مباحث اعتقادی، سید محسن هندی
ارائه دروس ومباحث اعتقادی با تکیه بر نصوص وحیانی وادله عقلی. توسط استاد دکتر سید محسن هندی تلگرام، سروش، ایتا @eategadat کانال دروس عمومی @DroosHendi
Больше1 410
Подписчики
-424 часа
+457 дней
+6030 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
Фото недоступноПоказать в Telegram
💠 تدریس کتاب تکمله نهاية الحكمة ( علی امینی نژاد )
🗞 مباحث کتاب در حوزه علم النفس فلسفی به سبک فلسفه صدرایی است که بناست طی جلساتی آن را نقد و بررسی کنیم.
🔔 هر کس صوت جلسه چهاردهم را می خواهد به این آیدی مراجعه کند:
🌐@serat_123
📖 موضوع مباحث: ادله تجرد نفس ۲
Repost from پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
⭕️ مقاله شناسایی میراث صوفیان خراسان در آثار شیخ صدوق
🖊 علی عادل زاده، سکینه انصاری
📚مطالعات تاریخی قرآن و حدیث بهار و تابستان 1400 – شماره 69، صص 173 الی 205
▪️چکیده
میان سنتهای روایی گوناگون همواره تعامل و یا تقابل-هایی رخ نموده است. سنت حدیثی امامیه نیز به عنوان یکی از سنتهای حدیثی قدرتمند، در طول تاریخ بر دیگر سنت ها اثرگذار بوده، همانگونه که تأثراتی نیز پذیرفته است. مقاله-ی حاضر عهدهدار کشف و تبیین روابط و تعاملات حدیثی شیخ صدوق به عنوان یکی از ارکان حدیث شیعه با سنت تصوف در قرن چهارم هجری است. صدوق از مهمترین و تأثیرگذارترین محدثین شیعه است که سفرهای بسیاری به نقاط مختلف داشته است. از جمله سفرهای مهم صدوق سفر به خراسان و اقامت در آن دیار است. در آن دوران تصوف بخشی مهم از ساختار معنوی جامعهی خراسان بوده است. با توجه به پیشفرض این پژوهش در تعامل و تأثرات متقابل سنتهای حدیثی گوناگون بر یکدیگر، و نیز اقامت طولانی مدت صدوق در خراسان، پرسش اصلی مقاله این است که آیا بین شیخ صدوق به عنوان یکی از محدثان صاحب سبک شیعی، با سنت حدیثی اهل تصوف پیوندی برقرار است؟ نتایج این پژوهش نشان می دهد که شیخ صدوق در برخی آثارش روایاتی را گزارش کرده که منشاء صوفیانه داشته است. تشابهات متنی، وجود الفاظ و مفاهیم مختص به متصوفه در متن برخی روایات، همچنین حضور روات و مشایخی در اسناد احادیث که گرایش صوفیانهی آنان محرز است، مؤید این مطلب است.
▪️ نتیجه گیری
در زمان سکونت ابن بابویه در خراسان آن سرزمین به لحاظ فرهنگی تحت تأثیر متصوفه بود. بنا بر وسعت نقل ابن بابویه از فرق غیر امامی انتظار میرود که بخشی از میراث تصوف اگر چه اندک به آثار او راه یافته باشد. شواهدی متنی و سندی موجود است که این گمان را تقویت میکند. انتقال دسته ای از این روایات در چندین طبقۀ حدیثی قبل از ابن بابویه رخ داده است؛ اما دستۀ دیگری از این روایات، توسّط ابن بابویه یا در طبقات نزدیک به او به منابع امامیه راه یافته است. با توجه به شواهدی مانند حضور افراد مشهور به تصوّف در اسناد، مشابهت های متنی آشکار با آثار صوفیه و وجود اصطلاحات و ادبیات خاص اهل تصوف، ورود بخشی از میراث صوفیه به آثار ابن بابویه قابل اثبات است که باید آن را در ارزیابی های روایی لحاظ کرد. در مجموع به نظر میرسد تعداد روایاتی که از میراث تصوف به کتب ابن بابویه راه یافته در مقایسه با کل روایاتِ ابن بابویه اندک است.
