cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

( پرانتز )

زن . زندگی . آزادی [ ما رقصیده‌ایم، ما تا مرزهای خستگی رقصیده‌ایم. ] ----- http://t.me/HidenChat_Bot?start=1245994921

Больше
Рекламные посты
5 176
Подписчики
Нет данных24 часа
+47 дней
+5730 дней
Время активного постинга

Загрузка данных...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Анализ публикаций
ПостыПросмотры
Поделились
Динамика просмотров
01
| سعدی |
4983Loading...
02
سعدیا دیدن زیبا نه حرامست ولیکن نظری گر بربایی دلت از کف برباید
52110Loading...
03
چشم عاشق نتوان دوخت که معشوق نبیند پای بلبل نتوان بست که بر گل نسراید
52913Loading...
04
گر حلالست که خون همه عالم تو بریزی آن که روی از همه عالم به تو آورد نشاید
5194Loading...
05
با همه خلق نمودم خم ابرو که تو داری ماه نو هر که ببیند به همه کس بنماید
5277Loading...
06
دل به سختی بنهادم پس از آن دل به تو دادم هر که از دوست تحمل نکند عهد نپاید
52810Loading...
07
گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عقبی چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نباید
64923Loading...
08
نیشکر با همه شیرینی اگر لب بگشایی پیش نطق شکرینت چو نی انگشت بخاید
5284Loading...
09
رشکم از پیرهن آید که در آغوش تو خسبد زهرم از غالیه آید که بر اندام تو ساید
5635Loading...
10
این لطافت که تو داری همه دل‌ها بفریبد وین بشاشت که تو داری همه غم‌ها بزداید
5588Loading...
11
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید
5378Loading...
12
بخت بازآید از آن در که یکی چون تو درآید روی میمون تو دیدن در دولت بگشاید
5306Loading...
13
Media files
1 00214Loading...
14
این کتاب یکی از چهارتا کتاب مجموعه‌ی باندینیه که اگر بخواید به ترتیب سال‌های انتشارشون بخونید، احتمالاً این کتاب باید اولین‌شون باشه؛ ولی من خوشحالم از این‌که خیلی اتفاقی، این آخرین کتابی بود که از این مجموعه خوندم. در طی سه تا کتاب قبلی می‌شه با شخصیت آرتورو باندینی آشنا شد و به احتمال خیلی زیاد، می‌شه ازش متنفر شد. اما این جلد، می‌پردازه به دوران کودکی آرتورو و بخش زیادی از داستان راجع‌به پدرشه. می‌شه تو این جلد فهمید که چرا آرتورو باندینی، شده شخصی که ما می‌خونیم و می‌بینیم. می‌شه ریشه‌ی رفتارهاش رو در خانواده‌ش دید و حتی می‌شه حدس زد دیدگاهش نسبت به چیزهای مختلف از کجا نشئت گرفته و برای همین هم هست که می‌گم اگه اولین اثر رو بذارید برای آخر، ممکنه همه‌چیز جالب‌تر باشه. این کتاب، قطعه‌ی آخر پازل زندگی باندینیه در ذهن شما. سه‌تا جلد دیگه به ترتیبی که خودم خوندم و راضی هم بودم: از غبار بپرس جاده‌ی لس‌آنجلس رؤیاهای بانکرهیل پ.ن: از غبار بپرس تا به این‌جا، اثر موردعلاقه‌ی من از جان فانته‌ست.
1 13620Loading...
15
پرانتز
1 07518Loading...
16
Media files
1 1043Loading...
17
۲۴۵ صفحه. پایان.
1 1650Loading...
18
وقتی کنار او دراز کشید و در گرمای آرامش‌بخش دستانش غرق شد، انگار انگشت‌هایش هم گریه کردند. - صفحهٔ ۲۲۸ -
1 19118Loading...
19
