𝗦 𝗜 𝗠 𝗞 𝗔 𝗟 𝗢 𝗡

امروز چنان هوشیارم که گویی در آستانه مرگ بوده ام :)

خوشحال بودم و این را می‌دانستم. زمانی که خوشبختی را تجربه می‌کنیم، احساس کردنش برایمان سخت است. تنها زمانی که آن گذر کرده است و ما به عقب نگاه می‌کنیم،ناگهان - و گاهی با حیرت - می‌فهمیم که چقدر خوشحال بودیم !

«به جانِ هردویِ ما ، باز نخواهی گشت»

باید کسانی باشند که بتوانیم در میان‌شان بنشینیم و اشک بریزیم و همچنان دلاور محسوب شویم :)

‏سلام بر چاهی که همیشه در من زیسته، من را شنیده و عمیق‌تر شده‌...

نه اینکه با بدبختی مشکل داشته باشم؛ چون می‌دانم تا آخر عمر دست از سرم برنمی‌دارد؛ فقط نمی‌خواهم مشکلات آینده‌ام از جنس مشکلات فعلی‌ام باشند ! 📕 _جز از کل

یک نصیحت: مکن قضاوتِ هیچ آدمی که دایره است؛ جهان و باز رَسی بر همان قضاوتِ خویش.

«ما رَاَیْتُ اِلاّ جَمیلا» فقط یک شعار نیست. یک ايدئولوژیه که باعث میشه انسان به ثبات و آرامش روحی برسه؛ صلابت و پایداری داشته باشه و در هجوم توأمان رنج‌ها و سختی‌ها، بی‌دفاع و مستأصل نباشه !