📌 دانلود متن کامل مقاله در سایت
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://t.me/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
مقاله شناسایی میراث صوفیان خراسان در آثار شیخ صدوق - علی عادل زاده، سکینه انصاری
دانلود فایل pdf مقاله شناسایی میراث صوفیان خراسان در آثار شیخ صدوق – علی عادل زاده، سکینه انصاری (مطالعات تاریخی قرآن و حدیث بهار و تابستان 1400 – شماره 69، صص 173 ... ادامه مطلب
Repost from مِداد
00:25
Видео недоступноПоказать в Telegram
مجزرة ثانية عقب استهداف الاحتلال خيام النازحين في منطقة المواصي في مدينة رفح.
لعن الله من ارتكب ودعم وسخر ومن سمع بذلك فرضي به، ولا حول ولا قوة إلا بالله العلي العظيم.
اینها یا حقیقتا نمیفهمند یا خودشان را به نفهمی میزنند...
گوهر و اساس دین، ایمان به خدا و رسول(حجت الهی) است" آمنوا بالله و رسوله..." " انما المومنون الذین آمنوا بالله و رسوله..." " لئن اشرکت لیحبطن عملک" " اول الدین معرفته" " ان تطیعوه تهتدوا" " فاتقوا الله و اطیعون" "و ایای فاتقون"
"و اما من خاف مقام ربه"
"الم یعلم بان الله یری"
گوهر دین، تسلیم و عبودیت در قبال خالق متعال و اطاعت از فرامین خلفای حقیقی( انبیا و ائمه ع) اوست وگرنه اگر کسی در قبال حق متعال، کفر ورزید و اولیایش را از روی جحد و عناد، انکار کرد تمام وجودش هدر است و ماوایش جز جهنم و بُعد از رحمت الهی نخواهد بود...اخلاق، منهای ایمان به خداوند و اولیایش، پشیزی ارزش ندارد" انفقوا طوعا أو كرها لن يتقبل منكم..." " انما يتقبل الله من المتقين" و گذشت که متعلق تقوا هم ذات اقدس ربوبی است و لا غیر "
آری انسانی که نه مومن است و نه کافر، حکمش ملحق به انعام و ...خواهد بود و قهرا مذمتی متوجه او نیست...او نهایتا حماری است مهربان یا کاسکویی خوش بیان و یا بلبلی خوش الحان...
ای کاش این رجال یا بیبیهای پژوهشگر متفکر، اوهام خود را به دین نسبت ندهند و بی پرده اعلام کنند دیگر از دین و شریعت و ...خسته و رسته شدهاند...
انصاف نیست امیرمومنان ع را به عنوان امام سکولارها معرفی کنند لااقل یکبار هم که شده خطبه متقین و مومنین و...را با دقت بخوانند تا بدانند گوهر دین، و متقی حقیقی از منظر امیر ع کیست...
خیر ببینید الهی!
♻️گوهر دین چیست؟
✍️ زهره سعیدی
🔘«عمل صالح و تقواورزی» را که در دین اسلام بر آنها تأکید شده است میتوان گوهر دین به شمار آورد.
🔘مراد از عمل صالح اعمال نیک یا اعمال مطابق با اصول اخلاقی است. اعمال و کردارهای نیک و اخلاقی، فضیلت به شمار میروند و عامل به آنها، فضیلتمند لحاظ میشود. مراد از تقواورزی، پرهیز از گناه و التزام به نیکی است. افعال و کردارهای بد، گناه به شمار میروند و کسانی که از آنها پرهیز میکنند باتقوا و پرهیزگار لحاظ میشوند.
🔘بر اساس سخنان بزرگ مرد تاریخ اسلام، علی، تقواورزی وضعیتی است که در آن از بدیها و رذائل اخلاقی اجتناب میشود و به خوبیها و فضایل اخلاقی عمل میگردد: «تقوا اجتناب [از بدیها] است» (غررالحکم، ف 1، ش237)، «تقوا اساس نیکوکاری است» (غررالحکم، ف 1، ش 772)، «تقوا رئیس اخلاق است» (غررالحکم، ف 1، ش 801)، «کسی که تقوا نداشته باشد گرفتار لذات و شهواتِ [نامشروع] و گناهان میگردد» (غررالحکم، ف9، ش 249). «مردم با تقوا اهل فضیلت هستند» (نهجالبلاغه، خ 193، ب 2)، «متقین دامنهایشان پاک و خواهشهایشان سبک است و مردم به خوبیهایشان امید دارند و از بدیهایشان ایمناند» (غررالحکم، ف 1، ش 1940).
