cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

گفت و نهفت

خواندن شنیدن دیدن

Больше
Иран380 220Язык не указанКатегория не указана
Рекламные посты
135
Подписчики
Нет данных24 часа
Нет данных7 дней
Нет данных30 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

MP3_128 📥 @spotifysavebot
Показать все...
عباس میلانی: «کنفرانسی در بارهٔ شاهرخ مسکوب در ایرانشناسی استانفورد. برای دسترسی به سخنرانی های علی بنوعزیزی، بهرام بیضایی، رضا فرخفال، محمد رضا قانون پرور، حسن کامشاد، سرور کسمایی، عباس میلانی. پنجشنبه بعد گفتگویی با شرکت کنندگان کنفرانس، و کسانی که ثبت نام کرده‌اند.» توضیح من: اگر بروید و در صفحه کنفرانس ثبت‌نام کنید (با کلیک بر روی RSVP در پایین صفحه) ایمیلی برایتان می‌آید که در آن لینک یوتیوب همه سخنرانی‌ها (که از پیش ضبط شده) هست. سخنرانی‌های بیضایی، کامشاد و کسمایی به فارسی است و بقیه به انگلیسی.
Показать все...
Conference: The Life and Work of Shahrokh Meskoob | Hamid and Christina Moghadam Program in Iranian Studies

Scholars discuss the life and work of Shahrokh Meskoob, one of modern Iran’s most respected and acclaimed public intellectuals, literary critics, and memoirists. His papers were recently donated to Stanford’s Green Library and include hundreds of letters from some of Iran’s most prominent intellectuals, thousands of pages of notes, and first drafts of many of his manuscripts.

