cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

کانال گیف مذهبی

کانال دیگر ما 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeynab کانال دیگر ما 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://t.me/khazratehzeynab کانال دیگر ما 🔴گیف مذهبی https://eitaa.com/kgifemazhabi

Больше
Рекламные посты
673
Подписчики
+224 часа
-47 дней
-3530 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

00:06
Видео недоступноПоказать в Telegram
🌼لطف خداوند نصیب 🌼حالتـون باد 🌼با آرزوی عصری زیبا 🌼و لحظات خوب ‍ 🔴گیف مذهبی https://t.me/gifemazhabi
Показать все...
1.03 MB
00:16
Видео недоступноПоказать в Telegram
♥️دلپذیر ترین 🤍عصر بهاری دنیا را ♥️با لحظه‌هایی پراز 🤍دلخوشی ♥️براتون آرزو مندیم 🤍مهـر شادی عشق ♥️و لبخند شیـرین 🤍همنشین دائمی‌تون باشه ♥️و عصری زیبا و 🤍پر از لحظاتی خاطره انگیز ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍ 🔴گیف مذهبی https://t.me/gifemazhabi
Показать все...
3.74 MB
💢حکایت خربزه شیرین خوردن لقمان از روی قدردانی لقمان غلامی دانا و درستکار بود و شب و روز در کار برای ارباب خود تلاش می‌کرد ارباب او هم وقتی درستکاری و زیرکی لقمان را می دید او را عزیز می‌داشت و به او ارزش زیادی می‌داد تا جایی که در مهمانی ها هر گاه غذا می آوردند ارباب از لقمان می‌خواست با آن‌ها غذا بخورد و تا لقمان غذا نمی خورد ارباب هم دست به غذا نمی زد روزی برای آنها خربزه ای آوردند ارباب در حضور میهمانان دستور داد تا لقمان را پیش او بیاورند سپس از روی علاقه تکه ای از خربزه را برید و به لقمان داد لقمان قاچ خربزه را از دست ارباب گرفت و با علاقه آن را خورد وقتی ارباب شور و علاقه‌ی لقمان را در خوردن خربزه دید، تکه های دیگری برید و به او داد تا به هفده تکه رسید لقمان همچنان تشکر می‌کرد و با اشتیاق می‌خورد عاقبت یک تکه از خربزه باقی ماند و ارباب با خودش گفت این یک تکه را خودم می خورم تا ببینم چقدر شیرین است که لقمان اینطور با لذت می‌خورد ارباب تکه آخر خربزه را در دهانش گذاشت تا بخورد اما دید آن چنان تلخ است که گلو را می‌سوزاند ارباب از لقمان پرسید چطور توانستی این زهر و تلخی هربزه را تحمل کنی و آن را با این اشتیاق و شادی خوردی و اصلا چرا به روی خودت نیاوردی که تلخ است لقمان گفت من از دست تو آنقدر میوه های شیرین و غذاهای لذیذ خورده ام که حالا خجالت کشیدم به خاطر خربزه تلخی که یک بار از تو به من رسید شکایت کنم ارباب لبخند پر مهری از روی رضایت بر لبش نقش بست حاضرین نیز همه لبخند زدند و قدردانی و سپاسگزار بودن لقمان را تحسین کردند 🔴گیف مذهبی https://t.me/gifemazhabi
Показать все...
کانال گیف مذهبی

کانال دیگر ما 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»

https://eitaa.com/hazratehzeynab

کانال دیگر ما 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»

