آکادمی آوانا

"باران غم" بی تو باران هم اگر روزی ببارد ماتم است کودکانه شعر خواندن زیر باران هم غم است عاشقم کردی و خود قلب ضعیفم پس زدی با تو خواندم شعرها، رفتی و دل بی محرم است منتظر ماندم در این آشفتگی های خیال اشک من در پیچ و تاب زندگی، چون شبنم است کارگردان کات کن دیگر ندارم طاقتی ساز قلبم بعد او با اشک و غصه، همدم است ✍🏻 شعر: زینب درخشان ‌∞| ♡ʝσiŋ🌱↷ 『@academiavana 』∞♡ 🍃 اینستاگرام: https://instagram.com/ac.avana?igshid=1l6lf33hiy8o

انتظار روزی رو میکشی که یکی بیاد و دربِ خونه دلت رو بزنه و لبخند رو بنشونه به لبهات و زندگی رو پخش کنه در رگ‌هات... اما نمیشه!! نمیشه که تو سرد باشی و دیگران... 🎙گوینده: زهره صیدرضایی ‌∞| ♡ʝσiŋ🌱↷ 『@academiavana 』∞♡ 🍃 اینستاگرام: https://instagram.com/ac.avana?igshid=1l6lf33hiy8o

همین که ترانه های عاشقانه تورا سرمست می کند،جای شکر دارد. فدای سرت که روزگار سر سازش نداشت. همینکه الفبای عشق را می فهمی و تا سرحد جنون در عالم رویا ،معشوق را نفس می کشی،موهبت بزرگیست... ✍🏻: فهیمه اسلامدوست 🖼: زهرا مظفری ‌∞| ♡ʝσiŋ🌱↷ 『@academiavana 』∞♡ 🍃 اینستاگرام: https://instagram.com/ac.avana?igshid=1l6lf33hiy8o

💢 توجه توجه 📣 آکادمی آوانا برگزار می‌کند: ❇️ دوره بهبود عزت نفس در ۱۰ گام 🟣 مدرس‌های دوره: فاطمه کارگر و ابوالفضل ملایجردی 🟢 از آنجایی که ریشه بسیاری از چالش‌ها و مشکلات فکری و رفتاری ما انسان‌ها به کمبود عزت نفس برمیگردد و هر فردی با هر سنی ممکن است با این چالش رو به رو باشد. تصمیم گرفتیم تا مبحث گسترده عزت‌نفس و اعتماد به نفس را از پایه بر اساس مطالعات و پژوهش‌های علمی و در ۱۰ گام آموزش دهیم. 🟠 برای دریافت اطلاعات بیشتر و ثبت‌نام در دوره می‌توانید به اکانت مدیریت آکادمی آوانا به آیدی @modiryat_academi_avana و یا به شماره زیر در واتساپ 09105594478 پیام دهید. ‌∞| ♡ʝσiŋ🌱↷ 『@academiavana 』∞♡ 🍃 اینستاگرام: https://instagram.com/ac.avana?igshid=1l6lf33hiy

من دیگر ناراحت نمی‌شوم آموخته‌ام تنهایی را دیگر از شکستن قلبم نمی‌نالم از سنگ ساختمش سنگ نبود اما با رفتارتان سخت شد دیگر گریه سر نمی‌دهم اشک نمی‌ریزم چون آنقدر کَسی نبود اشک‌هایم را پاک کند، چشمه‌ی اشکم خود خشکید دیگر از بی‌تفاوت بودنتان از خودخواه بودنتان از بی‌معرفت بودنتان از خیانت کردنتان ناراحت نمی‌شوم میبینم، لبخندی می‌زنم و می‌گذرم آری من دیگر آن منِ قبل نیستم من سخت شده‌ام یخ شده‌ام بی‌روح شده‌ام از اول اینطور نبوده‌ام درد دیده‌ام غم کشیده‌ام خیانت چشیده‌ام خنجر خورده‌ام و سخت‌تر از همه، تنهایی را با تمام وجود حس کرده‌ام و این باعث شد دیگر من، آن منِ سابق نباشم ببینم، بخندم‌، بگذرم... ✍🏻 رقیه ترکاشوند ‌∞| ♡ʝσiŋ🌱↷ 『@academiavana 』∞♡ 🍃 اینستاگرام: https://instagram.com/ac.avana?igshid=1l6lf33hiy8o

