مدرسه علوم انسانی
🔹من یک معلم هستم. 🔹️شنونده ی خوبی باشیم. 🔹خوب زندگی کردن به آموزش نیاز دارد. 🔹علوم انسانی را برای بهتر زیستن بیاموزیم. 🔹️من کامل نیستم، همه ی حقیقت هم در نزد من نیست. 🔹مطالب منتشر شده فقط جهت تبادل اندیشه و تفکر است والزاماً نظر بنده نیست.
Больше17 249
Подписчики
+5524 часа
+3507 дней
+1 33230 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
Ⓜ️ از اولین روز کاری سال 1403 تا به امروز به طور #متوسط هر 10 روز یک مرگ بر اثر #خودکشی در #پزشکان داشته ایم.
#صدق_الله_العلی_العظیم
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
😱 11🤯 8🤬 5😢 4👍 3👎 1😁 1😡 1
Ⓜ️ تاریخ مختصر نهاد روحانیت!
● یکی از نهادهای تاثیر گذار در تاریخ ایران روحانیت است که در همه ی شئون زندگی جمعی ما حضور دارند.
#تاریخ_ایران
#روحانیت
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
👍 10
Ⓜ️ اثر پلاسیبو و کاربرد آن در پیشرفت و بهبود زندگی شخصی و جمعی
➕ در اواخر قرن هجدهم، یک درمانگر آمریکایی اختراع عجیب کرد. اختراع او دو میله فلزی با یک نوک در انتها بود که هر یک حدود هشت سانتیمتر بودند. او ادعا میکرد این میلهها، از فلزهای غیرمعمول درست شده و میتوانند باعث بهبود روماتیسم، التهابهای بدن و سردرد شوند! او حدود ۲۰ دقیقه نوک میلهها را روی بدن بیماران میگذاشت و میگفت که آنها الکتریسیته زیان بخش زیر بافتها را بیرون میکشند.
➕ گرچه برخی از مراجع حرفه ای این اختراع را کلاه برداری بیش نمیدانستند، اما مردم حاضر بودند مبلغ زیادی برای خرید این میلهها بپردازند. ظاهرا این میلهها واقعا تأثیر مثبت روی درمان برخی از بیماریها داشتند.
بعد از فوت آن درمانگر، در سال ۱۷۹۹، یک پزشک انگلیسی برای اثبات این باور اشتباه، میلههایی چوبی درست کرد و ثابت کرد که این میلههای چوبی ارزانقیمت درست همان اثر را دارند و تأثیر این میلهها تلقینی و خیالی است. این برای اولین بار بود که کسی به روشنی، اثر پلاسیبو (Placebo) یا دارونما را نشان می داد.
➕ پلاسيبو، به معنی «من خوب خواهم شد» به استفاده از روشهای درمانی صوری و تلقینی گفته میشود که میتواند با القاء به بیمار، اثر مثبتی در روند بهبودی وی داشته باشد. اثر درمانی که از به کار بستن چنین روشهایی حاصل میشود را نیز اثر پلاسيبو مینامند. در روند استفاده از دارونماها، یک قرص بدون اثر به بیمار داده میشود و به او گفته میشود که با خوردن این قرص حالش بهبود مییابد. از این روش در تحقیقات روانشناسی و علوم رفتاری و علوم پزشکی استفاده می شود.
🛜 سوال راهبردی:
● با توجه به اینکه ذهنیت ما گاهی روی واقعیت اثر قطعی میگذارد، از خودمان چهار سوال بپرسیم:
🔘 1- آیا ممکن است من تحت القا و تلقین منفی دیگران، پتانسیل واقعی ام را محقق نکرده باشم؟ مثلا اینکه همیشه مادرم به من گفته باشد که تو آدم بی نظمی هستی باعث شده باشد که ...
