cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

جادوگرِ شهر بُز

وی درمدرسه ی علوم و فنون جادوگری به تحصیل پرداخت و اکنون جادوگر شهر بز می باشد.

Больше
Рекламные посты
2 226
Подписчики
-624 часа
-517 дней
-17330 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

سال ۱۴۰۰ من توی اسنپ فود پشتیبان بودم،فاصله ی خیلی کمی با منتور و سرپرست شدن داشتم. اون کجا بود؟ با پارتی رفیق قدیمی و صمیمیش توی مکتبخونه تولید محتوای متنی میکرد، اوضاع کافه اش هم هروز بدتر میشد.بخاطر کرونا، کون گشادی های خودش و البته دعواهایی که سر بعضی از مشتری های خانم داشتیم. حالا بگذریم.مشهدو بذارید بگم-رسیدیم اونجا و آقا یادش اومد که شارژر لپ تاپش رو فراموش کرده. طبیعتا لپ تاپم رو بهش دادم،صبح تا عصر من ریموت بودم تو اسنپفود، جناب کیون گشاد هم آخرشب ها می نشست پای کارهای مکتبخونه. این وسط برای تبادل اطلاعات واتساپش رو نصب کرد روی لپ تاپ من. برگشتیم قم. ۲۷ مهر ۱۴۰۰_یه روز صبح در لپ تاپموباز کردم که کارمو شروع کنم و دیدم نوتیف میاد از واتساپش-خیلی دلم میخواست آدم محترمی باشم و نرم سراغ پیام هاش ولی نتونستم، با خودم می گفتم من باید بفهمم این مرد چه مرگشه. نشستم پای تمام چت هاش،اینکه کانتکت های دخترش از من که دخترم و کللی رفیق داشتم بیشتر بود به کنار. اما دوتا نکته ی اصلی توی چت ها پیدا شد.دیدم تا روز عقدمون به مهرشاد پیام می داده: دلم تنگته تو همیشه مال من بودی چقدر رنگ فانتزی به موهات میاد ریک اند مورتی رو بخاطر پیشنهاد تو دیدم.... چت های بعدی متعلق به ترانه بود،ترانه یه زن شاعر بود که تو جلسه های هفتگیِ شعر کافه می اومد،از من ۱۰‌ سال بزرگتر بود و از همسر سابقم ۶ سال. جالبه که همیشه به چهره و مدل لباس پوشیدن این زن جلوی من می رید، یکبار هم گفت خیلی میلفه. آره، میدونم باید می زدم توی دهنش،شرمنده ام که نزدم. به ترانه گفته بود که؛ غمگینه خودکشی کرده(گه میخورد،تمام مدت من ور دلش بودم و صحیح و سالم بود) حالش از زندگیش با من بهم میخوره. ترانه هم دل به دلش داده بود و ازش پرسیده بود یعنی زنت انقدر حال بهم زنه که عکساشو از صفحه اینستاگرامت برداشتی؟ ایشونم به این سوال جوابی نداده بود. در لپ تاپ رو بستم.رفتم توی یه پارکی سیگار پشت سیگار کشیدم، برگشتم خونه و سه تا ترانکوپین خوردم، امید داشتم که بمیرم ولی مرگ قسمت من نبود. فردای اون روز و حتی فرداهای دیگه هم از خواب بیدار شدم. اما فردای 27 مهر 1400فرق داشت. چون من از کارم اخراج شده بودم. #چیشد_که_جدا_شدم (قسمت چهارم)
Показать все...
💔 23👍 1🕊 1
مهرشاد تقریبا توی تمام دعواهای ما در این سه سال حضور داشت.دعوا از خوب نپختنِ عدسیِ روی گاز شروع می شد ولی تهش به خودمون می اومدیم و میدیدیم داریم درمورد مهرشاد و ترانه دعوا می کنیم. عه، اینکه شد دوتا اسم! نگران نباشید بچه ها، همسر سابق من خیال میکرد دن بیلزریانه، اسم ها زیادن، امیدوارم در روند داستان مثل رمان های داستایوفسکی قاطی نکنید و مجبور نباشید از اول مرور کنید. آره، مهرشاد همه جا بود بچه ها.عکس هاش تقریبا پنج ماه بعد از عقدمون با دعوا ها و دیکتاتوری های من از لپ تاپش(شاید) پاک شد. اولین مسافرت دوتاییمون رفتیم مشهد، خیلی به من سردی می کرد-نه باهام حرف می زد نه کنارم می خوابید، تقریبا یاد ندارم توی این سه سال یک بار همزمان توی تخت رفته باشیم و کپیده باشیم، همیشه باید ساعتها انتظار می کشیدم تا مرغ و جوجه هاش رو توی گوشیش جا کنه و بعد بیاد بخوابه. خب مرد حسابی تو که انقدر عنی چرا زنتو میبری مسافرت، اونم اولین مسافرت که زهرش کنی؟ داشتیم توی پیاده روی حرم راه می رفتیم، نزدیکای حرم که رسیدیم گفتم الان میرم شکایتتو به این امام غریب می کنم. بچه ها ارواح جدتون با آتئیست ها تو رابطه نرید، این خارکسده ها از هیچی نمیترسن. گفت:هه! اگه جوابتو داد منم گلایه ی تورو می کنم که فقط دنبال کیر منی. قلبم؟ هزار تیکه شد.ولی صبر کنید، به تیکه های بیشتری هم می رسیم. #چیشد_که_جدا_شدم (قسمت سوم)
