روزی که کابل آزاد شود…
293
Подписчики
Нет данных24 часа
+17 дней
+630 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
شغلها بد دارند. دست آخر هر کس شبیه شغل خودش میشود.
تماما مخصوص، عباس معروفی
Repost from N/a
کلیدواژهای اگر قرار باشد نسل ما را معرفی کند، «مضیقه» است. ما در مضیقه چشم گشودیم، در مضیقه دنیا را شناختیم و در مضیقه بزرگ شدیم. ما همانهاییم که اگر دیر میرسیدیم به صف، شب نانی برای خوردن نداشتیم. اگر برای مصرف دوروزهی خانوادهای پنج، شش نفره دو بطری شیر میخواستیم، باید شانس و شیشهی خالی میداشتیم و دو ساعت به انتظار میایستادیم و همديگر را مىپاييديم. دفتر مشقهامان با نامهای۴۰برگ و ۶۰برگ و ١٠٠برگ تعریف میشد، نه مارک و نقش و جنس و اندازه. خودکار بیک بود، مداد سوسمار، آدامس خروسنشان، کفش ملی، تلویزیون چند ساعت برنامه بین برفکهای دو شبکه، و زندگی یک مسیر معلوم و مقدر با قدرت انتخابی نزدیک به صفر.
برای همین است - شاید - که ما بیش از هر نسل دیگری چسبیدیم به هر آدمی که اول از همه سر راهمان قرار گرفت و گمان کردیم دوستش داریم، و رهایش نکردیم، نه چون مطمئن شدیم و مومن ماندیم به دوست داشتناش - نه - که چون ترسیدیم این «تنها انتخاب»مان را از دست بدهیم. و برای همین است - شاید - که ما بیش از هر نسل دیگری با دهانی باز و چشمانی حسرتآلود نگاه کردیم به تمام انتخابهای ممکن، و گمان کردیم میتوانیم دوستشان بداریم، و سرگردان و حریص به دنبالشان راه افتادیم.
کسانی که تجربهی قحطی را از سر گذراندهاند دیدهاید؟ من دیدهام. گنجهها و اشکافهایشان از آذوقهی چندماهه پر است. خردهنانها و ماندهی غذاها را دور نمیریزند. میخ و پیچ و سیم و دکمه و لامپ سوخته و صندلی شکسته را هم نگه میدارند. زندگیشان انبار چیزهایی است که تمام شدهاند؛ به تمامی تمام شدهاند.
خانمها، آقایان! پیش از آن که به ما نزدیک شوید، یا با تعجب نگاهمان کنید، یا برایمان سری به افسوس تکان دهید، بدانید که ما - نسل ما که در گنجهها و اشکافهایمان عشقهای بیاتشده و پایانیافته را نگه میداریم و انبار میکنیم - در مضیقه بودیم. ما در مضیقه عاشق شدیم. ما در مضیقه تباه شدیم. ما در مضیقه تمام شدیم.
.
حسین وحدانی
https://t.me/SecularAfg
مجلهٔ افغانستان سیکولار
Secular Afghanistan Magazine
👍 1😢 1
خوشم که عشق نکرد امتحان پروازم
شکستهبالی من در قفس نهان گردید
بیدل
Repost from رامین مظهر
ای کاش آغوش و شراب و آب و نان باشد
دنیا برایت بهتر از افغانستان باشد
گنجشکهای بوسهام را در یخن بگذار
تا از گزند باد و باران در امان باشد
در پیش رویت رفت از یادم... چه میگفتم
حاجت به گفتن نیست چیزی که عیان باشد
میآیی و چون لالهزاری داغ در داغم
گویی دلم نوروز دشت شادیان باشد
شاید خدا با خلق چشمان تو میخواهد
در این جهان چیزی رقیب آسمان باشد
با خاطرات ناخوش خود آرزو دارم
ای کاش با تو زندگانی مهربان باشد
ای کاش با تو زندگانی مثل سیبی در
دریاچهای تا آخر دنیا روان باشد
بعد از جدایی با تعجب زندگی کردم
آدم نباید اینقدر هم سختجان باشد
پشت سرم گپهای بسیاریست میدانم
گپهای بسیاریست میدانم، بمان باشد
یک صفحه از هر قصه را کندم تو خوش داری
ابهام تلخی انتهای داستان باشد
رامین مظهر
چه میدانم وقتی مورچهگان عاشق میشوند
حجم عشقشان را
به چه اندازه میکنند؟
چه میدانم ماهیان
اعتیادشان را نسبت به آب چه مینامند؟
چه میمیدانم زبان مادری جیرجیرک چیست؟
وقتی برای جفتش میگوید:
“دوستت دارم” .
چه میدانم
وقتی گنجشک گم میشود
به دل کوچکش چه میگوید؟
امان پویامک
❤ 2
گلک یاسمندم کی میآیی
شیرین قند بلندم کی میآیی
مرا ماندی به طعنه دوست و دشمن
به طعنه میکشندم کی میآیی
فولکلور
د ای روزا دلم غم داره مادر
دو چشمانم همیشه نم داره مادر
نمیتانم به خدمتش رسیده
نمیدانم چی دم داره مادر
فولکلور
ای قهرمان کاغذی روزنامهها
ای آدم دوپا
به یاد بیاور
زمانی که چهار پا داشتی
و مهربانتر بودی...
