cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

دانشوران همدرس (دکتر هاشمی مازندرانی)

۰۹۱۱۲۵۳۲۴۹۲ارتباط با ادمین کانال

Больше
Рекламные посты
392
Подписчики
Нет данных24 часа
+67 дней
+2430 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

ماشاء الله ، عالی است بویژه اگر دروس فصوص الحکم را هم گوش کرده باشید و ان شاء الله مطالب جذب وجود مبارک شده باشد پس شما در رتبه اساتید هستید ، البته قرآن شناسی و عرفان ایرانی ( از آغاز ظهور تزهد و تصوف صحابه پیامبر و حسن بصری و سنایی و نظامی و غزالی و خیدر آملی و شبستری... و تا سعدی و عَطّار و ادامه آن حافظ و مولانای بزرگ و سلسله دروس قرآن شناسی ، دروس فلسفه غرب ، فلسفه مشاء ، فلسفه اشراق ، روان شناسی ، معنویت مغربی و مشرقی ، روشنفکری در ایران ، تشیع سیاسی در ایران و ....اگر خدا طواهر و مشاعر مرا حفظ کند ، شرح و نقد مثنوی ، شرح و نقد فلسفه اگزیستانسیالیسم و دروس مرگ اندیشی را تدریس کنم و بعد مسلوب المشاعر کوچ کنم از ناسوت فانی به ملکوت باقی و دیدار دوباره سیمای نورانی علامه طباطبایی و ملاقات سیمای مثالی ملاصدرای حکیم که دوبار او را در عالم رویا رویت کردم ...( مسیر ساری به نور در اتوموبیل دوستان ) داعی الخیر ، هاشمی مازندرانی غریب
Показать все...
سلام استاد وقت تون بخیر باشه درس های "خود تا خدا " ، "تدبر در قرآن" ، "فصوص" رو تا انتها گوش دادم ( اغلب فایل ها دو سه مرتبه) بعد از اینها به سراغ کدام درس‌ها بروم؟ ممنونم میشم راهنمایی بفرمایید🙏🙏🙏
Показать все...
شمالی موزیک
Показать все...
fateme rahmani..jane peer.mp32.24 MB
سپاسگزارم قربان جناب اقا رحیم ، تعلیم و تعلم عبادت است نه مناسک مانند صلوت و صیام ، علم آموزی عبادت عام و حکم مولوی اسن نه ارشادی ، یعنی اطاعت از خدا در جاری زندگی با علم و آگاهی ، فرمان خداست که همان علوم خداداد زیستی ، وجودی ، شهودی را بازآموزی کنیم ، یعنی از چاه جان و هستی خویش با تعلیم علوم معنوی و تقلیل وابستگی های خارج از وجود شخصی ، این علوم را احضار و اظهار نماییم و سپس این معارف باز آموخته و از شهود و حضور به مرتبه وصول و حصول آمده ، را نردبان و پلکان سازیم برای تعالی جان و جَنان ، جاهلان بازاری و سیاسی ، پرسه زنان فضای مجازی ، بیکاران بیعار و بیمار عرصه نمایش و آرایش هماره از این نکته از معنی غافلند ،کی شعر تر انگیزد ، خاطر که حزین باشد ، یک نکته ازین معنی گفتیم و همین باشد ، در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود ، کاین شاهد بازاری و آن پرده نشین باشد .. داعی الخیر ، هاشمی مازندرانی غریب،
Показать все...