🔘از نظر ایشان کنترل امیال، نیکرفتاری، نیکوکاری، پرهیز از بدی و پارسایی؛ برترین عمل (نهجالبلاغه، ح 249)، باکرامتترین حیثیت (همان، ح 38) ، بالاترین علم (همان، ح 92)، برترین همنشین (همان، ح 113، ب1)، بهترین خیر (همان، خ 111، ب 5 و غررالحکم، ف 8، ش 18) و بهترین توشه برای ابدیت (نهجالبلاغه، ح 130، ب2 و غررالحکم، ف 1، ش 846) به شمار میرود.
🔘به گفتهی او بهترین دین، اخلاق نیک است (غررالحکم، ف 27، ش 7) و پاکترین انسان، بااخلاقترین انسان است (همان، ف 8، ش 206) و خداوند انسان را «جز به نیکی دستور نداده و جز از بدی نهی نفرموده است» (نهجالبلاغه، ن 31، ش 28).
1403/03/05
♻️گوهر دین چیست؟
✍️ زهره سعیدی
🔘«عمل صالح و تقواورزی» را که در دین اسلام بر آنها تأکید شده است میتوان گوهر دین به شمار آورد.
🔘مراد از عمل صالح اعمال نیک یا اعمال مطابق با اصول اخلاقی است. اعمال و کردارهای نیک و اخلاقی، فضیلت به شمار میروند و عامل به آنها، فضیلتمند لحاظ میشود. مراد از تقواورزی، پرهیز از گناه و التزام به نیکی است. افعال و کردارهای بد، گناه به شمار میروند و کسانی که از آنها پرهیز میکنند باتقوا و پرهیزگار لحاظ میشوند.
🔘بر اساس سخنان بزرگ مرد تاریخ اسلام، علی، تقواورزی وضعیتی است که در آن از بدیها و رذائل اخلاقی اجتناب میشود و به خوبیها و فضایل اخلاقی عمل میگردد: «تقوا اجتناب [از بدیها] است» (غررالحکم، ف 1، ش237)، «تقوا اساس نیکوکاری است» (غررالحکم، ف 1، ش 772)، «تقوا رئیس اخلاق است» (غررالحکم، ف 1، ش 801)، «کسی که تقوا نداشته باشد گرفتار لذات و شهواتِ [نامشروع] و گناهان میگردد» (غررالحکم، ف9، ش 249). «مردم با تقوا اهل فضیلت هستند» (نهجالبلاغه، خ 193، ب 2)، «متقین دامنهایشان پاک و خواهشهایشان سبک است و مردم به خوبیهایشان امید دارند و از بدیهایشان ایمناند» (غررالحکم، ف 1، ش 1940).
🔘از نظر ایشان کنترل امیال، نیکرفتاری، نیکوکاری، پرهیز از بدی و پارسایی؛ برترین عمل (نهجالبلاغه، ح 249)، باکرامتترین حیثیت (همان، ح 38) ، بالاترین علم (همان، ح 92)، برترین همنشین (همان، ح 113، ب1)، بهترین خیر (همان، خ 111، ب 5 و غررالحکم، ف 8، ش 18) و بهترین توشه برای ابدیت (نهجالبلاغه، ح 130، ب2 و غررالحکم، ف 1، ش 846) به شمار میرود.
🔘به گفتهی او بهترین دین، اخلاق نیک است (غررالحکم، ف 27، ش 7) و پاکترین انسان، بااخلاقترین انسان است (همان، ف 8، ش 206) و خداوند انسان را «جز به نیکی دستور نداده و جز از بدی نهی نفرموده است» (نهجالبلاغه، ن 31، ش 28).
