🦋شیطنت خآنومانه🦋
هر گونه کپی و نشر رمان پیگرد قانونی دارد اینجا چنل اصلی رمان #پرستار_شیطنت_هایم ما در #روبیکا فعالیت نداریم
Больше22 392
Подписчики
-2724 часа
-2107 дней
-84630 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
00:16
Видео недоступно
💘طلسم شهوت بند و زبانبند و جلوگیری از خیانت🔐
🔮دعای حصار قوی دفع همزاد و چشم زخم و ابطال سحر عظیم
❣تسخیر و احضار برای جذب و بیقراری و بازگشت معشوق ❤️🔥
💰طلسم الفوز پیروزی در معاملات و جذب ثروت فراوان
🫶گشایش و تسهیل در ازدواج و بخت گشایی سریع💍
🪄گره گشایی و حاجت روایی فوری نازایی زوجین📜
👤مشاوره رایگان و تخصصی با استاد سید احمد هاشمی 👇
🆔@seyed_ahmadhashemi
📞09057936026
@telesme1
همراه با ضمانت کتبی و مهرمغازه و اصالت کارها ť21ŕ
https://t.me/telesme1
لینک کانال و ارتباط مستقیم و مشاهده رضایت اعضا
2.11 MB
42500
Фото недоступно
یه جا هست که خدا در نهایتِ دلبری میگه: «فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا»
یعنی: «تو در حفاظت کامل مایی»♥️
35800
00:47
Видео недоступно
محصولات ممنوعه که تو داروخانه پیدا نمیشه از کانال دکتر مکس میتونی بخری
🔞 ورود به کانال دکتر مکس کلیک کنید 👉🏼
موقت تا چند ثانیه دیگه پاک میشه ⁉️
IMG_3646.MP44.17 MB
35500
Фото недоступно
استرس خیلی بده،
استرس داشته باشی موهات میریزه،
پوستت خراب میشه،
اشتهات کم و زیاد میشه،
ساعت خوابت میریزه بهم،
هزارتا مرض جسمی میگیری،
به کارات نمیرسی،
تو روابطتت با بقیه به مشکل میخوری
P
آدمای استرسی پشت چهره عادیشون با عذاب همه چیزو تحمل میکنن. استرس خیلی بده
برای رفع استرس و اضراب یه وبینار رایگان هست که خانم سماوات با ۱۶ سال سابقه مشاوره و مدیریت مرکز مشاوره برگزار میکنه ولی ظرفیتش محدوده
یکبار برای همیشه یاد بگیرین چطوری استرس و اضطرابتون رو مدیریت کنین:
b2n.ir/s77789
35400
00:04
Видео недоступно
💠✨ای آنکه خدای خویش خوانیم تورا
🤍✨طاعت به سزا کجا توانیم تو را
💠✨گویند خدای را به حاجات بخوان
🤍✨حاضرتر از آنی که بخوانیم تو را
💠✨پر از مهری و بخشش و مغفرت
🤍✨که ما قطره هستیم و دریا تویی
💠✨ بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ
🤍✨الـــهـــی بـــه امـــیـــد تـــو
2.52 KB
32700
Repost from N/a
00:40
Видео недоступно
❌کمبود برق، ۱۳ استان را روز پنجشنبه تعطیل کرد….
⚡️
یوسف تیموری:
بابت روشنایی بعضیا با شب عین روز برخورد میکنن!
⚡️
میدونستی اگه مصرف برقت رو نسبت به سال گذشته کاهش بدی، پاداش صرفهجویی میگیری و حتی میتونی قبضت رو رایگان کنی!
به علاوه، پویش «باانرژی» با 300 دستگاه خودرو و میلیاردها تومان جوایز ارزنده درانتظارته!
🎁
«باانرژی» باشی برندهای!
