cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

Рекламные посты
409
Подписчики
Нет данных24 часа
+47 дней
+730 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

00:06
Видео недоступноПоказать в Telegram
IMG_7467.MP410.13 KB
عزیزم. من روزهایی را از سر گذراندم که فکرش را هم نمی‌کنی. دوست دارم بگویم باورم نمی‌شود از پس‌شان برآمده باشم اما نمی‌توانم. چون از پس خیلی چیزها برنیامده‌ام. از بسیاری از رنج ها عبور نکرده‌ام. هنوز زخم های بسیار عمیقی دارم. بدبختی و فلاکت را با گوشت و خون احساس کرده‌ام. زندگی هیچ وقت یک فرصت را دوبار به من نداده. زندگی مرا گاییده. حالا اما نمی‌خواهم بمیرم. من احساس بدبختی می‌کنم قربانت بروم. من توی اعماق زندگی گیر کرده‌ام. اگر تعجب می‌کنی که چطور می‌توانم جلوی احساساتم را بگیرم باید بگویم طبق اصل بقا. من می‌خواهم زنده بمانم. من فقط می‌خواهم زنده بمانم و هر طور که شده احساس خوشبختی بکنم. برای آدمی که دارد آخرین تلاش‌هایش را می‌کند، هیچ چیز غیر ممکن به نظر نمی‌رسد عزیزم. چون این بار تنها چیزی که برای از دست دادن دارد، خودش است
Показать все...
عزیزم. بعد از چند سال، این درست‌ترین حرفی بود که زدی: آدم خطرناکی هستی. چون دیدم که چجوری می‌تونی احساساتت رو کنترل کنی. پس اجازه بده از خودم برایت بگویم، اگر هنوز مرا نمی‌شناسی: عزیزم. من از اولین آدم زندگی‌ام، بعد از پنج سال رابطه، دل کندم. از چهارده تا نوزده سالگی. دختربچه‌ی احمق عاشق پیشه که دیوانه‌ی یک نفر سیزده سال از خودش بزرگ تر شده بود. آدم درست و نازنینی بود. مرا بزرگ کرد و من تا روز آخر رابطه، با تمام وجود به او عشق می‌ورزیدم. یک روز دیدم دیگر نمی‌شود و گفتم خداحافظ. بعدش ماه ها گریه کردم و وارد یک رابطه‌ی دیگر شدم‌. نخند. هنوز عاشق پیشه بودم ولی با حماقت کمتر. پسر زیبایی بود. همه‌ی چشم ها را خیره می‌کرد. من در یکی از بدترین دوره‌های زندگی‌ام بودم. تنها. با دردی عمیق و شخصی که هیچ صحبتی نمی‌شود در موردش کرد. بند بند وجودم از هم گسسته بود. چنان رنجی که هنوز هم به تمامی در قلبم هست. چیزی فراتر از پایان رابطه یا از دست دادن عزیز. چیزی به مراتب سخت تر. ناگوار تر. چیزی که قسمتی از مرا برای همیشه بیچاره کرد. درد بزرگی بود که نمی‌شد بیان کرد. احساس کردم باید تنها باشم. کم کم رابطه‌ام را تمام کردم. هرچند که دوست داشتنم تمام نشده بود. بعد تر وارد یک رابطه‌ی دیگر شدم‌. بیشتر از چیزی که فکرش را بکنی دوستش داشتم. هیچ وقت کسی نتوانست مرا اندازه‌ی او بفهمد. هیچ وقت کسی روح مرا اینطور آشنا لمس نکرد. هیچ کس نتوانست احساس خوشبختی‌ای را که او به من می‌داد، دوباره به من بدهد. عزیزم، او جزو معدود کسانی بود که به هیچ وجه دلش نمی‌آمد مرا آزار بدهد. با هم برای ازدواج چیدیم. رویا پردازی کردیم. به خانواده ها و دوستانمان گفتیم. برای زندگی‌مان برنامه ریختیم. خودمان را برای هم دانستیم. توی خیالاتمان وسیله خریدیم. خانه خریدیم. ماشین خریدیم. توی خیالاتمان خوشبخت شدیم. چند ماه از جدی شدن رابطه گذشت و چیزهایی دیدم که مایوس شدم. می‌دانی که، من دیر مایوس می‌شوم. خیلی دیر. بعد تر تو آمدی. یعنی من آمدم سمتت. قربانت بروم، نازنین من، تکه‌ای از قلب من، عجب غلطی کردم. اعتراف می‌کنم. عجب غلطی کردم. افتادم توی هزارتوی تو و دیوانه‌ات شدم. دوست‌داشتنی بودی. هنوز هم هستی. در روزهایی که احدی نمی‌توانست تحملت کند کنارت بودم. با عشق بودم عزیز من. خودم را گذاشتم برایت. من در عشق اینطورم. عادی نیستم. بیمار و دیوانه و مجنونم. زندگی تاریکی است و عشق نور. عشق چمن است و من بره. من بره‌ام و تو ببر. مستم. بعد از مدت ها مستم و برای همین می‌توانم حرف بزنم. حالا اما عزیزم، از تو هم نا امیدم. از تو عمیقا نا امیدم. و نا امیدی از تو، هم زمان شده با نا امیدی از خودم. چرا که بخش هایی از خودم را که در اختیارت قرار دادم، برای همیشه از من گرفتی. قرار بر این نبود. اما گرفتی و پس ندادی. چطور فکر می‌کردم که صادق بودن در عشق، همه چیز است؟ هرچه فکر می‌کردم کشک شد. تکه‌هایم را گم کردم. هویتم را فراموش کرده‌ام. مستم. خیلی مستم. عزیزم. من روزهایی را از سر گذراندم که فکرش را هم نمی‌کنی. دوست دارم بگویم باورم نمی‌شود از پس‌شان برآمده باشم اما نمی‌توانم. چون از پس خیلی چیزها برنیامده‌ام. از بسیاری از رنج ها عبور نکرده‌ام. هنوز زخم های بسیار عمیقی دارم. بدبختی و فلاکت را با گوشت و خون احساس کرده‌ام. زندگی هیچ وقت یک فرصت را دوبار به من نداده. زندگی مرا گاییده. یک بار خودکشی کردم و نمردم. حالا اما نمی‌خواهم بمیرم. من احساس بدبختی می‌کنم قربانت بروم. من توی اعماق لجن آلود زندگی گیر کرده‌ام. اگر تعجب می‌کنی که چطور می‌توانم جلوی احساساتم را بگیرم باید بگویم طبق اصل بقا. من می‌خواهم زنده بمانم. من فقط می‌خواهم زنده بمانم و هر طور که شده احساس خوشبختی بکنم. برای آدمی که دارد آخرین تلاش‌هایش را می‌کند، هیچ چیز غیر ممکن به نظر نمی‌رسد عزیزم. چون این بار تنها چیزی که برای از دست دادن دارد، خودش است.
Показать все...
4_5821300507225885031.mp33.45 MB
Hayedeh-Saghare-Hasti-320.mp314.72 MB
Показать все...
Sattar - Shab o Sham.mp34.86 MB
00:05
Видео недоступноПоказать в Telegram
la_9.mp41.65 KB
Ali-Azimi-Farda-Soraghe-Man-Bia-(Ft-Mohsen-Namjoo)-320.mp313.69 MB
05:39
Видео недоступноПоказать в Telegram
27.87 MB
دل منت کش مهستی @shabahng1
Показать все...
10) Dele Mennat Kesh.mp35.99 MB
Выберите другой тариф

Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.