cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

نداے دل

<و سوگند به عشق، که بودنت مرگ است و نبودنت دو مرگ!> ندای دل✒نداصمدی دختران اتیش‌پاره:به اتمام رسیده فرار تا قرار:به اتمام رسیده تنها چنل رسمی ندا صمدی🐞 چنل ناشناسمون👇 https://t.me/joinchat/nhBSNU1fBkA3N2Zk

Больше
Иран242 895Язык не указанКатегория не указана
Рекламные посты
311
Подписчики
Нет данных24 часа
Нет данных7 дней
Нет данных30 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

سلام بچه ها عاشورا حسینی رو به همتون تسلیت میگم(: عذاداری هاتون قبول باشه🙂 من رمان ندای دل رو انلاین ادامه نمیدم و انشالله بعد از پی دی اف کردن میذارم🖤 ممنون که همیشه بودید و خیلی دوستون دارم(: #نداصمدی
Показать все...
چرا وقتی دلیل کافی برای مردن داری، باید زندگی کنی؟ شاید آزادی واقعی با #مرگ آغاز می‌شه! وقتی تموم تلاشت رو برای گرفتن #انتقام میکنی ولی نتیجه ای نمیگیری، باید تسلیم بشی؟ من #تسلیم نشدم! حتی وقتی که ذره به ذره ی وجودم التماسم میکردن،اشک میریختن و فریاد میزدن تا تمومش کنم! در عوض؛ اون رو احضار کردم، برای شما شاید یک شیطان، ولی برای من یعنی کشتی نجات! تباه شده، رمانی متفاوت رمانی #دارک ، #عاشقانه و #ترسناک🔞 @Tabah_shodew
Показать все...
JOiN
لحظه #دیدار نزدیک است باز من دیوانه ام مستم باز میلرزد #دلم دستم باز گویی در جهان دیگری هستم های! نخراشی به غلفت گونه ام تیغ های! نپریشی صفای زلفکم را دست و نریزی #آبرویم دل ای نخورده مست لحظه دیدار نزدیک است لحظه #دیدار با پسری که بعد از بیست سال خدا نعمت بودن در کنارَش را به من داد، از لذت‌های دنیوی بود که #ناکام از لمس کردنش بودم. از لحظه تولد، خوشی در زندگی ندیدم، شاید خدا می‌خواست این لحظه، در همین زمان، #ناکا_می‌_ام را جبران کند. نکند باز بلایی بر سرم #آوار شود، نکند لحظه‌ای دلم#ویران شود. https://t.me/joinchat/J5nvBYpD4BdmMWI0 🩸🔪پسری که بعد ۲۰ سال به صورت اتفاقی پدرش رو توی اسایشگاه میبینه که..... اگه میخوای بدونی چه بلائی سر پسر بیچاره میاد و چه دردسری میکشه زود جوین بده 😱👇🏻 https://t.me/joinchat/J5nvBYpD4BdmMWI0 ژانر: #معمایی #عاشقانه
Показать все...
مافیا باندی بودم که تمام باندای بزرگ برای هر حرکت کوچیکی نیاز به مجوزم داشتن... ققنوس! لقب بزرگترین و خطرناک ترین ادم جهان!! حتی بزرگترین مافیاهام نمیتونستن چهره ام ببین با ماسک بودم چون.......چون..... دختر بودم !! خشن ترین پر قدرت مند ترین دختر دنیا کسی که بیشتر از هزار قتل داشته... و حالا سرگردی که سخت دنبال ققنوس معروفه عشقی میون فرشته و شیطان ایجاد میشه....🔥 https://t.me/joinchat/TYXwMQTuP9GVCZoo ❌پارت اول نبود بلفت♨️
Показать все...
نپ تا ۱۳ بنرارو بپاکید سر ساعت ۱۳
Показать все...
🔆♨️دختره رئیس مافیاست سرهنگ‌‌میگیرتش فرار میکنه🤭🧨🔪 عصبی دستامو #تکون میدم.سرهنگ به کتفم فشار میاره و خمم میکنه.راه رفتن با دستای بسته رو کمر و کفشای #پاشنه بلندم تو اون مسیر #سنگلاخی سخته. سرهنگ‌ خم میشه و کنار‌گوشم میگه؛ +:زندان جای راحتی برای خانم لطیفی مثل شما نیست.خانم رئیس😹👻. لگد محکمی به ساق پاش میزنم که موهامو چنگ‌ میزنه؛ +:مثل اینکه چموش تر ازین حرفایی.😏⚠️🚫 به ماشین رسیدیم که پرتم میکنه داخل و روبه سرباز میگه؛ +:چشم‌ ازش برندار که درمیره.😑🔥 -:چشم‌حتما.😏💣 از شنیدن صدای امین ذوق میکنم.کلتشو میکشه و تیری به سینه سرهنگ‌ میزنه پاشو رو گاز میزاره و د برو که رفتیم🛻. قهقه میزنم که فرمونو میچرخونه و... https://t.me/joinchat/TYXwMQTuP9GVCZoo خانم رئیس با دست راستش تو ماشین پلیس درمیره.خیلی کلکه🤣🧨⚠️👆
