cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

شب یازدهم

Больше
Страна не указанаЯзык не указанКатегория не указана
Рекламные посты
208
Подписчики
Нет данных24 часа
Нет данных7 дней
Нет данных30 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه #غزال روضه‌خوان از حال رفت چون مسیر روضه‌اش تا گوشه‌ی گودال رفت یک‌نفر تا قتلگاه یک‌حرامی هم به سمت خیمه‌ی اطفال رفت لحظه‌ی غارت که شد هرکسی با کیسه‌ای از مال مالامال رفت این چه سرّی داشت که هرکه آمد ناراحت آمد، ولی خوشحال رفت‌ دست‌خالی آمد و با النگو، گوشواره، یا که با خلخال رفت عمه زینب پیر شد گویی از عمرش در این یک‌شب هزاران‌سال رفت کار بالاتر گرفت شمر هم از قتلگاه این‌بار با جنجال رفت ذبح قربانی که شد یک‌حرامی هم سراغ باقی اعمال رفت هرکه آمد قتلگاه با عصا و سنگ و با نیزه به استقبال رفت پس به دست کافران غصب شد مال مسلمان و به بیت‌المال رفت او هم آخر سهم برد ساربان هم سمت او در کسوت دلال رفت اشک‌وخون در چشم‌ها عمر ما در روضه‌های او بر این منوال رفت شاعر: #مجتبی_خرسندی
Показать все...
#امام_حسین_ع_ درقتلگه دیدم حسین جان پیکرت را ، جسم شریف ونازنین و بی سرت را ، بشنو صدای ناله های خواهرت را برگوچه‌ سازم ازتب هجران حسین جان ، دیگرنمانده طاقتی برمن حسین جان بنما نگاهی‌حال وروز دخترت را بشنوصدای ناله های خواهرت را دراین شب تیره برادر بی پناهم ابر سیه آمد گرفته روی ماهم بی قافله سالارم وگم کرده راهم پیچیده دردشت بلا افغان وآهم برگوکجا یابد ربابت اصغرت را بشنوصدای ناله های خواهرت را من یک زن تنهادراین دشت وبیابان‌ ، بینم به خاک وخون طپان جسم شهیدان آتش زدند برخیمه هایت آل سفیان ، می سوزد ازتب یاحسین سجاد نالان گیردسراغ ساقی نام آورت را بشنو صدای ناله های خواهرت را کی باورم بوده چنین آید سر من ازمن جدا گردی انیس و یاورمن گیرم عزایت خاک عالم برسرمن دانم‌که آید دربرتو مادرمن بیند سرببریده، بوسد حنجرت را بشنوصدای ناله های خواهرت را نجمه زداغ قاسمش ماتم گرفته زانو به بردارد سکینه غم گرفته تابم زاشک وآه خود توام گرفته ببریدم ازدنیا دل ازعالم گرفته دارم به دل داغ علی اکبرت را بشنوصدای ناله های خواهرت را امشب دراین صحرا عزاداری نمایم اشک غم ازاین دیده ها جاری نمایم فردا برای تو علمداری نمایم ، تانهضت خونین تویاری نمایم راضی نمایم باصبوری داورت را بشنوصدای ناله های خواهرت را یارب به حق زینب غمگین ونالان حق حسین وحرمت خون شهیدان بگذر زجرم شیعیان بالطف واحسان بنما نگه بر((سیّد)) زارو پریشان آسان نما برماتوروزمحشرت را بشنوصدای ناله های خواهرت را نوحه ی عصرعاشورا با سبک بسیار محزون وغم انگیز سید_حسین_همایونی
Показать все...
درقتلگه دیدم حسین.... سبک مداح فلاح
Показать все...
3.24 KB
#روضه امام حسین ع) تا اينكه نيزه اي بدنش را به خون كشيد گرگي رسيد و پيرهنش را به خون كشيد از يك طرف عمامه و از يك طرف عبا هر كس به يك طريق تنش را به خون كشيد سر نيزه هاي كُند، فرو رفته در تنش اوضاع دست و پا زدنش را به خون كشيد آهسته گفت تشنه ام اما شنيد شمر با چكمه لعنتي دهنش را به خون كشيد بر سينه اش نشست و سري ماند و خنجري قبل از بريدن سرش افتاد خواهري
Показать все...
#روضه_امام_حسین ع) جگرخواهر او ریخت بهم بس کن شمر گیسوان سر او ریخت بهم بس کن شمر آمدی سر ببری تیز کن این خنجر را ازقفا حنجراو ریخت بهم بس کن شمر بی حیا دست که داری به نوک چکمه چرا گیسوی مادر او ریخت بهم بس کن شمر این چه رسمیست عرب نیزه خود میشکند همه پیکر او ریخت بهم بس کن شمر قاسم نعمتی
Показать все...