1403/03/05
تفكر انتقادي
کیفیت زندگی ما مستقیماً تابع کیفیت تفکر ماست. زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم. @Dr_ZohrehSaeidi
♻️گوهر دین چیست؟
✍️ زهره سعیدی
🔘«عمل صالح و تقواورزی» را که در دین اسلام بر آنها تأکید شده است میتوان گوهر دین به شمار آورد.
🔘مراد از عمل صالح اعمال نیک یا اعمال مطابق با اصول اخلاقی است. اعمال و کردارهای نیک و اخلاقی، فضیلت به شمار میروند و عامل به آنها، فضیلتمند لحاظ میشود. مراد از تقواورزی، پرهیز از گناه و التزام به نیکی است. افعال و کردارهای بد، گناه به شمار میروند و کسانی که از آنها پرهیز میکنند باتقوا و پرهیزگار لحاظ میشوند.
🔘بر اساس سخنان بزرگ مرد تاریخ اسلام، علی، تقواورزی وضعیتی است که در آن از بدیها و رذائل اخلاقی اجتناب میشود و به خوبیها و فضایل اخلاقی عمل میگردد: «تقوا اجتناب [از بدیها] است» (غررالحکم، ف 1، ش237)، «تقوا اساس نیکوکاری است» (غررالحکم، ف 1، ش 772)، «تقوا رئیس اخلاق است» (غررالحکم، ف 1، ش 801)، «کسی که تقوا نداشته باشد گرفتار لذات و شهواتِ [نامشروع] و گناهان میگردد» (غررالحکم، ف9، ش 249). «مردم با تقوا اهل فضیلت هستند» (نهجالبلاغه، خ 193، ب 2)، «متقین دامنهایشان پاک و خواهشهایشان سبک است و مردم به خوبیهایشان امید دارند و از بدیهایشان ایمناند» (غررالحکم، ف 1، ش 1940).
🔘از نظر ایشان کنترل امیال، نیکرفتاری، نیکوکاری، پرهیز از بدی و پارسایی؛ برترین عمل (نهجالبلاغه، ح 249)، باکرامتترین حیثیت (همان، ح 38) ، بالاترین علم (همان، ح 92)، برترین همنشین (همان، ح 113، ب1)، بهترین خیر (همان، خ 111، ب 5 و غررالحکم، ف 8، ش 18) و بهترین توشه برای ابدیت (نهجالبلاغه، ح 130، ب2 و غررالحکم، ف 1، ش 846) به شمار میرود.
🔘به گفتهی او بهترین دین، اخلاق نیک است (غررالحکم، ف 27، ش 7) و پاکترین انسان، بااخلاقترین انسان است (همان، ف 8، ش 206) و خداوند انسان را «جز به نیکی دستور نداده و جز از بدی نهی نفرموده است» (نهجالبلاغه، ن 31، ش 28).
1403/03/05
تفكر انتقادي
کیفیت زندگی ما مستقیماً تابع کیفیت تفکر ماست. زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم. @Dr_ZohrehSaeidi
رسم میخوارگی!
گویند رسم میخواران آن بود که چون شراب میخوردند، به یاد حریفان درگذشته جرعهای به خاک میافشاندند.
حضرت حافظ، در بیتی زیبا به این رسم اشارت میکند
اگر شراب خوری، جرعهای فشان بر خاک
از آن گناه که نفعی رسد به غیر چه باک
متنبی آن شاعر سترگ نیز که با رسم یاد شده کاملا آشنایی داشته گفته است:
شربنا و اهرقنا على الأرض فضلة
و للأرض من كأس الكرام نصيب
البته باید دانست که آنچه گفته آمد معنای ظاهری اشعار یاد شده است و این شعر حاوی معانی بلند باطنی است که به گوشهای از آن اشاره میشود:
اگر در مقامات عالیه معنوی بعد از ولوج در تعین اول قدری از وجود لاتعینی را خوردی که در قالب شراب جبروتی تعین مییابد، سعی کن تنزل کنی و رشحهای از آن وجود بی وجودی را در قالب جودی بی وجود به دیگر تعینات، بچشانی و گرچه وجودک ذنب لایقاس به ذنب، و با اینکه العالی لا ینظر الی الدانی اما تسلیم ضرورت علی و توابع آن باش و ...
نفهمیدی رد نکن😊