Показать все...
💔 25🕊 2
یه ویدیو توی اینستا دیدم، دختره از خدا خواسته بود اگه این پسره برام مناسب نیست بهم نشونه بده، بعد دقیقا بالای سر پسره به فاصله ی چند متر اونطرف تر یه پرچم قرمز برافراشته شده بود. فکر می کنم خدا به من هم زیاد از این پرچم های قرمز درمورد همسر سابقم،زمانی که دوست بودیم نشون داد.منتهی شما که غریبه نیستید-خر بودم. گاهی خودم رو سرزنش می کنم، که چرا دقت نکردم، چرا فکر می کردم می تونم یه آدم از هم پاشیده رو درمان کنم، اونم با چی؟ عشق و صرفا عشق:))) یه بار ازش پرسیدم:تو خیلی به گذشته ات فکر می کنی؟ چون همه جا نشونه از گذشته اش بود،هدیه ها،اسم ها،پست های گودرش و الی ماشالله. گفت: من به گذشته ام کون می دم. همین شد آفت رابطه ی ما.توی گذشته موندنش فقط این نبود که به دانشگاهی که ۸ سال پیش از فارق التحصیل شده بود فکر کنه. گذشته ی این آدم مهرشاد بود،یاسی بود و یه دختری که هیچ وقت اسمش رو نفهمیدم، بیایید بهش بگیم مثلا نوشین. ممکنه سوال پیش بیاد که خب! مگه مهرشاد اسم پسر نیست؟ چرا،اتفاقا خودمم یه پسر عمه دارم که اسمش مهرشاده.نمی دونم شاید مهرشادِ قصه ی همسر سابقم دودول داشت، چون خودش هم گفته بود کون میده بهش🤷‍♀ #چیشد_که_جدا_شدم (قسمت دوم)
Показать все...
💔 25🕊 1
بتول بهش پیام داده بود که بخاطر انتقام از دوست پسر قبلی ام، با یک پسر جدید خوابیدم، حالم خوب نشده، نمی دونم باید چیکار کنم؟ این هم پرسیده بود: من می تونم کمکت کنم؟ تا اینجای کار شاید آدم خیرخواهی بوده، اما من اصلا بتول را از جایی شناختم که توی پیام های سیو مسیجش چند کانال پورن پیدا کردم که یکی از آیدی ها، آیدی این دختر بود-برایم اهمیت نداشت که شوهرم پورن نگاه کند،برایم اهمیت نداشت که هرگز درمورد نیاز های و علایق جنسی اش با من حرف نمی زد و پورن را ترجیح می داد، اما مسئله این بود که بتول با ذکر جزییات روابطش این مرد را تحریک کرده بود، لابد باخودش فکر می کرد چند عکس و فیلم از بتول می گیرم و جق امشب هم به محض اینکه همسرم قرص های اعصابش را یکی یکی خورد و به خواب مصنوعی و عمیقی فرو رفت جق امشب هم فراهم می شود. چند ساعت پیش حالم خوش نبود، به یکی از رفیق های پسرم پیام دادم که میای بریم یکم قدم بزنیم؟ گفت:نه،حقیقتش دوست دخترم ناراحت میشه. من اصلا خبر نداشتم دوست دختر داره وگرنه هرگز ازش نمیخواستم بیاد و یه قدمی با من بزنه. یکم عن شدم بعد یاد داستان بتول افتادم،همسر من زن داشت، یک زن وفادار اما ترجیحش این بود که به بتول کمک کند. عجیبه، شهر عجیبیه! #چیشد_که_جدا_شدم
Показать все...
💔 33🕊 1
اطلاعاتی که به درد اینستاگرامت می‌خوره: این اپ‌ها بهت ایده می‌دن: Chatgpt Gemini Google Trends این اپ‌ها بهت ویدئوی خام می‌دن: Pixabay Videezy Pexels این اپ‌ها بهت موزیک بدون کپی رایت می‌دن: Tunetank Artlist Mixkit #شاید_به_کارتون_اومد
Показать все...
👍 7 3😍 2
عزیزم ببخشید که بهت پیام ندادم، زندگی دوباره معناش رو از دست داده.
Показать все...
👍 7
🍾 1🦄 1
رفتم پیش روانپزشکم میگم یه اسپویل دارم. میگه:چی؟ میگم این جلسه درمان حاوی مقادیر زیادی گریه و آه و ناله می باشد.
Показать все...
😢 4👍 2
آدمایی که خودکشی می کنن،چقدر زمان می بره تا کارهای نیمه تمومشون رو تموم کنن؟
Показать все...
یه حس آشنا پنداری خاصی با دوآلیپا دارم، ازاونجایی که تقریبا همسنیم انگار که یه زمانی همکلاسی مورد علاقم تو مدرسه بوده و هروقت کار خوب بیرون می ده یا فیلم بازی می کنه هی تو دلم قربون صدقش می رم و بهش افتخار می کنم که پیشرفت کرده:))
Показать все...
😁 7🌚 2