cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

جیوهِ‌سیاه۲🔞

دارای رابطه های خشن؛پارت های صحنه‌دار و عاشقانه‌های غیرتی! 😈🔞🔞🔞🔞🟣⚪ بنر ها پارت واقعی رمان هستند! جیوهِ‌سیاه۱ (فایل شده) جیوهِ‌سیاه۲ (درحال پارتگذاری) تبلیغات با ارزان ترین قیمت و بازده خوب👇 https://t.me/jivehharzetb

Больше
Страна не указанаЯзык не указанКатегория не указана
Рекламные посты
4 695
Подписчики
Нет данных24 часа
Нет данных7 дней
Нет данных30 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

Фото недоступно
سریال جدید زیباتر از تو با بازی جمره بایسل و بوراک چلیک😍❤️ داستان سریال درباره درگیری رنگارنگ دو پزشک هستش☺️😃 به احتمال زیاد ژانر سریال کمدی رمانتیکه🧿🦋 برای دنبال کردن خبر ها و تیزر سریال تو چنل سریال عضو شید😉👇🏻 Join: @SendenDahaGuzel_irrr سریال زیباتر از تو بزودی از کانال FOX TV 🥳
Показать все...
00:14
Видео недоступно
گالری رامش سلام دوستان گلم گالری رامش در زمینه بادکنک آرایی،تم تولد! گیفت عروسی،نامزدی و دندونی! سفره عقد و جایگاه عروس! ست بله برون! جاحلقه! گیفت حنا و سینی حنا! ماگ حرارتی،چاپ عکس روی لیوان! چاپ روی قالیچه و ... فعالیت میکنه ممنون میشم دنبالمون کنید👇👇👇 https://www.instagram.com/p/Cag0zKqMv1L/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
Показать все...
3.40 MB
😳منظورش از فروختن رها چی بود!؟ بین رها،فاطمه و ایمان چه اتفاقاتی افتاده؟
Показать все...
Repost from N/a
#۱۷۰ قدمی جلو گذاشتم،سینه ام رو سپر کردم و انگشت اشاره ام رو با طلبکاری روی قلبش کوبیدم: -بیا برگردیم به وقتی که تو؛قلبت سنگ بود و برای خراب نشدنِ زندگیِ سگیت،خواهرت رو به من فروختی! مطمئن باش عشقِ بین من و زنم اونقدری بزرگ هست که هیچ رازی نتونه به چالش بکشتش ولی تو؛تو و زندگی‌ای که با فروختن رها ساختیش،اونقدری قوی هست که هیچ بادی نلرزونتش!؟ اونقدری هست که اون شوهرِ لعنتیت،تورو دَم در خونه نزاره تا آشغالی ببرتت!؟ کبود شده و با چشمهایی که آتیش ازش بیرون میزد بهم خیره بود . امروز روزی بود که باید با این زن تصویه حساب میکردم. خسته بودم،از اینکه هر بار کسی که لایق نبود،مقابلم قد علم کرد و از من چیزی خواست! زنی که مقابلِ من بود هرگز برای خواهرش نمیتونست ناراحت باشه! اسمش فاطمه بود ولی؛شیطان بود! شیطانی که نمیدونستم وقتی با خواهرش این همه بد بود و پشت سرش چه کارها که‌نکرد،وقتی که من برای همیشه ازشون فاصله گرفتم پشت سرِ من چه ها کرده بود . -رجز میخونی!؟ تاک ابرویی بالا انداخته بود و پراز اعتماد به نفس پرسیده بود! خندیدم،دست به سینه شدم و لب زدم: -فکر کردی وقتی شریک نمایشی که توی کلانتری راه انداخته بودی شدم،کنار توعم!؟
Показать все...
😈به نظرتون این راز ایمان رو منفور میکنه؟ یا اینکه برشمیگردونه به آدمی که بود?
Показать все...
Repost from N/a