الیاس علوی
👍 2
Repost from Aasoo - آسو
Фото недоступноПоказать в Telegram
برای مردم ما از شمال تا کاشغر قصه همین بوده و حرفِ آخر و تصمیمشان این بوده/است که حتی اگر زلزله، سیلاب، برفکوچ و رانش کوه و زمین هم رخ دهد زنان در خانه بمانند، و اگر از خانه فرار میکنند با حجاب فرار کنند. انگار با حجاب فرار کردن هنگام وقوع زلزله، آتشسوزی، سیلاب یا جنگ مهمترین دغدغهی مردمِ ما بوده است. وقتی زلزلههای مدهش هرات شروع شد، برادرم میگفت: «این روزها چادر پوشیده بگرد تا یک دم که زلزله شد فرار کردن برایت آسان شود.»
aasoo.org/fa/notes/4544
@NashrAasoo 🔻
Repost from Aasoo - آسو
چرا بیشتر قربانیان زلزله در افغانستان را زنان تشکیل میدهند؟ 🔻
✍️ در مدتی که از اولین زلزلهی خانهبرانداز هرات میگذرد، نه تنها برای همهی آن آدمهای نازنینی که زیر آوار ماندهاند، و همهی آنهایی که در آوار خانههایشان تنها و بیکس شدهاند گریستهام، بلکه مدام در لابهلای اخبار و مطالب دنیای مجازی دنبال زنان میگردم. هر نشانهای از زنان هرات را جستوجو میکنم تا ببینم که این زلزله چه بر سرشان آورده. یک روز بعد از زلزله در حساب توئیتر یکی از هراتیها خواندم که «تعداد زنانی که در زلزلهی هرات جان دادهاند، بیشتر از مردان است. زنان اجازه نداشتهاند از خانهها بیرون شوند.» البته این مورد را حدس میزدم. نه تنها در هرات و دورترین قریههای ما بلکه در کابل هم موقع زلزله ما زنان راهِ خود را گم کرده چپن و چادر میپالیم تا خود را به کوچه بکشیم. بعد از هر زلزلهای کابلنشینها قصههای زیادی از چگونگیِ فرار هنگام زلزله مینویسند، بهخصوص قصههایی دربارهی زنان زیرا بسیاری از مردم خیال میکنند که زنان مبدأ و عامل جنبیدن بیجای زمین هستند.
✍️ خبر دوم را بعد از دو روز خواندم؛ در این دو روز زمینِ هرات همچنان میلرزید و آدمها را میبلعید. کسی نوشته بود: «زنان زیادی زیر آوارها باقی ماندهاند. به دلیل اینکه اجساد زنان را باید محارمشان از زیر خاک بیرون بکشند، تا رسیدن محارم و در اثر نبودن محارم، زنان زیادی زیر آوارها مانده و حتی شاید زنانی هم باشند که هنوز نفس میکشند اما چون محارمش نیز زیر آوار شده و مرده، او نیز باید بمیرد». حتی نجات زنان از زیر آوار نیز مختص محارمشان است. اگر محارم نباشند نجاتشان مجاز نیست.
✍️ زمین در هرات همچنان میلرزید. ویدیوهای منتشرشده همه وحشتناک بود. حتی دیدن یکی از آن ویدیوها آدمی را به قدر صدها سال پیر میکرد. تابِ دیدن ویدیوها را نداشتم. مردان زیادی تنها مانده و میگریستند. مردم از ولایات مختلف، از خارج و از هرجای دیگری برای هرات کمک جمع میکردند و همه نگران هرات بودند تا اینکه به ماجرای دیگری برخوردم: «سه روز از زمین لرزهی مرگبار هرات میگذرد، اجساد بیشتر قربانیان زیر آوار باقیست و اجساد بیرونشده نیز در گورهای دستهجمعی به خاک سپرده شده است. اما جنازههای زنان به دلیل نبودن امدادگرِ زن برای شستوشو و تکفین، زیر آفتاب ماندهاند.» بارها شنیده بودم که «به امدادگران زن اجازه داده نمیشود به کمک زخمیها برسند.» حالا در ظرف سه روز اجساد نصف آدمها زیر آفتاب، خاک و باد مانده بود چون بعضی از آدمها به بعضی دیگر اجازهی کمک کردن نمیدادند.
@NashrAasoo 💭
چرا بیشتر قربانیان زلزله در افغانستان را زنان تشکیل میدهند؟
برای مردم ما از شمال تا کاشغر قصه همین بوده و حرفِ آخر و تصمیمشان این بوده/است که حتی اگر زلزله، سیلاب، برفکوچ و رانش کوه و زمین هم رخ دهد زنان در خانه بمانند، و اگر از خانه فرار میکنند با حجاب
Выберите другой тариф
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.