cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

ایوان خانه شعر و ادب پارسی

Больше
Рекламные посты
2 582
Подписчики
-224 часа
-157 дней
-6630 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

00:31
Видео недоступно
🟨 مهربانی یعنی که تکه ای ابر باشی  و از  پرواز در آسمان، چشم بپوشی و زمین‌گیر تشنگی گل ها باشی و تمامت را بباری تا جهان را زیباتر کنی  ... فریده یوسفی @Ivanxaneh .
Показать все...
3.30 MB
Фото недоступно
🟨 گر شاخه‌ها دارد تری ور سرو دارد سروری ور گل کند صد دلبری ای جان تو چیزی دیگری مولانا قوی سیاه بریزبن _ استرالیا
Показать все...
3
☀️ گذر از جنینی ما پایمان را لای در گذاشتیم تا درِ این قلعه به تمامی بسته نشود. ما تمام تنمان، تمام زندگی مان را لای در گذاشنیم. ما می خواستیم هوا بیاید، زندگی بیاید اما هم در ِآهنین استبداد درد داشت و هم تن ما نحیف بود. اما از آن دردناک تر چماق خشم و خشونت و سرنیزه ها و تیرهای لجاجت و سنگ و‌ کلوخ افراط و و هوای مسموم بی تفاوتی بود. ما هنوز لای دریم، ما همیشه لای در بوده ایم. اما اکنون با تنی که از آن خون می چکد و جانی که از آن اشک، اندکی شادمانیم؛ نه برای فرداهای نیامده که برای اینک. رای ما «نه» به خشونت بود، «نه» به افراطی گیری، «نه» به تعصب و تحجر. ما شادمانیم چون در زهدانی تاریک جایی که جز شیوه جنینی، جز خامی و خونخوارگی کاری نمی توان کرد، ما بالغانه «نه»گفتیم. این بلوغ بر مردمان مبارک باد. اما گذر از جنینی و بالغانه زیستنِ یک جامعه مرارتی است به قرن ها و قرن ها و قرن ها. بیایید پیمان ببندیم که جنینی نباشیم. ✍️#عرفان_نظرآهاری #جامعه_بالغ #نه_به_جنینی ☀️✌️☀️ سختگیری و تعصب خامی است تا جنینی کار خون آشامی است @erfannazarahari☀️
Показать все...
👏 4👍 2
تصنیفِ ایرانِ من همایون شجریان ترانه‌سرا و آهنگساز سهراب پورناظری دعا کنیم حال جهان خوب شود ... کینه و نفرت، ازین دیار برود نسیم عشق بوزد، هر روز ... به مهر، صبح مان غروب شود  ... #فریده_یوسفی @Ivanxaneh .
Показать все...
11_Irane_Man.mp315.62 MB
👍 7 2
01:06
Видео недоступно
@diarkoo 🎼 : رعنا 🎙: ماندانا خضرایی 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 🔰            تاریخ و دانشنامه شمال ایران https://t.me/+KAwerwnqjX9mNjlk
Показать все...
16.67 MB
3
‍ شهادت می‌دهم به مرغان سپید بال هنگامی که تو را به یاد می‌آورم و از تو می‌نویسم، قلم در دستم شاخه گلی سرخ می‌شود ... نامت را که می‌نویسم، ورق‌های زیر دستم غافل‌گیرم می‌کنند ... #غاده_السمان
Показать все...
doc_2016-01-05_09-11-43.mp34.39 MB
2👍 1
تقدیم به همه ایرانیان وطن پرست برای ایران با مسعود پزشکیان @emrinmusic
Показать все...
12818.mp35.21 MB
Repost from N/a