°°•• میدونی اشتباه تا چه زمانی ادامه داره؟ تا وقتی که... ••°° 🎙گوینده: امیر جمالی ‌∞| ♡ʝσiŋ🌱↷ 『@academiavana 』∞♡ 🍃 اینستاگرام: https://instagram.com/ac.avana?igshid=1l6lf33hiy8o

از قدیم گفتند تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها گوشمان پر شد از اینکه مردم بیهوده گویی نمی‌کنند، حتما چیزی بوده که بیانش کرده‌اند. حرف شنیدیم گفتیم خب تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها. بزرگ و بزرگ تر شدیم، مردم گفتند و گفتند و ما هم هربار می‌گفتیم "حتما چیزی بوده‌است" قضاوت را نشناختیم تا وقتی جوان شدیم. تا وقتی از ما گفتن را شروع کردند. جوان شدیم و حرف‌ها حدیث شدند از اینکه او این‌چنین است یا آن‌چنان. چشمهایمان دیدنی هارا باور نکردند. زبانمان از قضاوت ها لال شد و در سکوت فقط بدی هایشان را نظاره کردیم، و چقدر گوشهایمان غمیگن شد از اینکه دوقلو هستند و باید هر دروغ را دوبار بشنوند... بچه که بودیم هیچ‌گاه سخنی از ما نبود فقط مردم را راستگو جلوه دادند. بارها گفتند فلانی با همه مخالف است. واژه‌هایم را می‌چینم تا برسم به اینکه قدیمی ها همیشه هم درست نمی‌گفتند، مثلا مردم چه چیزکی باشد یا نباشد، باز هم چیزها می‌گویند. اصلا قدیمی ها را چه به ما؟ خب از اصل و نسب که راضی هستیم اما، حرف‌هایی که از روی تجربه یا دیدنی هایشان‌ گفته‌اند برای به واقعیت نزدیک بودن احتمال اندکی دارند. پس بیایید برخی حرف‌هایشان را نادیده بگیریم، بیایید متفاوت باشیم حتی اگر چیزکی شویم برای آنان که چیزها می‌گویند. بیایید زندگی کنیم بی آنکه حواسمان به بیهوده گویی ها پرت شود. ✍🏻 به قلم: زینب درخشان ‌∞| ♡ʝσiŋ🌱↷ 『@academiavana 』∞♡ 🍃 اینستاگرام: https://instagram.com/ac.avana?igshid=1l6lf33hiy8o

صدایم که می‌کرد، جانم می‌لرزید... صدایم که می‌کرد؛ بی هیچ حرفی، آوای کلامش را گوش می‌کردم. صدایم که می‌کرد، هیچ نمی‌گفتم تا باز هم غرق شوم در آرامش صدایش. صدایم که می‌کرد؛ از درون، در آغوش می‌گرفتم صدایش را. صدایم که می‌کرد، آماده‌ی جانم گفتنِ از ته دل بودم؛ اما صدایم که می‌کرد، لال می‌شدم! صدایم که می‌کرد، می‌شنیدم صدایش را اما، هیچ نمی‌گفتم؛ تا باز هم لب به سخن باز کند؛ تا شاید بار دیگر نیز، نامم را بر زبان بیاورد. ✍🏻 به قلم: فاطمه حسن‌زاده ‌∞| ♡ʝσiŋ🌱↷ 『@academiavana 』∞♡ 🍃 اینستاگرام: https://instagram.com/ac.avana?igshid=1l6lf33hiy8o

🎭حکایت خسرو و شیرین 📻 قسمت دوم 🎙 اجرا: سهیلا باقری ‌∞| ♡ʝσiŋ🌱↷ 『@academiavana 』∞♡ 🍃 اینستاگرام: https://instagram.com/ac.avana?igshid=1l6lf33hiy8o

اون مویی که با رفتنت سفید شد، رنگ کردم دیگه نیا اون قلبی که با رفتنت شکسته شد، سنگ شدش دیگه نیا اون احساسی که با رفتنت نابود شد، یخ زدش دیگه نیا اون بغضی که با رفتنت یارم شد، این یکی هستش هنوز ولی دیگه نیا... ✍🏻: رقیه ترکاشوند ‌∞| ♡ʝσiŋ🌱↷ 『@academiavana 』∞♡ 🍃 اینستاگرام: https://instagram.com/ac.avana?igshid=1l6lf33hiy8o