🌐 www.ba-energy.ir
اطلاعات بیشتر:
091299975
✨با تو ایران روشن است✨
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 @baenergy_tv
⚡️با انرژی⚡️
IMG_0901.MOV7.88 MB
31100
00:24
Видео недоступно
🅾 اگه به سلامت رابطه زناشویی خودت اهمیت میدی این کانال بدردت میخوره👇👇
https://t.me/+20O4EszEZX8zODlk
https://t.me/+20O4EszEZX8zODlk
🔞این کانال برای متاهلین و افراد بالای ۱۸ سال میباشد
8.74 MB
35500
#پارت1
- عمو... تو... تو واقعا از من میخوای این برگه ها رو امضا کنم؟!
نگاه خیرهای بهم انداخت و کروات قهوهای رنگش و آزاد کرد.
- بهم اعتماد کن و برگه ها رو امضا کن.
بغضم و قورت دادم و دستی به چشم های خیسم کشیدم. برگه های روی میز و برداشتم و بدون اینکه بهشون نگاه کنم طرف عمو گرفتمشون.
- عمو... من... من اگر اینا رو امضا... کنم میشم زن... زن...
اشک های که بی وقفه روی صورتم جاری میشدن اجازه صحبت کردن درست و بهم نمیدادن. چطوری باید اون برگه ها رو امضا میکردم و همسر شریک بابام، مردی که همیشه «عمو» صداش میزدم، میشدم؟!
عمو برگه ها رو ازم گرفت و روی میز گذاشت، از داخل جیب کتش خودکار طلایی رنگی درآورد و دستم داد.
- زود باش حوا، امضا کن، تا قبل ساعت هشت باید برگه ها رو به محضر برسونم!
چارهی دیگهای داشتم؟!
بابام دستی دستی من و به شریکش داد تا زنش بشم تا پسرش از پایهی چوب دار دور بشه.
اگر حامد با نیلا رابطه نداشت اون اتفاقات نمیافتاد، نیلا نمیمرد و حامد زندان نمیافتاد... منم... منم توی اتاقم بودم و مشغول کار و دانشگاه بودم!
نفهمیدم چطوری چشمام و روی تمام اتفاقاتی که پیش روم بود بستم و تمامی برگه ها رو امضا کردم...
برگه های که معلوم نبود باعث خوشبختی یا بدبختیم میشدن...
روی تخت پشت به در نشستم، زانوهام و بغل کردم و سعی کردم لرزش بدنم و کنترل کنم.
در باز و بوی عطر تلخ و تندی کل فضای اتاق و پر کرد، سخت بود جلوی اشک هام و بگیرم...
قرار بود زیاد اشک بریزم...
چشمام و محکم بستم و با نفس های عمیق و کشدار خودم و آروم کردم.
از روی تخت بلند شدم و سرم و پایین انداختم، شرم داشتم، از اینکه عمو من و توی اون لباس ببینه شرم داشتم، از اینکه بخواد بهم نزدیک بشه و بدنم و لمس کنه...
برگشتم و نگاهم به یک جفت کفش مشکی خورد، سرم کم کم بالا رفت و هر لحظه شوکه تر از قبل شدم.
کفش های چرم و پاهای بلند، دست های بزرگ و انگشت های کشیده، ساعت نقرهای رنگ و پیرهن سفید، بازو و سینه های ماهیچهای و...
نیما!
سیگاری بین لباش بود...
- هیچ وقت فکر نمیکردن بخوام با تو توی یک اتاق و زیر یک سقف زندگی کنم!
با صدای سرد و یخیش، بدن بی جونم روی تخت افتاد.
- تو... تو...
لبخند تلخی زد و سمت کاناپه رفت.
- رنگ و روت پریده... ولی شرمنده، امشب قال قضیه کنده نشه، بابا دست از سرم بر نمیداره!
#داستانی_براساس_واقعیت
👇👇👇👇
https://t.me/+T3fo4j-ZMf1yyhQ_
https://t.me/+T3fo4j-ZMf1yyhQ_
ادامشو میخوای بزن رو لینک زیر👇♨️
https://t.me/+T3fo4j-ZMf1yyhQ_
https://t.me/+T3fo4j-ZMf1yyhQ_
بیا #سرچ کن اگه نبود لفت بده😎❌
حــوای مــن
کپی ممنوع 💔
39100
Выберите другой тариф
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.