سلام خدمت اساتید بزرگوار با سلام و عرض ارادت و تشکر از زحمات و مطالب ارزشمند استاد عزیز و والا مقام هاشمی عزیز و دیگر اساتیدبزرگوار که حقیقتا این تالار را به یک دانشگاه با کیفیت و کم نظیر تبدیل کرده‌اید با ذکر یک خاطره پیشنهادی خدمت شما عزیزان دارم. برای دفاع از پایان نامه در دانشگاه ما مرسوم بود و کما کان هست که دانشجویان برای دفاع از رساله خود باید در سطح دانشگاه و روزنامه دانشگاه تاریخ و موضوع رساله اعلام نمایند تا علاقمندان شرکت نمایند. موضوع رساله در تاریخ نعیبن شده در حضور ۵ عضو کمیته (که اتفاقا یکی از اعضا ریس دانشکده بود) در سالن که ظرفیت آن قریب ٢۵٠ نفر بود ارائه گردید . بعد از سوال جواب دو ساعته چهار نفر از اعضا کمیته پایان نامه امضا کردند اما آن استادی که هیچ سوالی نکرده بود با یک نطق ۵ دقیقه‌ای دلایل عدم امضا بیان کرد و با زبان تند از ریس دانشکده که امضا کرده بود انتقاد کرد و فرمود شما با این امضا دا رید در دانشکده را در رابطه با این موضوع تحقیق تعطیل میکنید چون این دانشجو در تمام نطق و سوال و جوابش طوری جواب می‌دهد که که به همه تفهیم کند نتیجه تحقیقش صحیح خطا ناپذیر ابدی و ابتذال نا پذیر هست . به خاطر همین نگاه و انشائ تا رساله اصلاح نشود من امضا نمیکنم. خلاصه فرمایش ایشان این بود که باید قید شود با کمک و استفاده از منابع معتبر مورد استفاده که قید شده و آزمایشات انجام گرفته so far نتیجه این تحقیقات فهم و نظر و بر داشت من هست که با توجه به تجارب گذشته به احتمال قوی توسط دانشجویان در آینده از آن عیب جویی و کاملتر می‌شود یا شاید راه حل های مناسبتری بهتر و آسانتر از این ارائه شود. پیشنهاد این دانشجوی دانشگاه شما از اساتید عزیز این هست که کلمات so far یا future research یا I think یا this is my understing بیشتر استفاده شود.
Показать все...
۱- تلازم قدرت و خیانت و خشونت  همه باید بدانند که قدرت بی نظارت دو  پایه دارد ، زور و تزویر و هر دو پایه برای بقای بر قدرت پدید می آید ، زور برای دفع رقبا و تزویر برای جذب رفقا ، اینکه مکرّر گفتم ذات قدرت و سیاست نجس و هر مسند نشین قدرت طلب یک ذات متنجّس دارد به دلیل زورآمیزی و تزویرآلودی منش اوست ، قطعا این زورمداری و تزویر گرایی برای بقای بر مسند شیرین یا تلخین قدرت حتما شخصیت قدرت مدار مجنون را به میزان خروج از نظارت و کنترل جامعه به بیماری پارانویا و نارسیسم مبتلا می سازد ، پارانویا علت و معلول ترس سوء ظن آلود به اطرافیان و نارسیسم علت و معلول مراقبت و محبت شدید از خویش در قبال مخالفان است ، سپس همین پارانویا او را به دشمن بینی مخالفان و توهّم توطئه و دفع و خشونت عریان علیه آنان سوق داده و بیماری نارسیسم او را بشدت عاشق تمّلق و چاپلوسی می کند ، لذا همواره اطراف شیفته مسند قدرت جمعی چاپلوسِ متملّق جمع می شوند و مدام با دشمن کوبی و مخالف سوزی و پاچه خاری و سالوس در طلب نان و نام و باه و جاه می دوند و این چرخه خطرناک مستمرا تداوم می یابد و به فساد سیستماتیک یاران دروغین و بیدادگری و توزیع فقر و تبعیض در سطح جامعه منجر می شود و تولید آثار دیگری که می آید .... داعی الخیر ، هاشمی مازندرانی غریب
Показать все...
