cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

Gisoo

روزمرگی های یه مادر مهاجر پزشک تو سرزمین آسیاب های بادی😊

Больше
Рекламные посты
303
Подписчики
Нет данных24 часа
Нет данных7 дней
-930 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

Фото недоступноПоказать в Telegram
بالاخره این مرحله از مهاجرت هم تموم شد و ما رسما هلندی شدیم. 🥳🥳🥳
Показать все...
🥰 19 4👏 2
در حالیکه امروز عروسی پسرخالمه و الان همه ی فامیل تو جشن عروسی ان. من این ور دنیا از یه روز کاری فوقالعاده شلوغ ، خسته و کوفته برگشتم خونه. از اونطرف فکرم مشغول پسرک که رفتم دنبالش و مریضه ، شام درست کردم و دادم به بچه ها و یه عالمه کارای مونده که باید انجامش بدم. نمیدونم چطوری میشه از زمان حال لذت برد. من فقط خستمه، دلم تنگه و دلم یه اتفاق خوب میخواد که همه ی خستگی هارو بشوره ببره😩😩
Показать все...
3😢 2
تو یکی از گروه هایی که اینجا ادمیمنش هستم. بحث در مورد دادن انتی بیوتیک خودسرانه به بچه ها بود.و همه هم خیلی جدی پیشنهاد میدن چه انتی بیوتیک هایی با خودشون بیارن اینجا چون پزشک ها اینجا بدون اندیکاسیون انتی بیوتیک نمیدن و اگه مثلا بچه شون مریض شد یکی از اون شربت ها رو بدن به بچه شون. جدا از اینکه به عنوان یه پزشک از این رفتار های بیمارا بدم میاد که خودشون واسه خودشون دارو. تجویز میکنن و کل جامعه و خودشون رو دچار مشکل میکنن از اینکه تو یه گروه که من ادمینشم تجویز خودسرانه دارو رو تشویق میکنن، خیلی هم جدی بدون داشتن اگاهی دارو. تجویز میکنن، حس خوبی نداشتم. سعی کردم اینو تذکر بدم. کاش میدونستین یکی از دلایل مهاجرت ما پزشکا ، شما بیماری هستی که حق به جانب هزار نوع دارو خودسرانه میخوری و بعد که مقاومت انتی بیوتیکی داد میای پیش ما یا از همون اول اصرار میکنی که انتی بیوتیک برات بنویسن. این نوع بیمارا اینجا قطعا اذیت میشن چون اینجا این ها دارو فقط و فقط باید توسط پزشک تجویز بشه. لطفا داروهای حساس رو تو ایران سرخودانه نخورید و. اگه مهاحرت میکنین هم با خودتون نیارید اول اینه داروهای اینجا بهتره، اگه نیاز باشه، پزشک خانوادتون برات میفرسته دوم اینکه اگه اینجا دارو به بچه تون دادین و متوجه شدن به هر علتی مثل الرژی یا مسمومیت دارویی ، مثل کودک ازاری هست و مجرم محسوب میشین و باید تو دادگاه جواب پس بدین.
Показать все...
👍 8😢 1
من زنگ میزنم خاله و دایی هام که عید رو تبریک بگم. نهایت پنج دقیقه طول میکشه، گوشی رو میدم به محمد و نیم ساعت بیشتر با خاله و دایی های من صحبت میکنه. 🤪🤪 چقدر حرف داره با فامیلای من اخه😁😬
Показать все...
😁 4
هفته ی دیگه اینجا تعطیلات عید پاکه و با اخر هفته چهار روز تعطیله. جالبیش اونجاست که من سه روز از اون چهار روز تعطیلات ، باید برم سر کار. زیبا نیست؟
Показать все...
