عصیانگری و شتاب
نگارنده : احمد لطفی
صبح روز سه شنبه مورخ ۱۴۰۳/۳/۲۲ به همراه همکار فرهنگی جناب آقای قدرت اله رشنو، برای انجام کاری فرهنگی، از شهرستان دره شهر عازم به سمت شهرستان کوهدشت لرستان شدیم.
در مسیر حرکت آنچه ملاحظه گردید، به شرح زیر بودند؛
۱- افرادی پس چرا ها و کلشهای مزارع را آتش زده بودند، دود غلیظ فضا را پر کرده بود. نفس کشیدن سخت شده بود، و زمین براثر این سوختگی، حاصلخیزیش قطعا" کاهش می یابد.
نگارنده ، چنین کار، و زیان رسانی هایی را نوعی عصیانگری می داند.
در واقع عصیان گری نوعی بدرفتاری و سرکشی از قواعدی است، که به ضرر جامعه باشد.
متخصصان آتش زدن زمین مزروعی را مفید نمی دانند.
دکتر امین فتحی، متخصص و محقق بین المللی در علم زراعت در این باره چنین گفته است؛ "متاسفانه در این چند روز شاهد آتش زدن بقایای گیاهی ارزشمندی هستیم که کشاورزان از ارزش آن اطلاع جامع و کافی ندارند. کشاورزان عزیز، خاک زنده هست و در هر سانتیمتر مکعب خاک میلیارد ها موجود زنده و مفید در خاک قرار دارد. علم کشاورزی چندین دهه به بررسی اثرات آن پرداخته است. علم امروز اثبات کرده است که آتش زدن کاه و کلش و بقایای گیاهی روشی غلط می باشد. همانطور که اثبات شد با روغن بنفشه نمیتوان کرونا را شکست داد بلکه این واکسن ها بود که با تحقیق و پژوهش فشرده دانشمندان واکسن آن را اختراع و کرونا را شکست دادند.
( کانال تاریخ فرهنگ دره شهر)
۲- بخشهای زیادری از آسفالت جاده ی دره شهر به پلدختر، تا ابتدای رومشکان ، کهنگی، پوسیدگی و دست اندازههای فراوانی ملاحظه می شد، از همه بدتر آب باران در کنار جاده چنان گودی و ارتفاعی ایجاد کرده بود ، که هر ماشین اگر یک وجب از مرز و اطراف جاده ی آسفالتش منحرف شود، برای همیشه خسارت جانی و مالی خواهد دید.
دربین مسیر با گرم شدن هوا رانندگان گویی عصبانی بودند، و ما شاهد سرعت و سبقت بیجا از آنها بودیم.
۳- در زانوگه و ۱۸ کیلومتری کوهدشت افرادی. منتظر ماشین بودند، کمباین ها در همان حوالی، در حال گشت و گذار به طرف کوهدشت و حواشی زانوگه بودند. در روستای مالمیر با یک کدبانو برخورد کردیم از وی پرسیدم در این آبادی چه طوایفی زندگی می کنند، وی گفت، یوسفوند، کولیوند ، آسنگر( آهنگر)زندگی می کنند. گویا در همین آبادی قبلا" خاندان مرحوم سرتیپ جعفری فرزند علیمرادخان، از تیره جافر کولیوند در همین آبادی زندگی کرده بودند.
۳- بعداز تماس با اساتید محترم، داریوش جعفریِ ایتیوند و محمد بساطی ضرونی( زرینی) از اعقاب سوره میر یا شهره مير قلندر بودند. البته کوهدشت و نور اباد را باید سرزمین دراویش عجم قبل از اسلام، و علویان یارسان و نهایت درویشان پیرهای طریقت منطقه نامید.
در حدود ساعت ده صبح در دفتر انتشارات پیشوک همه جمع شدیم. بعد از گپ و گفتهای فرهنگی و تاریخی، نهایت آقای بساطی که داماد عمه ی قدرت اله رشنو بود به رسم بزرگواری و خویشاوندی، ما را برای ناهار و استراحت به منزل خویش دعوت نمود.
در منزل استاد محمد بساطی متوجه شدم، که بانو" دختر بس میری" مادر دکتر کیانوش رستمی نورعالی، که همگی از اعقاب فرا ایل سوره مهری بودند امروز بعد از ظهر مراسم خاکسپاریش در آرامستان کوهدشت است، به رسم ادب و خویشاوندی، در ساعت چهار بعد از ظهر به گلزار یا آرامستان کوهدشت رفتیم. آرامستان بزرگ کوهدشت، بزرگان زیادی را در خود جا داده بود، که اکثر مردم آن سامان از ایلات چهارستون استان لرستان( به ویژه سلسله و دلفان) بودند، هرچند جوانان و خردمندان آن مناطق خواستار استانی به نام لکستان هستند، تا با انرژی بیشتر آثار باستانی و فرهنگ و ادب و تاریخ آن سامان قلمی شود.
کوهدشت انسانهای فرهیخته و دانا و مطالبه گر زیادی دارد، اما از برخی جهات رنج می برد. بیکاری جوانان ، درگیر شدن برخی طوایف، عدم شناخت و بحران هویت در برخی از طوایف، و از همه ملموستر، عجله و رعایت نکردن قوانین رانندگی از طرف برخی رانندگان در سطح شهرستان بود.
درهر صورت بعد از قرائت فاتحه و احترام به بازماندگان ، خدمت دکتر رستمی رسیدم، و چون پیمودن راه برگشت در پیش داشتیم، حدود ساعت ۵ بعداز ظهر از استاد بساطی خدا حافظی کردیم، و به سمت شهرستان دره شهر حرکت کردیم.