☆خود تا خدا ۲۸☆ دوره دوم ذهن ما از بدو تولد شروع به فعّالیت و بارگیری میکند و این بار از طریق مجاری حسّی یعنی چشم و گوش و آموزشهای خانوادگی،فرهنگی و اجتماعی می آید.این بار سنگین ذهن،خودِ حقیقی مان را زیر خودش پنهان میکند.ما دقیقا میشویم زاییده ی فرهنگ،ذهن،جامعه و رسانه و خانواده و... .لذا هر چه سن افزایش پیدا میکند،این بار روی ذهن سنگینتر میشود و بعد تعلقات و علائق می آید و خود تنها شده و ناله  و گریه میکند‌.خود از تنهایی وحشت دارد چون به بودن با دیگران عادت کرد.در صورتیکه خود نباید از مرگ و درد و جدایی و تنهایی بترسد،چون دچار تغییر ماهوی شده می ترسد‌. خود حقیقی،خود ماقبل ذهن و زیر ذهن است مثل آب جویباری که خار و خاشاک رویش نشسته آن  را تیره و تاریک کرده و زلالیش را پوشانده،ما هم در ظلمت می افتیم ، به محض تولد می افتیم در تونل عریضی به اندازه ی عمرمان و در آغوش مادری که سرنوشتمان به او گره خورده است.اینکه در چه سرزمینی پرورده شویم تغییری در اصل خود من نمی افتد چون آن خود حقیقی مانند خدا بسیط و زلال و بیرنگ و بدون اوصاف است. چونکه بی رنگی اسیر رنگ شد موسئی با موسئی در جنگ شد چون به بیرنگی رسی کان داشتی موسی و فرعون دارند آشتی خود مازیر بار اطلاعات خود مجازی مخفی است و دائم اعتقاد تولید میکند و دائم عکس میگیرد ،باور میسازد،قضاوت میکند نظریه میدهد. علت طلاق و دعوا و نزاع در خانواده دور شدن و فاصله گرفتن از خود حقیقی است و اگر یکی خود حقیقی اش را بفهمد با دیگری که اسیر خودهای مجازی است میسازد و او را درک میکند. اینکه پدر و مادر و اصل و نسبمان چه کسانی اند ریشه حقیقی ندارد و هستی مجازی و بازیهای اجتماع و دنیاست.هر چه وابستگی بیشتر باشد خدا و خود محجوب تر میشوند .لاتکون کالذین نسوالله فانساهم انفسهم ، مانند آنانی نباشید که با فراموشی خدا خود را فراموش کردند ، فراموشی خدا یعنی افتادن در خودهای مجازی است..اصل و نسب و فرهنگ و اموزش و دین و جامعه همه بار سنگین باورند بر ما و هی محیط بار می گذارند روی ما و ما را قالب میزند.هرچه سن ما بیشتر میشود بر عکس جوانی وابستگی و ترس و اضطربمان هم بیشتر میشود.نگرانی ما برای فرزندانمان بیشتر از خودشان است.ای کاش در جنگل میزیستیم نه در جامعه.به قول روسو انسان در طبیعت آزاد است ولی به محض ورود به جامعه اسیر میشود اسیر قدرتها و حکومتها و باید از این وضع آزاد شد. ما با ذهن در جامعه می افتیم هرکسی فقط با جامعه خودمان مانوس است ، به محض دوری از وطنمان دلتنگ میشویم‌ مگر اینکه از آن تعلقات و خاطرات ده سال اول زندگی آزاد شویم.هبوط مراحل دارد و گام به گام میاید پایین،هبوط از ملکوت،هبوط،ازرحم مادر،هبوط در جامعه و فرهنگ و اینها دایم تو را قالب میزنند و بار می اندازند و با ریختن این بارها و عقاید سالم و آزاده می مانیم. دکتر هاشمی مازندرانی تلخیص،شهربانو بابایی
Показать все...