یه چیز جالبی که تو پروسه ی تبدیل مدرک به عنوان یه پزشک خارجی نو هلند فهمیدم اینه. اینجا چند تا ارگان هست که پزشکان خارجی رو همراهی میکنه و در واقع ورکشاپ و کلی وبینارهای تقریبا رایگان ارائه میده که بتونیم امتحانارو با موفقیت بگذرونیم. و برای من عجیب بود این حمایت های تقریبا رایگان چون تو هلند مادامی که شما کار کنی و یا حتی فقط همسرت کار کنه و درآمد نسبتا خوبی داشته باشی، برای هرچیز کوچیکی باید پول پرداخت کنی و بیشتر چیزای رایگان و ارزون مثل کلاس زبان برای کسانی هست که درآمدی ندارن و دانشجو هم نیستن البته. حالا چی شده و این حمایت از کجا اومده برای پزشکای خارجی. طبق چیزی که دیدم احتمالا به خاطر اینه که خیلی از پزشکای خارجی اینجا پناهنده هستن ( سوریه ای و افغانستانی و از کشورهای افریقایی )و تو چند سال اخیر پناهنده های اوکراینی هم بیشتر شد. اینجا خب پناهنده ها کلی حق و حقوق دارن و جدا از حقوق ماهیانه و خونه و غیره ،پول کلاس زبان و حتی کتاباشون هم دولت میده. و خب ما هم با اینا بر خوردیم و خداروشکر لازم نیس پول کلاس های آمادگی آزمون بدیم چون همشون برای همه تقریبا رایگانه.
Показать все...
👍 6 4🥰 2
دو سه ساعته که اومدم خونه از سر کار و هنوز مشغول تبریک سال نو هستم. نکته ی مثبتش وجود این همه آدم خوب ، دور و برمه از دوست و فامیل. خداروشکر واقعا! بیشتر از همه هم از گرفتن تبریک از دوستای اینجام چشام قلبی میشه. اینجوریه که اگه بخوام عید دیدنی خونه ی دوستای اینجام برم، دقیقا مثل مهمونی های عید ایران، انقدر تعداد دوستای خوب و مهربونمون زیادن که کل عید مشغول میشم. و تازه یه تعدادشون هم می‌مونن بعد سیزده به در. ☺️☺️☺️
Показать все...
9👏 1
سال نو مبارک باشه انشالله سال خیلللللی خوبی رو در تجربه کنید. پر اتفاقات خوب و قشنگ
Показать все...
14
تنها چیزی که تو مهاجرت ممکنه نداشته باشی، یه نقطه و ادم امنی که تو ایران داشتی حالا مادر، خواهر ، خاله یا حالا یه دوستی و یا کسی که هررررر وقت دلت خواست یه زنگ بزنی بهش بگی دارم میام پیشت که با هم حرف بزنیم و با هم وقت بگذرونیم. و حتی ازش نپرسی که هستی یا کاری داری. چون اون آدم امنت همیشه هست. اینجاست که الان دلم مامانمو میخواد گاهی و خونه ی امن پدر و مادرم که توش بزرگ شدم و بعدا ها هم که از اون خونه رفتم باز بهش وصل بودم.
Показать все...
13😢 1
امروز پوزیشن جدیدمو تو محل کارم شروع کردم. حالا نمیگم که وای عاشقش بودمو و اینا ولی صرفا از پوزیشن قبلی خسته شده بودمو با مشورتی که با team leader ام و تیم جدید داشتم، به ابن نتیجه رسیدیم که اینجا میتونه برام بهتر باشه. بعدم بحث های مالی رو پیش کشیدم و برعکس ایران که بودم، بدون رودربایستی و صریحا گفتم چی میخوام، که موافقت شد. البته محمد و به خصوص همون دوست و همکار هلندیم تو این زمینه منو کمک کردن، به قولی شیرم کردن. از این قضیه بیشتر خوشحالم. حالا نه به خاطر اینکه خیلیییییییییی تفاوت بارزی ایجاد شد ولی همین که تونستم حرفمو بزنن و محکم وایسم که اونا حرفمو قبول کنن.
Показать все...
11