- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Загрузка данных...
….:جادوى سياه مرگ!غرور آفتاب با نور اش زبياستو ماه هم مثل خورشيد شب ها سرد زمستان زبياست. و اما فصل پاييز! نه غرور افتاب،نه خورشيد شب از دل سوز ناك پاييز خبر...
Written BY Iman Mix and master by Iman Label: Emehs Telegram channel: Emehs label Instagram page: Emehs label
متن ؛ قلب سياه من! سياهى بين دو قلب نگفته هاى پنهان خيابان نارنجى٬ چراغ هاى كه از جنس سنگينى هزاران درد كه دنبالهٔ خود را، به پايان تلخ همان نگفته هاى دو قلب پنهان زير سفيدى نور خورشيد دفن ميكند٬ ندا، سازى در سياهى قلب من شعله ميگيرد٬ شعلهٔ از سردى هوا گرم ، در آيندهٔ كه مقابل اش ايستادم و هر شب مثل امشب بازهم برايم قصه هاى زندان تاريكم را بازگوميكنم. دفن سياهى كه در جسم دو قلب شكسته بازگو مي شود٬ داستانى تازه برايم نوشتم تا شايد داستان زندانی تاريكم براى قلب سياه من كافى نباشد٬ و شايد هم اين را به خيالم هديه كردم. تا شايد زندگى اش پر از نور قرمزى تاريك در ميان شگوفه هاى سپيده در دل خسته گى بهار غرق شود. سياهى بين دو قلب نگفته هاى پنهان قلب سياه من بود. نگفته هاى كه در قلب من گير كرده بود، قلبى كه با سياهى خاطرات اش در ميان شگوفه سفيد قلب اش در نبرد طولانى زخم برداشته بود٬ و در كنار سياهى قلبم گير كرد بود و در دل خسته گى بهار كنار زخم ها تازه يار خيالم دفن خاك فضاى تيره شام آخرم شدم و اين شايد پايان قلب سياه من باشد و پايان سياهى كه در زير خاك آن دفن شدم. Written BY Iman Mix and master by Iman Label : Emehs Instagram : Emehs label Telegram : Emehs label
متن : خيالات همراه مرگ : دوست دارم در دنيا خيال خودم دفن شوم،نه در اين شهرى كه نور هاى آن مثل خيابان هاى نارنجى يا مثل ماه ى تيره كه رنگ زردى فصل ناميدى را بر چهره ى خود گرفته است. خيالات همراه مرگ با او در قلبم جريان پيدا كرد، مثل جريان آبى در درياى بدون آب، كه هنوز نامش دريااست. و شايد جريانى كه در قلب هر دو ما شكل گرفت ، يا شايد تنها در قلب منى ، كه وقت قدم هاى رنگى خود را در دل طوفان مشترى گذشته بود ، رنگ خوشحالى گرفت . خوشحالى كه از جنس افسانه ى خيال بود، اما اين خوشحالى مثل مِهِ در سپيده دم اسمان شقايق تير نخورده بود. افسانه ى كه فكر كردم در خيالات همراه مرگ با او تجربه ميكنم، اما فقط افسانه ى تاريك سياره ى مشترى بود، و در طوفانى احصار گذشته بعد او زندانى شد. ديگر قلب اش رنگ سياهى را به خود هديه كرد . هديه ى كه از طرف او در قلبش ماندگار شد و در دل طوفان قلبش زخم آن هديه كرد. خيالات همراه مرگ سرانجام به پايان مبهم خود رسيد. پايانى كه دو روح در يك جسم باهم زندگى كردن و تا شايد براى تنها كسى زنده در خيال خود دفن شده كافى باشد. #12min #2 Written BY Iman Mix and master by Iman Label: Emehs Telegram channel:
https://t.me/Emehs_labelInstagram: Emehs_label
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.