برای آبان. برای ادامه دادن.
Показать все...
🔴 ادامه داریم، ادامه می‌دهیم ادامه داریم در امتداد آبان در خیابان.ها که می‌دانیم خیابان‌ها به آزادی می‌رسند ادامه می‌دهیم با لب‌هامان خونی دست‌ها پینه بسته مشت می‌شویم فریاد می‌زنیم در امتداد راه‌های کشته‌های بی‌گناه در امتداد روزهای تار که گذشته است تا روز آزادی فردا فردا ادامه می‌دهیم که آزادی زیباست که زیبایی آزادی است برای آنچه گذشت. این روزها ماه‌ها سال.ها سرگذشت نمی‌نویسیم نخواهیم نوشت چرا که هیچ چیز تمام نشده که «آنچه گذشت»ی نیست همیشه آن‌چه گذشت همیشه می‌گذرد همیشه خواهد گذشت تاریخ ما تاریخ استمرار ادامه دادن‌هاست که هنوز ادامه می‌دهیم. ارسالی به #سرخط #آبان_ادامه_دارد #آبان۹۸ #دی۹۶ #علیه_سکوت #علیه_فراموشی @sarkhatism
Показать все...
🔴 #سرخط در راستای فراخوان به تولید جزوات شناختی، مقدمتا جزوه‌ای درمورد شناخت مختصات کنونی سازمان‌یابی منتشر می‌کند. ما یکی از اساسی‌ترین مسایل بحرانی حال حاضر یعنی «سازمانیابی» را در این جزوه به بحث گذاشته‌ایم و در جای جای متن جزوه سعی داریم با شناخت مختصات وضعیت کنونی، امکان‌های سازمان‌یابی را استخراج کنیم. پیام نهایی جزوه این است: «ماتم نگیرید، سازمان‌یابی کنید» ما در این جزوه تلاش کرده‌ایم این جمله را از صرف یک شعار خارج کنیم. امید که از جانب گروه‌های فعال و دغدغه‌مند خوانده و نقد شود. @sarkhatism
Показать все...
شجريان؛ پژواک روزگار. مستند ساخته صادق صبا. برای بی بی سی فارسی. ره آورد یک هفته همنشینی با محمدرضا شجریان در قونیه. سال2010. https://t.me/ruzgariran shajarian-pezhvak-eruzgar-bt.mp4
Показать все...
نوید افکاری.
Показать все...
ما را به خاطر بیاور! ما را که تازه جوانی بیست و دو ساله بودیم. شور عشق در سینه داشتیم و پیش از آن که عاشق شویم سینه‌بر‌خاک‌سوده مُردیم. ما را به خاطر بیاور! ما را که سینه‌سُرخانی خنیاگر بودیم و دِه به دِه، نه در آسمان و نه در کوهسار و نه بر شاخسار که در بازار پیش از آن که آوازخوان شویم بر شاخه‌ای تکیده از تکیه‌گاه خویش جان واسپردیم. به خاطر دارم پیامشان را، سرنوشتشان را، آری... و همیشه در گذرگاه خاطرم درگذر است آوازهای صامت سینه‌سُرخان سینه بر سیخ و تجسد آرزوهای بیست‌و‌دوسالگان سینه بر سنگ؛ و از تکرار یادشان شاید بیش از آنکه شاعر شوم بیست و دوساله بمیرم. آمین! #18تیر عزت ابراهیم نژاد @goftonahoft
Показать все...
باز شوقِ یوسفم دامن گرفت پیرِ ما را بوی پیراهن گرفت ای دریغا نازک آرای تنش! بوی خون می آید از پیراهنش! ای برادر ها خبر چون می برید؟ این سفر آن گرگ یوسف را درید! یوسفِ من! پس چه شد پیراهنت؟ بر چه خاکی ریخت خونِ روشنت؟ بر زمینِ سرد خونِ گرمِ تو ریخت آن گرگ و نبودش شرمِ تو تا نپنداری ز یادت غافلم گریه می جوشد شب و روز از دلم داغِ ماتم هاست بر جانم بسی در دلم پیوسته می گرید کسی ای دریغا پاره ی دل، جفتِ جان بی جوانی مانده جاویدان جوان بر سرِ گهواره لالا خواندمت تا بجنبانی جهان، جنباندمت درسِ پیمان و وفا آموختی جانِ مادر! جانِ مادر سوختی! مژده ی دامادیَت می خواستم حجله ات آخر زخون آراستم در بهارِ عمر، ای سروِ جوان! ریختی چون برگ ریزِ ارغوان! ارغوانم! ارغوانم! لاله ام! در غمت خون می چکد از ناله ام! در دلِ ویرانه ام گوری بکَن کاین شهیدان اند بی گور و کفَن گور ها در سینه ی خود کنده ایم سوگوارانیم ما تا زنده ایم این همه خون در دلِ ما می کنی بشکنی ای دستِ خونی بشکنی! ای شما آزردگانِ نازنین! عمرتان باد و صبوری بیش از این! طاقتِ ما گر چه بس درد آزمود دردِ او از طاقتِ ما بیش بود یوسفی در چاه و این کنعانیان بر سرِ بازارِ سودند و زیان خنده اشان دارد ز بی دردی نشان گریه می گیرد مرا از خنده شان چون نبینی آن جمالِ نور ده چشمِ یعقوب و زلیخا کور به! آه ای مادر! پیِ گورم مگرد نقشِ خون دارد نشانِ گورِ مرد آن شقایق، رُسته در دامانِ دشت گوش کن تا با تو گوید سرگذشت ابرِ آن باران که بر صحرا گریست با تو می گوید که این گرینده کیست گر نه کامی از جوانی رانده ام با جوانان چون جوانی مانده ام نغمه ی نا خوانده را دادم به رود تا بخوانَد با جوانان این سرود چشمه ای در کوه می جوشد، منم کز درونِ سنگ بیرون می زنم قطره ی در شیشه مانده تنگ و تار آبِ روشن شد، روان در جویبار از نگاهِ آب تابیدم به گُل وز رخِ خود رنگ بخشیدم به گُل پَر زدم از گُل به خونابِ شفق ناله گشتم در گلوی مرغِ حق پُر شدم از خونِ بلبل لب به لب رفتم از جامِ شفق در کامِ شب آذرخش از سینه ی من روشن است تُندرِ توفنده فریادِ من است هر کجا مُشتی گره شد مُشتِ من زخمیِ هر تازیانه پُشتِ من هرکجا فریادِ آزادی، منم من در این فریاد ها دَم می زنم در دلِ شب گوش دار از پُشتِ در می شناسی بانگِ پایِ رهگذر گوش با آن گامِ نرم آواز کن آن منم، در می زنم، در باز کن چون گریزد در تو آن آهو نگاه در پناهش گیر از سگ های راه! در نگاهِ او سلامت می کنم با سلامش احترامت می کنم از درونِ چشمِ او می بینمت بوسه ها از روی و مو می چینمت خونِ من در گونه ی گلگونِ اوست آتشِ سوزانِ من در خونِ اوست آتشِ من در دلِ او روشن است در نفس هایش نفس های من است تا نفس با همدلان آمیختم صد بهارم، گر چه چون گُل ریختم @goftonahoft
Показать все...
باز شوق یوسفم دامن گرفت کلام: هوشنگ ابتهاج دکلمه: دکتر امید طبیب زاده کمانچه: آریا طبیب زاده @goftonahoft
Показать все...