چرا باید این‌همه رنج می‌کشید و او را هم وادار به رنج کشیدن می‌کرد؟ - صفحهٔ ۱۲۷ -
1 18212Loading...
20
رؤیا و خیال دیدن بدون خوابیدن او را در بر می‌گرفت. - صفحهٔ ۷۱ -
1 23119Loading...
21
اسوو زبان داشت و مدام از این‌وآن حرف می‌زد، اما کم‌تر پیش آمده بود بگوید دوستت دارم. ماریا همسرش بود و زیاد حرف نمی‌زد، اما با دوستت‌ دارم‌های بی‌وقفه‌اش او را خسته کرده بود. - صفحهٔ ۱۹ -
1 1765Loading...
22
چقدر احمقانه است که زنی این همه مردی را دوست داشته باشد. - صفحهٔ ۱۸ -
1 26431Loading...
23
«تا بهار صبر کن، باندینی جان فانته ترجمهٔ محمدرضا شکاری» «Wait until spring, bandini John Fante» - نشر افق -
1 28313Loading...
24
| سعدی |
2 1725Loading...
25
هر درد را که بینی درمان و چاره‌ای هست درمان درد سعدی با دوست سازگاری
2 07114Loading...
26
ترسم نماز صوفی با صحبت خیالت باطل بود که صورت بر قبله می‌نگاری
1 97111Loading...
27
عمری دگر بباید بعد از فراق ما را کاین عمر صرف کردیم اندر امیدواری
2 04927Loading...
28
ز اول وفا نمودی چندان که دل ربودی چون مهر سخت کردم سست آمدی به یاری
1 92425Loading...
29
ور قید می‌گشایی وحشی نمی‌گریزد در بند خوبرویان خوشتر که رستگاری
1 87410Loading...
30
وقتی کمند زلفت دیگر کمان ابرو این می‌کِشد به زورم وآن می‌کُشد به زاری
1 87312Loading...
31
گل نسبتی ندارد با روی دل‌فریبت تو در میان گل‌ها چون گل میان خاری
1 90219Loading...
32
عود است زیر دامن یا گل در آستینت یا مشک در گریبان بنمای تا چه داری
1 86012Loading...
33
هر ساعت از لطیفی رویت عرق برآرد چون بر شکوفه آید باران نوبهاری
1 85511Loading...
34
یا خلوتی برآور یا بُرقَعی فروهِل ور نه به شکل شیرین شور از جهان برآری
1 83710Loading...
35
ای گنج نوشدارو با خستگان نگه کن مرهم به دست و ما را مجروح می‌گذاری
2 08518Loading...
36
چون است حال بستان ای باد نوبهاری کز بلبلان برآمد فریاد بی‌قراری
1 67811Loading...
37
[ خوش باش که ظالم نَبَرد راه به منزل ] - حافظ
3 00650Loading...
38
آره
10Loading...
39
قلعه حیوانات هم زود تموم میشه
10Loading...
| سعدی |
Показать все...
سعدیا دیدن زیبا نه حرامست ولیکن نظری گر بربایی دلت از کف برباید
Показать все...
چشم عاشق نتوان دوخت که معشوق نبیند پای بلبل نتوان بست که بر گل نسراید
Показать все...
گر حلالست که خون همه عالم تو بریزی آن که روی از همه عالم به تو آورد نشاید
Показать все...
با همه خلق نمودم خم ابرو که تو داری ماه نو هر که ببیند به همه کس بنماید
Показать все...
دل به سختی بنهادم پس از آن دل به تو دادم هر که از دوست تحمل نکند عهد نپاید
Показать все...
گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عقبی چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نباید
Показать все...
نیشکر با همه شیرینی اگر لب بگشایی پیش نطق شکرینت چو نی انگشت بخاید
Показать все...
رشکم از پیرهن آید که در آغوش تو خسبد زهرم از غالیه آید که بر اندام تو ساید
Показать все...
این لطافت که تو داری همه دل‌ها بفریبد وین بشاشت که تو داری همه غم‌ها بزداید
Показать все...