☆خود تا خدا ۲۸☆ دوره دوم ذهن ما از بدو تولد شروع به فعّالیت و بارگیری میکند و این بار از طریق مجاری حسّی چشم و گوش و آموزشهای خانوادگی،فرهنگی و اجتماعی دائم می آید.این بار سنگین ذهن،خودِ حقیقی مان را زیر خودش پنهان میکند.ما دقیقا میشویم زاییده ی فرهنگ،ذهن،جامعه و رسانه و خانواده و... .لذا هر چه سن افزایش پیدا میکند،این بار روی ذهن سنگینتر میشود و بعد تعلقات و علائق می آید و خود تنها شده و ناله  و گریه میکند‌.خود از تنهایی وحشت دارد چون به بودن با دیگران عادت کرد.در صورتیکه خود نباید از مرگ و درد و جدایی و تنهایی بترسد،چون دچار تغییر ماهوی شده می ترسد‌. خود حقیقی،خود ماقبل ذهن،زیر ذهن است مثل آب جویباری که خار و خاشاک رویش نشسته آن  را تیره و تاریک کرده و زلالیش را پوشانده،ما هم در ظلمت می افتیم و خدا و خود حقیقی نور هستند. به محض تولد می افتیم در تونل عریضی به اندازه ی عمرمان و در آغوش مادری که سرنوشتمان به او گره خورده است.اینکه در چه سرزمینی پرورده شویم تغییری در اصل خود من نمی افتد چون آن خود حقیقی مانند خدا بسیط و زلال و بیرنگ و بدون اوصاف است. چونکه بی رنگی اسیر رنگ شد موسئی با موسئی در جنگ شد چون به بیرنگی رسی کان داشتی موسی و فرعون دارند آشتی خود مازیر بار اطلاعات خود مجازی مخفی است و دائم اعتقاد تولید میکند و دائم عکس میگیرد ،باور میسازد،قضاوت میکند نظریه میدهد. علت طلاق و دعوا و نزاع در خانواده دور شدن و فاصله گرفتن از خود حقیقی است و اگر یکی خود حقیقی اش را بفهمد با دیگری که اسیر خودهای مجازی است میسازد و او را درک میکند. اینکه پدر و مادر و اصل و نسبمان چه کسانی اند ریشه حقیقی ندارد و هستی مجازی و بازیهای اجتماع و دنیاست.هر چه وابستگی بیشتر باشد خدا و خود محجوب تر میشوند.لاتکون الذین نسی الله فانساهم انفسهم:مانند آنانی که خدا را فراموش کردند نباشید که خود را فراموش کردند.فراموش کردن خود فراموشی خدا و افتادن در خودهای مجازی است مانند باورهای یهودی یا تشیع که زیر بار هستی مجازی حاضرند جهان را به آتش بکشند.هیچ فرقی بین آدمهای کشورهای مختلف و مذاهب مختلف نیست و مهم بازگشت به خود حقیقی است‌.اصل و نسب و فرهنگ و اموزش و دین و جامعه همه بارند و هی بار می گذارند روی ما و ما را قالب میزنند.هرچه سن ما بیشتر میشود بر عکس جوانی وابستگی و ترس و اضطربمان هم بیشتر میشود.نگرانی ما برای فرزندانمان بیشتر از خودشان است.ای کاش در جنگل میزیستیم نه در جامعه.به قول روسو انسان در طبیعت آزاد است ولی به محض ورود به جامعه اسیر میشود اسیر قدرتها و حکومتها و باید از این وضع آزاد شد. ما با ذهن در جامعه می افتیم و با جامعه خودمان مانوس تریم تا در کشوری دیگر و به محض دوری از وطنمان دلتنگ میشویم‌ مگر اینکه از آن تعلقات و خاطرات ده سال اول زندگی آزاد شویم.هبوط مراحل دارد و گام به گام میاید پایین،هبوط از ملکوت،هبوط،ازرحم مادر،هبوط در جامعه و فرهنگ و اینها دایم تو را قالب میزنند و بار می اندازند و با ریختن این بارها و عقاید سالم و آزاده می مانیم. دکتر هاشمی مازندرانی تلخیص،شهربانو بابایی
Показать все...