Показать все...
در ماشین و باز کرد و منو صندلی عقب پرت کرد که #بدنم محکم به دستگیر در خورد -آی وحشی #کمرمو شکستی امیرحسین با اخم برزخی نگاهم میکرد و تند تند #نفس میکشید: -#دهنت ببند سایه تا نیومدم جور دیگه ببندمش با #ناز بدنم و تکون دادم و خودمو سمت بالا کشیدم -اوم مثلا میخوای چیکار کنی جناب سرهنگ؟ چشماش سرخ شده بود و سریع پشت رول نشست و حرکت کرد تمام حرکاتش از بی تابی #تنش خبر میداد ولی حرفی نمیزد و همش با کلافگی دست لایه موهاش میکشید: -پاشو بیا جلو بشین سایه با #عشوه خندیدم و سرمو به نشانه منفی تکون دادم -نوچ با من لج نکن سایه میگم بیا جلو بشین نزار وقتی رسیدیم خونه عقب جلــ.. با پریدنم رو صندلی جلو حرفشو نصفه گذاشت -باز کن #پاهاتو -نمیخوام -سایه با #تحکم صداش #پاهام یکم فاصله دادم که ادامه رمانش و نتونستم بزارم بزنید تو لینک زیر و بخونیدش🤭👇🏻 https://t.me/joinchat/TYXwMQTuP9GVCZoo
Показать все...
❌🤭#مافیایی_خشن 🤤🕴#رئیس_مافیا_جیگر_وحشی ❌🔥❌🔥❌🔥 عصبانی تو اتاق #قدم میزنم.گوشی و مدام کف دستم میکوبیدم.سعی میکنم آروم #باشم؛📱🚶‍♂ -:پس‌نمیخوای بکشی بیرون‌سرهنگ‌جون نه؟#عواقبشم‌ میپذیری دیگه؟👮🏻‍♂👾 +:هیج غلطی #نمیتونی بکنی پتیاره.🚫 عصبی میشم.جیغ میکشم؛ -:اون #پدرسگ و بیارید.😏✨ درباز میشه و افرادم #امیرحسین،پسر سرهنگ و لخت و عور میارن و روی صندلی میبندن.👨‍🦽🪢 پوزخندی به #الت مسحور تو طنابش میزنم.با اسکایپ به سرهنگ‌زنگ‌میزنم و دوربین و روی #پسرش میگیرم. با اجازه من افرادم شروع میکنن به دسمالی #کردنش.👅🖖 صدای فریاداش لبخند رو لبم اورد که سرهنگ #داد زد؛ +:ولش کن اشغال...هرکاری #بگی میکنم...😖👁 لبخند رو لبم میاد دوربین و میارم رو #سلفی و... https://t.me/joinchat/TYXwMQTuP9GVCZoo افراد رئیس مافیا پسر دشمنشو دسمالی میکنن🤭♨️👆
Показать все...
https://t.me/joinchat/X9fJa40eytZjZGZk #مستری_خشن_اسلیو_برت_بی_دی_اس_ام ~ دســت و پــامــو بــه چــهار طــرف تــخــت بــســتــه بــود و مــســتــرم آروم آروم نــزدیــڪــم مــیــشــد .😈 ڪــشــیــده ی مــحــڪــمــی بــه صــورتــم زد ڪــه اگــر بــه تــخــت وصــل نــبــودم پــرت مــیــشــد روی ڪــنــســول ❌ دوبــاره چــنــد ڪــشــیــده ی پــی در پــی بــهم زد ڪــه خــون از دهنــم راه افــتــاد 🤕 آهی از لــذت ڪــشــیــدم ڪــه یــهو شــلــاق رو بــرداشــت و مــحــڪــم روی بــدنــم زد جــیــغــی از درد و لــذت ڪــشــیــدم که..💦♨️ https://t.me/joinchat/X9fJa40eytZjZGZk
Показать все...
⛓ #زندان_مرگ ⛔️#پارت_آینده🖇 ♨️♨️♨️🔥🔥🔥♨️♨️♨️ «تا حالا انقدر بهش نزدیک نشده بودم؛کم‌کم صورت‌هامون بهم نزدیک می‌شد؛🚫 این‌دفعه #بدون_اجازه،دستش رو #بی‌مهابا همه جای بدنم میکشید،انگار می‌خواست که #بدنم رو تصاحب کنه.🔥 رفته رفته نفس‌هامون داغ‌تر از همیشه شد؛اما یهو #وحشی شد و بلندم کرد؛ پرتم کرد روی تخت،سراغ کمدش رفت و #شلاق‌های چرمی خود نمایی میکردند،حیرت زده به اونی که دستش بود نگاه کردم..»📛 ژانرای رمان‌های چنل: #لزبین💝 #ترنس_مرد⚧ #رابطه‌_دو_تام‌بوی🔱 ادامه پارتو اگ میخوای جووین شوو💯⛔️ https://t.me/joinchat/lBWKitcQBZA1MTJk https://t.me/joinchat/lBWKitcQBZA1MTJk 🔞🔞🔞🔞🔞🔞
Показать все...