『ᏞᏫᏙᎬ'ᎷᏫᎻᎦᎬᏂᎥᎪ』

بچهای عزیزم خیلی دوستون دارم مرسی تا اینجا همراهم بودین واقعا مرسی بابت حمایتای خوبتون♥️ چنل پاک میشه دیگ نمیتونم فعالیت کنم متاسفانه اگه یروز تونستم دوباره چنل میزنم اون موقعس ک دوباره شمارو میبینم خلاصه ک ب امید دیدار دیگه..🙃🤍 #Pariya @love_mohsenia

نوکرتم😐😂💔 -Mohsn.e.z"👀💕• #ᏙᎥᎠ‌ᎬᏫ • •🕸ᎫυᎦᎢ ᎰᏫᎡᎳᎪᎡᎠ🕸• ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @love_mohsenia|💜ܟߺܥ‌ࡅ࡙ߺࡅ̈̇ߺ

تازه منتشرشده باطرفدار🙂🤍 -Mohsn.e.z"🍿💛• #ᎮᎻᏫᎢᏫ • •🕸ᎫυᎦᎢ ᎰᏫᎡᎳᎪᎡᎠ🕸• ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @love_mohsenia|💜ܟߺܥ‌ࡅ࡙ߺࡅ̈̇ߺ

دیده نشده باطرفدار🤍✨ -Mohsn.e.z"🍿💛• #ᎮᎻᏫᎢᏫ • •🕸ᎫυᎦᎢ ᎰᏫᎡᎳᎪᎡᎠ🕸• ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @love_mohsenia|💜ܟߺܥ‌ࡅ࡙ߺࡅ̈̇ߺ

تازه منتشر شده از عشق جانم🥺✨ -Mohsn.e.z"🍿💛• #ᎮᎻᏫᎢᏫ • •🕸ᎫυᎦᎢ ᎰᏫᎡᎳᎪᎡᎠ🕸• ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @love_mohsenia|💜ܟߺܥ‌ࡅ࡙ߺࡅ̈̇ߺ

امروز کلی ابزار ادیت قراره بزاره....نیای ضرر کردی😉🐾

اگه دنبال یه چنل میگردی ک توش علاوه بر عکس و فیلم و ادیت و آزمون و دوراهی “آموزش ادیت” هم بزاره پیشنهاد میکنم تو '' چنل قرمزمشکی‌مون'' جوین شو↓🍓🐼🖇 @Ferferiash_donyameh

حوصلت سر رفته...🥺🖇 چرا زود تر نگفتی بِیب، من یک چنل دارم که توش کلی فان های کوتاه و خنده دار میزاره، هر روز کلی فعالیت داره که اگه ببینی باورت نمیشه...🌸🖇 ای بابا تو که هنوز نشستی چرا جوین ندادی...😑🖇 وقتت رو با این فان های خنده داره، متفاوت و جالب بگذرون...🎈🖇 پس بدو جوین بده تا نپاکیدش...💙🖇 ❥T.me/Mohseni_Fun

#‌ᎢᏴ•🧜🏽‍♀🤍•

#دخترای_فوتبالی_پسرای_فوتبالیست #Sardar سعید عربده زد و پا تند کرد و‌لی سرعت من خیلی بیشتر بود،از یقش گرفتم و‌پرتش کردم زمین گرفتمش زیر مشت و‌لگد،اوووخیش چه کیفی میداد سعید:سردار...نابود شدم لنتی...بسه بی توجه به حرفاش محکم تر مشت و لگد زدم و کل هیکلمو پرت کردم روش،الهی اگه الان جون بده تعجب نمیکنم:| علیرضا:کشتیش لنتی بزا زنده بمونه برا تیم ملی لازمش داریم میدونستم رو موهاش حساسه بنابراین شروع کردم به کشیدن موهاش،کلا بدبختو زدم ترکوندم مرتضی:عاقا بعید میدونم سعید دیگه بتونه تمرین کنه اخرین ضربم رو به صورتش زدم و از روش بلند شدم،طفلکی نا نداشت بلند شه اصن،حقش بود...:) مرتضی به سعید کمک کرد مربی(ویلموتس) به سمتمون اومد و انگلیسی گفت: what happened?(چه اتفاقی افتاده؟) سعید به زور از جاش بلند شد،جدی جدی یه کتک مشتی زدمش:) مرتضی:Sardar azmoun beat saeed ezatollahi(سردار سعیدو کتک زد) مربی با حالت تاسفی خیره شد بهمون و گفت:why?(چرا؟) علیرضا:His story that's Long(داستانش طولانیه) مربی:come back to practice(به تمرین برگردید) من:‌ok سعید:کمرم صاف نمیشع،سردار‌خدا لنتت کنه من:این تازه ی گوشه از تلافی کارت بود چشمکی زدم و‌برگشتیم پیش بچه ها برای تمرین ویلی هنوز نیومده کلی جوگیر بود،وسط زمین داد میزد و همش اُرد میداد همونطوری که پاهامو ورزش میدادم گفتم:این خوکچه هندی چرا انقد دستور میده؟ علیرضا ابی که مینوشید رو از شدت خنده پاچید تو صورت سعید،منم که انقد خندیدم پخش زمین شدم سعید:خدا یکی تورو لنت کنه یکی سردارو مرتضی:قیافت شبیه این موشایه اب کشیده شده مرتضی:بچه ها پایه اید مربیو ی کوچولو ایسگا کنیم؟ من:منکه چهارپایم فقط چطوری؟ مرتضی:الان میگم(بعد داد زد)Hey villi?(هی ویلی) درست برعکس تصوراتم برگشت سمت ما،دیگه داشتم از خنده با مشت به زمین میکوبیدم که سعید و مرتضی همزمان قلب نشون دادن و داد زدن: I love You ویلی جان خندید اخی جانم فدای خنده هات لنتی😂 درجواب سعید و مرتضی داد زد: Me too(منم همینطور) علیرضا:یکی بیاد منو جمع کنه من:وای الان دل و رودم از دهنم میزنه بیرون مرتضی:ای جااان لنتی اونم مارو دوس داره سعید:هم جنس گرای دوس داشتنی من:خفه شییید پوکیدم دیگع رمانش در همین حد طنزه بیا ببین کلی صحنه های اینجوری از بازیکنا نوشته میپوکی از خنده🤣👇🏻 https://t.me/joinchat/TjBEcl6wRAKFAd4E