یادنگاشتی بر شعر خانم یوسفی زیرابی یکم: تا چشمم به شعر دکتر یوسفی افتاد، شعری در یادم آمد که آغازیه اش این بود: بشکنی ای قلم ای دست اگر/ پیچی از خدمت محرومان سر. این را نه به این خاطر می نویسم که مثلاً شاعر مازندرانیِ روزگار ما به آن شعر مشهورِ شاعر گیلانی چشم داشته و از آن پیروی محض کرده است، بل به این سبب که شاعرانِ دردآگاه همواره یعنی در همه ی زمان ها و در هر جای دنیا، مساله ی معتنابهِ اندیشه و زبان را در شعرهایشان بار می دهند تا از این راه شاید دِینِ خود را به قلم و نویسِش ادا کرده باشند. شعر هم بسان داستان و یا قالب های دیگری از نوشتن، نقد و نگاهش به پرسمان های اساسی زندگی اجتماعی است که در این صورت بر دل ها می نشیند و در یادها لانه می کند. دو دیگر: بومجای شعر، نکته ی پرارزشی است که به آن شخصیتی مازندرانی می بخشد. شخصیتِ یک زبان و گویش از یک سو به واژگانی بستگی دارد که بار سنگین درونه و معنا را بدوش می کشد. واژه ها گاهی دست به دست هم می دهند و یک گستره ی معنایی را ترسیم می کنند که اگر زنجیره ی واژه ها از هم بگسلد و هر واژه به تنهایی اراده ی معنا کند، چه بسا ذهن ها را به سوی دیگری بکشاند که معنایی تجریدی را به ذهن ها متبادر کند. روشن تر بگویم؛ ترکیبِ" ته رجِ گوم بَیرَم" مترادفِ از تو بگذرم/ تو را نادیده بگیرم است. حال اگر واژه های " رج"، " گوم" و " بَیرم" را جدا از هم ببینیم، معنئی را ایفاد می کنند که این فضای متوسع را برنمی تابانند و مخاطب را به عبارت گزین گویه و یا تکیه کلامی ضرب المثلی و یا کنایه ای رهنمون نمی شوند. افسون دیگری که از راه واژه این شعر کوتاه را اندیشیدنی می کند، واژه ی " مِقوم" است که تکرار و تاکید می شود و رنگی موسیقایی به هستیِ شعر می زند و فهمِ شعر را لایه مند می سازد. یکی از عناصری که شعری را چند لایه نشان می دهد و ژرفای آن را شکل می دهد، ارجاع ذهن مخاطب به دانش های دیگر است. در این سروده شاعر، ما را به جهان موسیقی فرا می خواند که " مقام" یا با تخفیف، " پرده" معنی شده است. همان که در موسیقیِ مقامی مازندران،  با تخفیف  به آن "حال" می گویند. چنانکه گفته می شود: چپّونی حال، چاربیداری حال و . . . و نکته ی باریک دیگری که در همین جا به خوبی به کار بسته شده، نزدیکی " پرده" و " دفتر" است. وقتی در متنِ فارسی، ترکیبِ "پرده پرده" را می خوانیم،  ذهن به برگ های دفتر راهنمایی می شود و اعجازِ واژه ها را می آفریند. سدیگر: مابه ازای " تو" هم چند لایه است. به بیانِ دیگر؛ چندلایگی شخصیتِ "تو" به شعر جنبه های شخصی و عمومی می دهد. یعنی مخاطب می تواند شعر را از یک سو عاشقانه بینگارد که در این صورت سویکردی شخصی پیدا می کند و از سوی دیگر رویکردی فلسفی و اجتماعی ببخشد که خواننده و شنونده حق خواهد داشت که مفهوم و مصداقِ دلخواه خود را مُراد کند. جهانِ شعرِ بانو یوسفی، جهان دل انگیزی ست؛ واقعیت های باورپذیر در کنار خیال های دلنشین. دو عنصری که جامه ی برازنده ی شعر را بر بلندای سخن می پوشانَد. ✍ #ویشار_مازنی https://t.me/+iUlx_0LdfFQxY2Zk
Показать все...
اِسا شعر (شعرنوین تبری)

https://t.me/+iUlx_0LdfFQxY2Zk

👏 1
Repost from N/a
Фото недоступно
"اساشعر " روسیومه اگه ته رج ِ گوم بیرم آ مقوم  مقوم ته درد ِ موری نکنم شه دفتر دیم ... rusiome age te rajje gum bayrem à mequm mequm te darde muri nakenem she daftere dim . . . برگردان: روسیاهم اگر از تو بگذرم و پرده پرده اندوه ترا بر گونه دفترم مویه نکنم. ✍فریده یوسفی https://t.me/+iUlx_0LdfFQxY2Zk
Показать все...
👍 1
Фото недоступно
🟨 من و اورمزد، نوه عزیزم که عضو کتابخانه است.
Показать все...
14🥰 4
Выберите другой тариф

Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.