🔘 2- آیا ممکن است من فقط بتوانم با القا مثبت در دیگران (مثلا اینکه تو چقدر خوب تحلیل می کنی؟)، افراد دیگر را به سمت تحقق پتانسیلهای مثبتشان امیدوارتر و فعال تر کنم؟
🔘 3- آیا ممکن است القاهای منفی روزانه ای که در ما در مورد کشورم/سرزمینم/اداره ام/مدرسه ام می کنيم منجر به واقعیت شود. مثلا اینکه هر روز بگوییم این اداره هیچوقت درست نمی شود باعث شود که در دنیای واقعی هم هیچگاه این اداره درست نشود؟
🔘 4- آخرین باری که یک جمله مثبت در مورد اداره/خانواده/کشورمان گفته ایم کی بوده است؟ چرا ما از پلاسیبو برای القاء مثبت و ایجاد نتایج مثبت استفاده نکنیم؟
📝 دکتر مجتبی لشکربلوکی
#توسعه
#مدیریت
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
👍 13❤ 1
Ⓜ️ بزرگترین فرار تاریخ جمهوری اسلامی || سرهنگ بهزاد معزی، رجوی و بنی صدر
#تاریخ_معاصر
#جمهوری_اسلامی
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
👍 13👏 4🤬 2👎 1🤡 1😐 1
Ⓜ️ دربارهی احمد شاملو
➕ حق این است که شاملو را برای نسل جوان امروز باید تجزیه و تحلیل کرد. ممکن است در این تجربه خیلی از مُحَسَّنات او تبدیل به نقاط ضعف شود ولی بههرحال، از این کار گزیری نیست. این کار را آیندگان با بیرحمی خواهند کرد. اگر جوانان امروز بدانند که شخصیّت ادبی آقای شاملو چگونه تشکیل شده است، هرگز اینگونه عمر خود را صرف شعر، آن هم شعر اینطوری -که در روزنامهها میبینیم- نخواهند کرد.
➕ آنچه ا.بامداد یا احمد شاملو را میسازد اگر به صد جزء تقسیم شود، پنجاه تا شصت درصدش ربطی به شعر ندارد. این شهرت و اعتبار نتیجهی پنجاه شصت سال حضور مستمر در روزنامهها است. مدّتی حزب توده او را بزرگ میکرد، بعد سلطنتطلبها، بعد چریکها، حالا هم همهی ناراضیان از اوضاع کنونی. و این بزرگ کردنها به هیچ وجه صددرصد به شعر او مربوط نیست، مربوط به موقعشناسی اوست و به قول خودش -با الهام از تعمیری از مایاکوفسکی- «سفارش زمانه» را پذیرفتن. نه اخوان، نه فروغ، نه نیما، نه سپهری، هیچ کدام این طوری سفارش زمانه را نتوانستند بپذیرند.
➕ در تهران که بودم، یکی از دانشجویان علوم اجتماعی صد شماره مجلهی آدینه را برای یک مطالعهی فرهنگی تحلیل کامپیوتری کرده بود. میگفت: در این صد شماره، در تمام شمارهها -جز چند مورد استثنایی- به نام شاملو آمده است و در تمام موارد با القابی از نوع «شاعر بزرگ میهن ما»، «شاعر بیهمتای...»، عناوینی که الان به یادم نمانده و راست میگفت. عکسها و تفصیلات و اخبار دربارهی او. اما در همین صد شماره اسم نیما و اخوان و فروغ فقط نیما و اخوان و فروغ است، بدون هیچگونه صفت و بهقول فرنگیها اپیتتی (epithet)، اما او همیشه با عنوان شاعر بزرگ قرن، شاعر بزرگ میهنمان و... این تنها «آدینه» نیست، از روزنامههای حزب توده اینگونه تبلیغات برای او شروع شد تا در فردوسیهای آن سالها که در روی جلد لقب «جاودانهمردِ شعر» به او دادند.
➕ پنجاه سال شب و روز، در وسیعترین نشریههای سیاسی و فرهنگی، دربارهی شاطر عباس صبوحی اگر تبلیغ شده بود حالا جایزهی نوبل را به اولاد شاطر عباس میدادند، شاملو که جای خود دارد. میبینی که از صد جزو سازندهی شخصیت او، چهل پنجاه درصدش که مربوط به شعر اوست با چه ضمایمی همراه شده است تا به این حد رسیده. آن شصت درصد با پنجاه درصد دیگر عبارت است از سردبیر دهها نشريهی داخل و خارج مملکت بودن از «سخن نوِ» پنجاه سال پیش تا آشنا و خوشه و کتاب هفته و کتاب جمعه و ایرانشهر و از نویسندهی کتاب کوچه بودن تا... و از مترجم «پابرهنهها» و شعرهای «لورکا» و «آراگون» بودن تا... و از داشتن آن صدای گرم و سوختهای که شعرهای خودش را و نیما و مولوی و خیام و حافظ را بخواند و در هر خانهی روشنفکری نواری از او موجود باشد و از درگیریهای ادبی او با خانلری و نادرپور و... تا درگیری با سعدی و فردوسی و انکارِ شاعریِ آنان. اینها آدم را شاعرتر نمیکند ولی مشهورتر که میکند.
