«سپیز»
-اینجا جهان آرام است- سپیز (spiiz) در فارسی میانه[پهلوی] به معنای جوانه زدن و رشد کردن است. برای مشاهده ی عکس ها: https://pin.it/ocm2LXv
Больше12 679
Подписчики
-924 часа
-387 дней
+23830 дней
Время активного постинга
Загрузка данных...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.Анализ публикаций
Посты | Просмотры | Поделились | Динамика просмотров |
01 به عقب که نگاه میکنم، میبینم دوست داشتهم و دوست داشته شدهم.
چیزی که با تمام کاستیها و رنجهای موجود درجریان بوده از زیباترین چیزایی بود که تجربه کردم. | 905 | 13 | Loading... |
02 آپریل هم همه چیز مرد و از دست رفته بود. | 916 | 6 | Loading... |
03 مارچ هم احتمالن ماهی بود که زیر فشار له شدم.
همه ناراضی و ناراحت بودن.
اواسطش زیبا بود. | 944 | 4 | Loading... |
04 به فوریه که میرسم واقعن مچاله میشم. | 932 | 4 | Loading... |
05 28 دسامبر سال پیش یکی از بهترین سوپرایزای عمرم رو بهم دادن. | 997 | 4 | Loading... |
06 آدما وقتی یکی رو دوست دارن، قشنگترن. | 939 | 20 | Loading... |
07 :)) | 1 015 | 0 | Loading... |
08 ⛏ | 1 007 | 0 | Loading... |
09 خیلی میرم تو گذشته. | 995 | 7 | Loading... |
10 کاش برگردم به زندگیم. | 989 | 8 | Loading... |
11
https://t.me/spiiz/80420
خیلی قشنگه ولی عامیانه و کتابی رو قاطی نکن. | 92 | 2 | Loading... |
12 متن قشنگیه. بنویس. | 123 | 2 | Loading... |
13
اهمیتی نداشت چطور در این مرداب گیر افتاده است . با فریاد لالایی از خواب بیدار شده بود. دید در حال غرق شدن است. در رودخانه ای که حتی جریانی نداشت.عمق رودخانه برای بلعیدن خیلی معصوم بود.
در ارتفاع کوه ایستاد قبل اینکه متوجه زخم های روی بالش شود ، پرید .
آخرین گلبرگش بود آخرین دلیل زندگی اش ؛ قبل آنکه آن را رها سازد و با موسیقی که همراه با باد نواخته می شد برقصد ، پژمرد.
میوه ای بود که با آرزوی لمس شدن،روی درخت پوسید.دیگر درد کوفته شدن بر زمین سرد او را رنجور نمی ساخت چون او مدت ها قبل در اوج مرده بود.
قبل از چشیدن لذت درک شدن با زهر بی توجهی مسموم شد.
یک روز که دیگر تاب نیاورد چشمانش را بست و هرگز باز نکرد .دیگر چیزی را از دست نمیداد.تمام درد ها را زندگی کرده بود.با تمام سیاه و سفیدهای خاطراتش عکس انداخته بود.با تمام غم ها و دلهره هایش هم کلام شده بود.برای کسی که در بیداری کابوس را دیده بود مرگ و زندگی چه ارزشی داشت.
روزی که بغض امونش رو برید تمام حسرت ها و دلتنگی هایش که تنها دارایی اش بودند رها ساخت . پینه های قلبش را باز کرد. تنهایی اش را بقچه کرد و رفت.
خنده ها و گریه هایش تا ابد در آن خانه اسیر شدند .خاطراتش تا مدت ها لابه لای عکس هایش خاک خوردند.شاید او نرفته بود. روحش تا ابد در آن اتاق زندانی شد.جسمش نیز مانند همه او را وداع گفت .شاید درد کشیدن تمام سرنوشت او بود.
این متنو خودم نوشتم خواستم یه جوری به اشتراک بزارم🥺 | 153 | 5 | Loading... |
14 برای من اصلن نبود. | 123 | 2 | Loading... |
15
به نظرت رابطهی دور خیلی احمقانهست؟ | 123 | 2 | Loading... |
16
https://t.me/spiiz/80411
اگه با این منطق بخوای جلو بری پس نباید کاری رو شروع کنی.