#روضه امام حسین ع) تیر از بس که خورده بود حسین بر تنش مثل پیرهن شده بود نیزه هاشان تمام شد کم کم موقع سنگ ریختن شده بود نفسش بین راه بر میگشت موقع دست و پا زدن شده بود بودم اما جلو نمی رفتم شمر آنقدر بد دهن شده بود تکه ای را ربود هر کس که روبه رو با حسین ِمن شده بود هرچه کردند رو به قبله نشد یعنی آنقدر پاره تن شده بود زیر انداز خانه های دهات کفن شاه بی کفن شده بود علی اکبر لطیفیان
Показать все...
#روضه_حضرت_زینب س) آن روز پر عذاب زیادم نمی رود فریاد آب آب زیادم نمی رود جسم حسین بی سرو عریان به روی خاک در بین آفتاب زیادم نمی رود تیر سه شعبه و گلوی طفل شیر خوار بی تابی رباب زیادم نمی رود معجر کشیدن از سر طفل سه ساله و رخسار بی نقاب زیادم نمی رود رگهای پاره پاره و فریاد شیعتی از حنجر کباب زیادم نمی رود زهیر سازگار
Показать все...
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی #حضرت_زینب_س_شام_غریبان شد غرق در غم روزگارت عمه جانم خیلی دلم شد بیقرارت عمه جانم در پیش چشمت زیر خنجر دست و پا زد در خاک و خون دار و ندارت عمه جانم بر روی تل، در غربتِ شام غریبان ایکاش بودم در کنارت عمه جانم تنها و بی محرم شدی دیگر ندیدی مرهم برای حال زارت عمه جانم جانم فدایت! عصرِ عاشورا به سختی دیدم گره خورده به کارت عمه جانم مانند قلبت چند جای چادرت سوخت در شعله هایِ پُر حرارت عمه جانم چشم عمو عباسمان را دور دیدند شد پیش چشمت خیمه غارت عمه جانم لعنت بر آنکه بست دست خسته ات را در بین آتش؛ با جسارت...عمه جانم بین تمام داغ هایی را که دیدی می سوزم از داغ اسارت عمه جانم! #مرضیه_عاطفی
Показать все...
#امام_حسین #قتلگاه این قصه ی درد است پس آخر ندارد این شعله سوزان است خاکستر ندارد از کربلا تا عرش تنها یک قدم بود غیر از حسین این یک قدم را بر ندارد وقتی که آمد کربلا اصحاب بودند وقتی به میدان می رود یاور ندارد وقتی عمود خمیه را انداخت یعنی روزی برادر داشت و دیگر ندارد شش ماه کافی بود تا عالم بفهمند اصغر تفاوت با علی اکبر ندارد با اربااربا تازه فهمیدند مردم اکبر تفاوت با علی اصغر ندارد ما از شنیدن بیخودیم از خویش ، ای وای زینب که میبیند ولی باور ندارد زینب که میبیند تن بی پیرهن را زینب که میبیند که انگشتر ندارد از من چه میخواهی عزیزم پای این شعر "روضه نمی خواهد تنی که سر ندارد" روضه نمیخواهد تنی که چاک چاک است جز زخم روی زخم بر پیکر ندارد سر را جدا کردند اما نکته این است خنجر در اینجا کار با حنجر ندارد این کشته ی افتاده بر طف زاده ی کیست؟ این تشنه ی بی کس مگر مادر ندارد؟ بر نیزه خورشید است حق دارد رقیه یک لحظه چشم از روی ماهش بر ندارد این قصه از سر قصه ی سر بود یعنی تا روز آخر غصه ام آخر ندارد #سیدحسن_رستگار
Показать все...
#اسارت مبریدم، که در این دشت مرا کاری هست گرچه گل نیست ولی صحنه‌ی گل ‌زاری هست ساربانا،مزنید این همه آواز رحیل که در این دشت مرا قافله ‌سالاری هست من و این باغ خزان‌دیده خدا را چه کنم همره لاله‌رخان، لاله‌ی تبداری هست ساربان،تند مران قافله‌ی گل‌ها را که در این حلقه‌ی گل، نرگس بیماری هست نیست اندیشه مرا، از سفر کوفه و شام مهر اگر نیست، ولی ماه شب تاری هست تشنه‌ کامان بلا را، چه غم از سوز عطش ساقی افتاده ولی، ساغر سرشاری هست هستی‌ام رفته ز کف، بعد تو یا ثارالله هیچم ار نیست تمنای توام باری هست تا به مرغان چمن، رسم وفا آموزد یادگار از تو پرستوی پرستاری هست با وجودی که بود بار جدایی سنگین لله الحمد مرا روح سبک ‌باری هست گر چه از ساحت قدس تو جدایم کردند هست پیوند وفا با تو مرا آری هست باغبان چمن معرفت، آسوده بخواب که مرا شب همه شب دیده‌ی بیداری هست در نماز شب خود غرق مناجات توام یار اگر نیست ولی زمزمه‌ی یاری هست مبرید از چمن حُسن(شفق)را بیرون که در آنجا که بود جلوه‌ی گل خاری هست محمد جواد غفورزاده
Показать все...
Выберите другой тариф

Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.