🔺کانال اصلی آوات بوکانی🎤

🔴سهام عدالت نوبت بعدی مبلغ ۱,۳۰۰,۰۰۰ هزار تومان شامل افراد زیر میشود کد ملی خود را در لینک زیرسرچ کنیدوببینید کدام دسته هستید👇👇 https://t.me/+1jh-mDy7MNZlNzg0

⛔️رابطه مخفیانه زن با برادر شوهر⁉️ سميرا هستم ساکن اصفهان متوجه علاقه برادر شوهرم شدم وبا هم وارد رابطه شدیم تا اینکه کم کم جارم ليلا به رفتارهای برادر شوهرم حسين شک میکنه وبالاخره یه شب گوشیشو بر میداره و چندتا اس آخری که من و حسين به هم داده بودیمو میبینه و ازطرف حسين به من اس داد بیداری عشقم.. ،گفتم اره زندگیم  و ازین حرفای عاشقانه... بعدش بهم اس داد که فردا ليلا خونه نیست صبح  بیا خونه ما منم وقتی فردا صبح رفتم در باز بود وقتی که به اتاق خواب حسين و ليلا رسیدم... ادامه داستان ➡️

داستان واقعی تجاوز به یک دختر ایرانی 😡 بیست و یک سال از آن روز داغ تابستانی می گذرد که پسرخاله ی مادرش که آن روزها در تهران سرباز بود آن روز ظهر بچه ها در اتاق بالا خواب بودند و زن ها اتاق پایین گل می گفتند و گل می شنیدند. بچه ها را به پسرخاله سپرده بودند تا ببرد و سرشان را گرم کند دایی هم برای آنها قصه گفته بود، شکلک درآورده بود، لالایی برایشان گفته بود، آنقدر که دیگر او هم که از همه ی بچه ها بازیگوش تر بود چشم هایش گرم شده بود و خوابش گرفته بود که ..... 👈ادامه داستان

⛔️رابطه مخفیانه زن با برادر شوهر⁉️ سميرا هستم ساکن اصفهان متوجه علاقه برادر شوهرم شدم وبا هم وارد رابطه شدیم تا اینکه کم کم جارم ليلا به رفتارهای برادر شوهرم حسين شک میکنه وبالاخره یه شب گوشیشو بر میداره و چندتا اس آخری که من و حسين به هم داده بودیمو میبینه و ازطرف حسين به من اس داد بیداری عشقم.. ،گفتم اره زندگیم  و ازین حرفای عاشقانه... بعدش بهم اس داد که فردا ليلا خونه نیست صبح  بیا خونه ما منم وقتی فردا صبح رفتم در باز بود وقتی که به اتاق خواب حسين و ليلا رسیدم... ادامه داستان ➡️

داستان واقعی تجاوز به یک دختر ایرانی 😡 بیست و یک سال از آن روز داغ تابستانی می گذرد که پسرخاله ی مادرش که آن روزها در تهران سرباز بود آن روز ظهر بچه ها در اتاق بالا خواب بودند و زن ها اتاق پایین گل می گفتند و گل می شنیدند. بچه ها را به پسرخاله سپرده بودند تا ببرد و سرشان را گرم کند دایی هم برای آنها قصه گفته بود، شکلک درآورده بود، لالایی برایشان گفته بود، آنقدر که دیگر او هم که از همه ی بچه ها بازیگوش تر بود چشم هایش گرم شده بود و خوابش گرفته بود که ..... 👈ادامه داستان

چاوم له سەر هەزاره دڵ له لای یەکدانەیه چاوم له سەر هەزاره دڵ له لای تاقانەیه کانال اهنگ های اوات بوکانی🔥♥️ 🆔 T.me/A_w_att

پەپولەی شۆخو نەخـــشــــین بـــــــه قوربانی دڵت بم ئیزنم دەیه چاو گەش گیان شەونمی ســـــەر چڵت بم به قوربانی شەمامەی ســــــڕو سڕکو سڵت بم له باغی خۆشەیستی غــــــــــــــــەزڵ خـانی گوڵت بم #سۆزی_دەنگی_مامۆستا 00:15 📟 کانال اهنگ های اوات بوکانی🔥♥️ 🆔 T.me/A_w_att

🔴سهام عدالت نوبت بعدی مبلغ ۱,۳۰۰,۰۰۰ هزار تومان شامل افراد زیر میشود کد ملی خود را در لینک زیرسرچ کنیدوببینید کدام دسته هستید👇👇 https://t.me/+1jh-mDy7MNZlNzg0

⛔️رابطه مخفیانه زن با برادر شوهر⁉️ سميرا هستم ساکن اصفهان متوجه علاقه برادر شوهرم شدم وبا هم وارد رابطه شدیم تا اینکه کم کم جارم ليلا به رفتارهای برادر شوهرم حسين شک میکنه وبالاخره یه شب گوشیشو بر میداره و چندتا اس آخری که من و حسين به هم داده بودیمو میبینه و ازطرف حسين به من اس داد بیداری عشقم.. ،گفتم اره زندگیم  و ازین حرفای عاشقانه... بعدش بهم اس داد که فردا ليلا خونه نیست صبح  بیا خونه ما منم وقتی فردا صبح رفتم در باز بود وقتی که به اتاق خواب حسين و ليلا رسیدم... ادامه داستان ➡️

داستان واقعی تجاوز به یک دختر ایرانی 😡 بیست و یک سال از آن روز داغ تابستانی می گذرد که پسرخاله ی مادرش که آن روزها در تهران سرباز بود آن روز ظهر بچه ها در اتاق بالا خواب بودند و زن ها اتاق پایین گل می گفتند و گل می شنیدند. بچه ها را به پسرخاله سپرده بودند تا ببرد و سرشان را گرم کند دایی هم برای آنها قصه گفته بود، شکلک درآورده بود، لالایی برایشان گفته بود، آنقدر که دیگر او هم که از همه ی بچه ها بازیگوش تر بود چشم هایش گرم شده بود و خوابش گرفته بود که ..... 👈ادامه داستان