cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

کافه ایرانا 📚☕️🎶🎵

کانالی مخصوص برای عاشقان کتاب و دلنوشته و موسیقی

Больше
Рекламные посты
233
Подписчики
Нет данных24 часа
-27 дней
+230 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

Фото недоступноПоказать в Telegram
مشقم کن وقتی که عشق را زیبا بنویسی فرقی نمی‌کند که قلم از ساقه‌های نیلوفر باشد یا از پر کبوتر «حسبن منزوی»
Показать все...
01:00
Видео недоступноПоказать в Telegram
شب که از کوچه‌ رد شد، موسیقی خنده‌ت را بنواز تا هرشب صدای روح‌نوازت در کوچه تکرار شود. «نرگس حسینی»
Показать все...
4.25 MB
آرامش داشتن کنار یک نفر از عاشق اون یه نفر بودن، مهم تره...! 💕
Показать все...
1
لذت و رنج چنان به هم وابسته‌اند که که اگر کسی قصد حداکثر بهره‌مندی از لذت را داشته باشد ناگزیر است بیشترین مقدار ممکن از رنج را بچشد. 📚تسلی بخشی های فلسفه: آلن دوباتن
Показать все...
به یاد آزادی خرمشهر در سوم خرداد ۱۳۶۱ *** گفتم بعد از این همه شب، نمی‌ترسی می‌خواهی تنها بمانی؟ گفت قصه هست. تنها نمی‌مانم. «سعید محسنی» *** داستان کوتاه چشم‌های دکمه‌ای من به قلم مرحوم بیژن نجدی راوی: امید زندگانی
Показать все...
4_5945301409971831904.mp322.12 MB
داستان شب چشم‌های دکمه‌ای از بیژن نژندی 👇👇👇
Показать все...
Фото недоступноПоказать в Telegram
داستان‌های عاشقانه‌ی چاپ‌شده‌ی نرگس حسینی کوکب‌های بارانی (صدای معاصر) سلیم سامورایی (مجله‌ی پلاک ۵۲ کانادا/ونکوور، به صورت سریالی) هارای (صدای معاصر) شهد و شرنگ (صدای معاصر) رفص واژه‌ها (صدای معاصر) منسی (علی) ققنوس (درج سخن) دنیا را به پایت خواهم ریخت (درج سخن) ماهرخ (درج سخن) چیکسای (درج سخن)
Показать все...
#بی‌کلام 🎼
Показать все...
1341896866.mp33.77 MB
سلام و شب همگی به‌خیر در این کانال ما هستیم و شما شعر داریم؛ موسیقی، ترانه و معرفی کتاب و هرچه می‌خواهد دل تنگت بگو. گپ دوستانه داریم و شما هم در این گپ با ارسال کامنت ما را خوشحال کنید. با دعوت دوستان به این کانال ما را در رسالت «بگذاریم احساس هوایی بخورد» یاری کنید.🙏 🌷🌹
Показать все...
Repost from N/a
Фото недоступноПоказать в Telegram
بیابان است و شب خوابیده در شن‌های آتش‌زا لبم خشک است و تن فرسوده و پاها پر از آماسِ گمراهی چراغ کوچکی از دور می‌سوزد تو گویی اختری افتاده در دریا دمی می‌بینمش، امّا دم بسیار کوتاهی. سرابی بود و من می‌خواندمش هستی گلچین گیلانی  
Показать все...