➕اینها که گفتم همه در حقیقت «عیب می» بود. بگذار «هنرش» را نیز بگویم که این نامه اگر به دست کسی افتاد مرا به بیانصافی متّهم نکند: اگر شاملو ظهور نمیکرد، لابد دیگرانی ما را با شعر فرنگی آشنا میکردند و آنچه در شعر شاملو اتفاق افتاده در شعر دیگران اتفاق میافتاد، چنانکه جرقههای خام و کمثمرش در طاماتهایِ مدرنِ هوشنگِ ایرانی دیده می شود. صدها هوشنگ ایرانی میتوانست از راه ترجمهی غلط و نفهميدهی شعر فرنگی «رتوریک شعر فارسی» را عوض کند. شاملو رتوریک شعر فارسی را عوض کرد.
نیما تا حدی این کار را آهسته و با ترس و لرز انجام داده بود ولی شاملو بهطور لجامگسیختهای با رتوریک شعر فارسی سنتی و شعر تولَّلی درافتاد و «هوای تازهای» وارد شعر فارسی کرد. بدون تردید اگر او زبان فرانسه را مثل خانلری بلد بود، رتوریک شعر فارسی را نمیتوانست عوض کند، همانگونه که ضعف نیما در شعر کلاسیک او را به نوآوری در شرایط خودش واداشت، همانگونه هم ضعف در زبان فرانسه شاملو را به این رتوریک مدرن راهنمون شد. شاملو زبان فرنگی اصلاً بلد نبود. تحتاللّفظی چیزهایی را به کمک دیکسیونر ترجمه میکرد و لطف کار او در همین جا بود و این سبب میشد که رتوریک شعر فارسی از بنیاد دگرگون شود.
📝 با چراغ و آینه، محمدرضا شفیعی کدکنی، ۵۲۶-۵۲۷
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
👍 20👎 4🔥 1
Ⓜ️ تاریخچه روسپیگری در ایران از عهد هخامنشی تا جمهوری اسلامی || جامعه شناسی روسپیگری
▪️دکتر سعید مدنی
▪️سعید مدنی قهفرخی (زاده ۱۴ آذر ۱۳۳۹) جامعهشناس، پژوهشگر ارشد علوم اجتماعی، استاد دانشگاه و روزنامهنگار ایرانی است. او عضو گروه مسائل و آسیبهای اجتماعی انجمن جامعهشناسی ایران و استاد و عضو گروه پژوهشی رفاه اجتماعی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، سردبیر «فصلنامه علمی-پژوهشی رفاه اجتماعی» و از بنیانگذاران نشریهٔ توقیف شدهٔ ایران فردا است.
#جامعهشناسی
#تاریخ_ایران
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
👍 15
Ⓜ️ سیاست انگلیسی: روابط انگلیس با عشایر و حکومت رضاشاه بعد از کودتا
▪️با روی کار آمدن رضاشاه بین 1300 تا 1320 شکل نفوذ و فعالیت انگلیسی ها در ایران نسبت به دوران قاجار تغییر کرد. هم در شکل و هم در عمق و ظرفیت نفوذ آنها هم در بعد ملی و هم در بعد محلی کم شد.
آیا این را ناشی از تحولات تاریخی بود و حکومت پهلوی ها به مانند قاجارها این اجازه دخالت را نمی داد. انگلیسی که در آن دوران و پیش از جنگ جهانی دوم انگلیس هنوز یکی از قدرتهای امپریالیستی دنیا بود.