#۱۶۹ یه فرصت بهت داده بشه تا تمام گذشته رو از یاد ببری یا حداقل یه سری از خاطره های بد رو از یاد ببری و با دیدن اون؛همه چیز برگرده! از لحظه ای که دیدمش؛یه چیز از درون داره خفه ام میکنه! تمام کشتی ها رو غرق کرده بودم،همه پُل های متصل به گذشته رو به آتیش کشیده بودم و خودم و رها رو اونطرف رودخونه برده بودم! تا کسی دستش به من و به اون نرسه! چرا!؟ چون درون من تیمارستانی بود؛تیمارستانی که درِش آشوب به پا شده بود و زخمی های زیادی به جا گذاشته بود،خواستم هیچکس نباشه که بیمارستانی رو خبر کنه،که هیچ یک از زخم ها خوب نشه،که از خونریزی شدید تمام زخمی ها بمیرند! دست از فکر کردن کشیدم،چون به یاد داشتم که توی یکی از فیلم های مورد علاقه ام نوشته بود: حالا میتونم؛کتابی که تموم نکردم رو از اول شروع کنم ! من گذشته رو نیمه رها کردم،اما حالا وقتش بود که خط به خط مرورش کنم ...! سر بلند کردم،خیره به چشمهای دخترِ نه چندان متاسف روبروم لب زدم: -چطوره برگردیم از اول؛من این بازی* رو دوست ندارم! _________ بازی*:کنایه از رازشون یا همون قصه‌ی گذشتشون!
Показать все...
خب خب خب نظرتتون رو ببینمااا🤤 فاطمه خانم چه رازی داره؟ و حدس بزنین ایمان چرا مجبور شده رها رو توی زندگیش نگه داره بهتر بگم چرا به خواست خودش نگهش داشته؟
Показать все...
Repost from N/a
#۱۶۸ کنجکاو نگاهش کردم که لب زد: -گفتن بگم فاطمه هستن،حتی فامیلیشون هم نگفتن ! صداش رو پایین آورد و پِچ وار ادامه داد: -حتی دارن گریه میکنن! با خنده ای فرو خورده سر تکون دادم و اشاره زدم بفرستتش داخل! با اومدن فاطمه داخل اتاق از پشت میزم بلند شدم و لب زدم: -اینجا چیکار میکنی!؟ اخمهاش درهم شد،خیسی پلکش رو با انگشتهای کشیده اش گرفت و حرص زد: -شاید اومدم جواب این همه سال خیانتت رو بگیرم! این همه سالی که فکر میکردم امانتداری میکنی و تو نمک خوردی و نمکدونو شکستی! پوزخند زدم،کی از خیانت حرف میزد!؟ الان یادش افتاده بود انگار که خواهری داره! اخمهام رو درهم کردم و غریدم: -اون زمان بهت یه قولی دادم اما نگفتم به زندگیم ادامه نمیدم که،نگفتم اگه یه وقت رها افتاد مُرد،من بازم راز دار تو میشم که! چرخی توی اتاق دور خودش زد و با پوزخندی که گوشه لبش جا خوش کرده بود لب زد: -راز هر دومون؛یادت نره که اگر اون زنِ خوشگلت بفهمه چه آدمی هستی هرگز کنارت یک دقیقه هم نمیمونه! وا شدن گذشته به زندگیِ جدیدی که ساختی،به صفحه های تمیزی که با خط خوش مدتها نوشتی،خیلی خطرناکه! منی دیوونه؛توی این گذشته وجود داشت که سالها بود فراموشش کرده بودم . آلزایمر؛یکی از راهکار هایی بود که خطاها رو میشد پشتش قایم کرد،حالا من مردی تصادفی بودم،که بعد از بهوش اومدن هیچ چیزی به یاد نداشتم . دیدن یک فرد آشنا،فردی که همه چیز رو در آنی به یادت بیاره؛اگر اون خاطراتت زیاد هم زیبا نباشند چقدر بده نه!؟
Показать все...
بچه ها خیلیاتون دنبال قسمت دوم ۳۶۵ روز بودین من هم قسمت ۱ و هم دو رو گذاشتم براتون کسایی که ندیدن هم ببینن (البته تنها 😂) فیلم زیباییه
Показать все...
1:51:17
Видео недоступно
🎥 فیلم جدید : «365 روز: امروز» 2022 💬 زیرنویس فارسی چسبیده | هاردساب ✂️ بدون سانسور و حذفیات❗️ 💿 کیفیت 240p 📥 لینک دانلود [نیم‌بها] :🔻 .
Показать все...
@Film_pok.Days.This.Day.2022.240p.WEBRip.mp4205.00 MB
Выберите другой тариф

Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.