چون ته همشون پایانی دارن. | 123 | 2 | Loading... |
17 مچاله. | 123 | 3 | Loading... |
18
حال دلت چطوره؟ | 123 | 2 | Loading... |
19 نمیدونم اونقدر آدم ندیدم بتونم نظر بدم؛شاید. | 153 | 1 | Loading... |
20
آیا واقعا آدمها تو شرایطی قرار میگیرن که هییییچجوره نمیتونن یه کار رو بکنن یا فقط بستگی داره به میزان اهمیت و اولویت داشتن؟ | 153 | 2 | Loading... |
21 نه! این چه منطقیه؟ | 214 | 2 | Loading... |
22
[ یه روزی تموم میشه، پس بهتره اصلا شروعش نکنی. ]
به نظرت درسته؟ | 214 | 3 | Loading... |
23 فعلن یهکاری دست وپا کن؛ بعد جدای اون روی اعتمادت به نفست کار کن.
در آخر گار خودتو ببر جلو | 214 | 1 | Loading... |
24
هز ، بی پولی امانم رو بریده و اعتماد بنفس پایین نمیذاره کار خودم رو پیدا کنم | 215 | 1 | Loading... |
25 چرا باید الان دلم سیگار بخواد؟ | 1 108 | 3 | Loading... |
26 متاسفم…
منم امشب فهمیدم پنجشنبه امتحان دارم. دارم چایی دم میکنم .. | 246 | 1 | Loading... |
27
هز
رابطه خوبم به خاطر لانگ بودن و نارضایتی مادر ایشون تموم شد به صورت منطقی
شب خوبی نیست
امتحان و PMS یه طرف، سوگ و دلتنگی طرف دیگه و من این بین خودمو بغل کردم تا ازشون در امان باشم
ولی سخته، سخت | 245 | 2 | Loading... |
28 گرفتهام.
نه میخوام به گذشته برگردم؛ نه میذارم با وعده آینده خوشحال بشم | 245 | 2 | Loading... |
29
حال دلت چطوره؟
حس میکنم بخاطر حضور فعلی یا قبلی یه نفر همچین احساسی داری | 275 | 1 | Loading... |
30 چی بگم..من دل و دماغشو ندارم ولی شما حرف بزنین | 268 | 2 | Loading... |
31
یه ناشناس یهویی آخر شبی نمیزاری ؟ | 285 | 1 | Loading... |
32 @spiiz | 1 142 | 40 | Loading... |
33 April Rain | 1 202 | 6 | Loading... |
34 ما روی زمین صاف زندگی میکنیم، روی سطح، اگرچه همچنان بلندپروازیم. ما قعرنشینان گاهی به بلندای خدایان میرسیم. بعضی با بال هنر پر میکشند، بعضی با مذهب عروج میکنند؛ ولی بیشتریها را عشق پرواز میدهد. وقتی بالا میرویم، خب ممکن است سقوط هم بکنیم. فرودهای راحت و بیدردسر انگشتشمارند. ممکن است یکهو ببینیم با شدتی استخوانشکن مثل توپ داریم به زمین میخوریم و تا خط راهآهن کشوری خارجی کشیده شدهایم. هر داستان عاشقانه، بالقوه، داستان اندوه نیز هست؛ اگر نه در اوایل، اما در ادامهاش؛ برای این یکیشان نه، برای دیگری؛ بعضی وقتها هم برای هر دوشان.
- عکاسی، بالون سواری، عشق و اندوه
- جولین بارنز | 1 209 | 19 | Loading... |
35 نمیدونم فر، تنور، آون تستر و... رو کییی اختراع کرد ولی ازش ممنونم. | 483 | 3 | Loading... |
36 چشم | 517 | 1 | Loading... |
37 دعوتم کن. | 517 | 1 | Loading... |
38 تا وقت برام درست نکنی قهرم | 578 | 2 | Loading... |
39 Media files | 609 | 0 | Loading... |
40 https://t.me/spiiz/80383
کاش میتونستی از دید ما ببینی این وجهه از هز چقدر بانمکه=) | 868 | 0 | Loading... |
به عقب که نگاه میکنم، میبینم دوست داشتهم و دوست داشته شدهم.
چیزی که با تمام کاستیها و رنجهای موجود درجریان بوده از زیباترین چیزایی بود که تجربه کردم.
مارچ هم احتمالن ماهی بود که زیر فشار له شدم.
همه ناراضی و ناراحت بودن.
اواسطش زیبا بود.