🔴
انتخابات جای معلمها نیست
در نقد رویکرد تخصصی_گرایی در جبهۀ انقلاب
🔹 چندسالی است که عارضه ای در جبهۀ انقلاب خصوصاً در لایۀ نخبگان رخ داده و آن هم دچار شدن به تخصصیگرایی در #امر_سیاسی است. یعنی فکر میکنند چون برای ادارۀ کشور راهکارهای خوبی دارند، ارائههای حلمسئله دارند، قانوننویسی و سیاستگذاری میکنند، انتظار دارند که مردم نیز به آنها اقبال کنند و در انتخاباتها به گزینهای که معرفی میکنند، رأی دهند.
🔸 هر بار هم که شکست را میچشند به توجیهاتی از
جنس بیبصیرتی و اهل کوفه بودن مردم،
نداشتن پیوست رسانهای،
تأسف خوردن به اینکه انتخابات هیجانی است و فرآیندی عقلانی را طی نمیکند متوسل میشوند اما به دنبال ریشهیابی این مسئله نمیروند. ا
شکال جدی این افراد این است که به تفاوت محیط اندیشکدهای با محیط سیاسی- اجتماعی آگاه نیستند و اینکه محیط سیاست و یا مردم به افراد تخصصگرا اقبالی نشان نمیدهند اشکال را از آنطرف میبینند نه خودشان. در واقع اشکال به خودشان وارد است که اقبالی نمیبینند نه مردم.
🔹 جدای آنکه اشکالات جدی به این نوع نگاه به مسائل مثل تکنیک دیدن امر حکمرانی، مدیریت جزیرهای، عدم توانایی تعریف ارتباطی منطقی میان راهکارهای ارائه شده با مبانی، وارد است که ورود به آنها هدف نگارنده نیست، باید به این نکته توجه شود که بر چه اساسی این تلقی پدید آمده است که حضور افراد #استراتژیست و #تخصص_گرا در جایگاههای کلان سیاسی درست انگاشته میشود؟ به چه دلیل تصور میشود کسی که حرفهای خوبی در زمینۀ حکمرانی دارد، الزاماً در جایگاههای سیاسی مانند ریاست جمهوری نیز میتواند موفق باشد؟
🔸 مناظرات یا سخنرانیهای تبلیغاتی ریاستجمهوری کرسی استادی یا جلسه در اندیشکده نیست که بخواهیم با بیان کردن حرفهای آکادمیک و تخصصی سواد خودمان را به رخ بکشیم، و وقتی با اقبال مواجه نشدیم تصور شود که مردم این صحبتها را متوجه نمیشوند و یا سواد آنها به درک این سخنان متعالی نمیرسد.
🔹 سخنراندن از ظرفیتهای مغفول و استفاده نشده در کشور هنری نیست چرا که خود مردم بیشاز ما به این ظرفیتها آگاهاند و منتظر شنیدن راهکار کلان از سوی نامزدها و علل استفاده نشدن از این ظرفیتها هستند.
🔸 کسی که میخواهد در سپهر سیاسی به فعالیت بپردازد، یا در رقابتهای انتخاباتی اقبال مردم را کسب کند،
باید طرح کلان سیاسی و گفتمان مشخصی داشته باشد که در چند جمله کوتاه، قابل فهم، دور از کلی گویی، دارای مرزبندی مشخص با سایر رقبا و تفکرها و قابلیت آن را داشته باشد که افراد بتوانند ریشۀ مشکلات را در آن بیابند. قطعاً طرح کلان سیاسی به معنای به کار بردن عباراتی کلی، مبهم و بدون جهت مانند
توجه به درون،
باید قوی شویم یا
اقتصاد مقاومتی نیست، بلکه مهمترین قسمت یک طرح کلان وجه سلبی و توانایی
ایجاد مرزبندی است، و این مسئله به هیچ عنوان به معنای نداشتن اخلاق، تقوی و رعایت نکردن اصول نیست.
🔹به طور مثال، اگر به کنشهای سیاسی- اجتماعی حضرت #امام(ره) بنگریم، میبینیم ایشان در پاسخ به حل مشکلات، و به طور مشخص از سال ۴۲ روی این گزاره تأکید میفرمودند که حکومت شاه باید برود و یک حکومت مردمی و اسلامی تشکیل بشود تا مشکلات حل شود و البته دلایلی که حکومت شاه باید برود مثل وابستگی، استثمار و ظلم، دیکتاتوری و... راهم ذکر میکردند.
این مطالبه آنقدر مشخص بود که همۀ مردم حتی در دورترین و محرومترین نقاط هم با آن ارتباط می گرفتند و به نهضت پیوستند و آنقدر سطح بالا و جامع بود بود که حتی دیگر نیروهای سیاسی مخالف شاه نظیر نهضت آزادی که دغدغۀ برقراری قانون و آزادی را داشتهاند، برخی گروههای مذهبی که خواستار فعالیت برای مهدویت و مقابله با #بهاییت بودند یا گروههای چپگرا که مطالباتی نظیر مبارزه با امپریالیسیم و حکومت خلق را داشتند باید خود را با امام همراه میکردند و به گونه ای ناچار به تعریف نقشی خود در چارچوب مبارزهای که امام تعریف کرده بودند.
🔸 اما در آوردگاه ۱۴۰۰ جریان انقلابی با تکیه به چه گفتمانهایی و طرح کلانی میتواند به رقابت بپردازد؟ این سؤالی است که در یادداشتهای بعدی سعی میشود به آن پاسخ داده شود.
✍️ #محسن_اسفندیار
🆔
@JomhuriKhahan