#تاریخ_ایران
#پهلوی
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
👍 11👎 2
Ⓜ️ خشکه مقدّس ها بدترین جنایتکاران
🏷● به طور کلی افرادی که به دین میگروند و سپس بیرون میروند از افرادی که از اول گرایش پیدا نکردهاند خشنتر و ضد انسانتر میشوند؛ زیرا دین به حکم نیروی عظیم خود همه عواطف دیگر انسانی را تحتالشعاع قرار میدهد و اگر رفت همه آنها را که در خود هضم و جذب کرده بود نیز با خود میبرد. این است که افرادی که زمانی متدین بوده و سپس بیدین شدهاند از بیدینهای اوّلی خشنتر و بیعاطفهتر و خطرناکتر میشوند.
🏷● اما خطرناکتر از این طبقه، متدینان منحرفشده و کجسلیقه خشکه مقدساند. این طبقه علاوه بر اینکه عواطف انسانیشان تحتالشعاع عاطفه دینی قرار گرفته و از تأثیر مستقل افتاده، نیروی دین به حکم اینکه منحرف شده اثر خود را نمیبخشد و از آن طرف چون زائل نشده و به صورت انحرافی کار میکند به همان قدرت که مقتضای نیروی دین است فعال است. اینها دیگر از هر سبع خطرناکتر و وحشتناکترند.
🏷● تاریخ نشان میدهد که بیرحمانهترین جنگها، کشتارها، زجر و شکنجهها به وسیله خشکه مقدسان صورت گرفته است. بزرگترین نمکنشناسیها را اینها انجام میدهند زیرا «یحْسَبونَ انَّهُمْ یحْسِنونَ صُنْعاً». جنگهای صلیبی، جنگهای خوارج، حتی فاجعه کربلا ساخته دست این طبقه است.
▪️استاد مطهری/پاسخهای استاد به نقدهایی بر کتاب مسئله حجاب، ص۷۵-۷۴
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
👌 19👎 7👍 3❤ 2
Ⓜ️ حسادت به بالادستی و تمسخر پایین دستی
▪️دکتر آذرخش مکری
#پادکست
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
❤ 8👍 6
Ⓜ️ پنج عاملِ درونی تنهایی
➖ ۱- فقدان زندگی اصیل و در پیش گرفتن زندگی عاریتی از دیگر علل و عوامل گسترش تنهایی است. بر مبنای ادبیات اگریستانسیالیستی، زندگی اصیل یعنی آن نوع زندگی که بر مبنای تشخیص عقلی و اخلاقی خود انسان صورت گیرد، اما در زندگی عاریتی ما بر مبنای ذهن و ضمیر دیگران و راضی کردن آنها زندگی می کنیم.
➖۲- توجه به ارزش داوری دیگران نیز از جمله عواملی است که در تقویت تنهایی انسان نقش دارد. زندگی ما انسان ها باید بی توجه به قضاوت دیگران و صرفا بر حسب موازین اخلاقی باشد.اگر ما فقط اخلاقی رفتار کنیم، نباید نگران برداشت های منفی دیگران باشیم.
➖۳- غرور از دیگر عوامل تنهایی است،انسان مغرور و متکبر خودش را محکوم به تنهایی می کند. انسان خودشیفته رفتار جذاب ندارد و این عامل دیگری برای تنهایی است، غرور باعث می شود ما دیگران را به خود جذب نکنیم.تکبر در رفتار، کردار و زبان بدن خود را نشان می دهد و انسان ها را از ما می رماند.
➖۴- شغل و حرفه عامل دیگری در بحران تنهایی است، شغل ما باید با وجود ما سازگار باشد تا از تنهایی بگریزیم. عشق و استعداد و رسالت درونی ما باید با شغل سازگار باشد، درآمد مهم است، اما شغل ما باید با جوهره درونی و وجودی ما سازگار باشد. اگر شغل ما با وجود ما سازگار باشد، با آن عشق ورزی می کنیم و احساس تنهایی کمتر می شود.
➖۵- با وجدان اخلاقی خودمان زندگی کنیم تا با خودمان فاصله نداشته باشیم. با خودمان احساس رفاقت کنیم و این امر نیازمند داشتن وجودی یکپارچه است. ما اگر با خودمان یکی باشیم احساس تنهایی نمی کنیم، انسان باید با خود به یک صلح درونی برسد تا آرامش برایش ایجاد شود.
📝 استاد مصطفی ملکیان
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
👍 12❤ 1👏 1