https://t.me/khazratehzeynab

کانال دیگر ما 🔴گیف مذهبی

https://eitaa.com/kgifemazhabi

00:11
Видео недоступноПоказать в Telegram
1.36 MB
00:11
Видео недоступноПоказать в Telegram
1.36 MB
00:13
Видео недоступноПоказать в Telegram
🌸دعا میکنم دنیا پر شود 💓از آدمهایی که 🌸نه زمان آنها را عوض کند 💓نه زمین آدم هایی که 🌸هر چه کهنه‌تر باشند 💓تنها یک نام دارند 🌸دوستان قدیمی 🌸تقدیم به شما دوستان 💓و عزیزان دوست داشتنی 🔴گیف مذهبی https://t.me/gifemazhabi
Показать все...
2.29 MB
💢لاک پشتی بود که با عقربی در نزدیکی همدیگر زندگی می کردند آن دو به هم عادت کرده بودند روزی از روزها در محل زندگی آنها اتفاقی افتاد و زندگی آنها را به خطر انداخت آنها مجبور شدند به محل دیگری کوچ کنند لاک پشت و عقرب با هم حرکت کردند و بعد از طی مسافتی طولانی به رودخانه ای رسیدند تا چشم عقرب به رودخانه افتاد در جای خود آرام ایستاد و به لاک پشت گفت می بینی که چقدر بد شانس هستم لاک پشت گفت مگر چه شده موضوع چیست عقرب گفت من الان نه راه پیش دارم و نه راه پس اگر جلو بروم در رودخانه غرق می شوم اگر هم برگردم از تو جدا می شوم لاک پشت گفت ناراحت نباش ما با هم دوست هستیم پس باید در غم و شادی به یكدیگر کمک کنیم من می توانم به آسانی از رودخانه عبور کنم بنابراین تو می توانی بر پشت من سوار شوی و با هم از رودخانه عبور کنیم مگر نمی دانی که بزرگان گفته اند دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی عقرب گفت خدا خیرت دهد دوست وفادارم باید بتوانم روزی محبت تو را جبران کنم سپس عقرب بر پشت لاک پشت سوار شد و لاک پشت شنا کنان حرکت کرد پعد از چند لحظه لاک پشت احساس کرد که چیزی دارد پشتش را خراش می دهد لاک پشت از عقرب پرسید آن بالا چکار می کنی این سر و صداها از چیست عقرب پاسخ داد چیز مهمی نیست سعی می کنم جای مناسبی پیدا کنم تا بتوانم تو را نیش بزنم لاک پشت که متعجب شده بود با ناراحتی گفت ای موجود بی رحم و بی انصاف من زندگی ام را برای نجات تو به خطر انداخته ام و تو را بر پشتم سوار کردم تا جانت را نجات دهم با این وجود تو می خواهی مرا نیش بزنی هرچند که نیش تو بر پشت من هیچ اثری ندارد نه به آنکه دم از دوستی می زنی و نه به آنکه می خواهی جان مرا بگیری دلیل این همه خیانت و بدخواهی ات چیست عقرب گفت از تو انتظار این حرفها را نداشتم من در حق تو هیچ خیانتی نکردم و بدخواه تو نیستم حقیقت این است که طبیعت آتش سوزاندن است آتش همه چیز را حتی نزدیکترین دوستانش را می سوزاند طبیعت من هم نیش زدن است وگرنه من با تو دشمن نیستم بلکه با تو دوست هستم و خواهم بود نشنیده ای که گفته اند نیش عقزب نه از ره کین است اقتضای طبیعتش این است لاک پشت حرفهای عقرب را تأیید کرد و گفت تو راست می گویی تقصیر من است که از بین این همه حیوان تو را به عنوان دوست انتخاب کرده ام هرچقدر به تو خوبی کنم باز هم طبیعت تو وحشیانه است من نمی خواهم با تو دوست باشم تنها بودن بهتر از آن است که دوستی مانند تو داشته باشم لاک پشت این حرفها را گفت و عقرب را از پشتش به داخل رودخانه انداخت و به راه خود ادامه داد 📕داستانهای کوتاه 🔴 گیف مذهبی https://t.me/gifemazhabi
Показать все...
کانال گیف مذهبی

کانال دیگر ما 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»

https://eitaa.com/hazratehzeynab

کانال دیگر ما 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»

https://t.me/khazratehzeynab

کانال دیگر ما 🔴گیف مذهبی

https://eitaa.com/kgifemazhabi

00:13
Видео недоступноПоказать в Telegram
🤍دوستان خوبم ظهرتون ♥️به زیبایی قلبهای پاکتون 🤍روزگارتــون بــه وقـت ♥️عـشــق و مــهربـــانـــی 🤍ساعت هاتون به رنگ امید ♥️و لحظه هاتون گرم محبت 🤍و سرشار از زیــبـایی بـاشه ♥️ظهر سه شنبه تیر ماهتون بخیر 🔴گیف مذهبی https://t.me/gifemazhabi
Показать все...
2.88 MB
00:16
Видео недоступноПоказать в Telegram
7.97 MB
00:16
Видео недоступноПоказать в Telegram
7.97 MB
Выберите другой тариф

Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.