cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

Ketab (کانال فرهنگ‌ و اندیشه )کتابخوان#

Рекламные посты
3 162
Подписчики
+424 часа
+57 дней
+130 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

Ferdowsi_ep87.mp330.58 MB
قسمت_هشتاد_هفتم داستان کشتن #زریز https://t.me/ketabkhan0 دو هفته از جنگ گذشت روزی زریر به میدان آمد و تعداد زیادی از دشمن را کشت. #بی_درفش نزد #ارجاسپ رفت و گفت : من جانم را سپر بلای شما می‌کنم و اگر او را کشتم شاه در عوض این لشکر را به من بدهد. بی درفش چون از پس زریر برنمی‌آمد پنهانی به او نزدیک شد و تیری زهردار به او زد و او از اسب به زمین افتاد وقتی #گشتاسپ این ماجرا را دید هیونی به‌سوی رزمگاه فرستاد و گفت : ببینید چه بلایی بر سر برادرم آمد ! خبر آوردند که او مرده است . گشتاسپ خاک‌برسر ریخت و جامه‌اش را پاره کرد و به #جاماسپ گفت : حالا چه پاسخی به #لهراسپ بدهم ؟ پس خواست که به کینخواهی او به میدان نبرد رود اما جاماسپ جلوی او را گرفت . گشتاسپ به لشکرش گفت : چه کسی می‌رود تا انتقام او را بگیرد تا من دخترم را به او بدهم ؟ از لشکر صدایی نیامد . خبر مرگ زریر به #اسفندیار رسید و او ناراحت به قلب سپاه رفت و لشکر را به برادرش سپرد و به لشکریان گفت جلو بروید که همه بالاخره روزی می‌میریم . در این موقع صدای گشتاسپ بلند شد که می‌گفت : ای دلیران به جلو بتازید و نترسید که لهراسپ به من نامه داد و گفت که اگر بخت با من بود و پیروز از این رزمگاه برگشتم پادشاهی را به اسفندیار سپارم و سپاه را به #پشوتن دهم . وقتی اسفندیار این سخنان را شنید شرم‌زده شد و به‌سوی لشکر دشمن رفت و بسیاری را تباه کرد . از این‌طرف #نستور پسر زریر به‌سوی میدان رفت تا جسد پدرش را پیدا کند پس در بین نامداران سپاه پرس‌وجو می‌کرد ، مردی به نام #اردشیر جسد پدرش را به او نشان داد و نستور زاری‌کنان نزد گشتاسپ رفت و از او خواست تا کینه پدرش را بگیرد . نستور به قلب سپاه دشمن زد و بی درفش را صدا می‌کرد اما کسی پاسخ نمی‌داد . از دو طرف اسفندیار و نستور دشمنان را می‌کشتند ، سالار چین دوباره بی درفش را طلبید و خواست تا نستور را بکشد و او نیز با تیغ زهرآگین به‌سوی نستور رفت و تیر را پرتاب کرد اما اسفندیار تیر را در میانه راه گرفت و سپس تیغی بر جگر بی درفش زد و او را کشت و سلیح زریر را از او گرفت . سپس اسفندیار سپاه را به سه قسمت کرد و یک قسمت را به نستور داد و یک قسمت را به پسرش سپرد و قسمت سوم را خود به دست گرفت . نستور و #نوش_آذر به راه افتادند و به‌سوی میدان جنگ رفتند و جوانان و یلان نیز به دنبالشان راه افتادند و بسیار جنگیدند وقتی ارجاسپ این وضع را دید عقب‌گرد کرد و پا به فرار گذاشت و وقتی ترکان فرار او را دیدند از اسفندیار امان خواستند و او نیز به آن‌ها امان داد ، گشتاسپ به میدان جنگ آمد و مناظر را می‌دید تا چشمش به جسد برادر افتاد شروع به ناله و زاری کرد .اجساد بزرگان را در تابوت نهادند و به زخمی‌ها رسیدگی کردند https://t.me/ketabkhan0 #امیر_خادم (پژوهشگر و گردآورنده این مجموعه)
Показать все...
Ketab (کانال فرهنگ‌ و اندیشه )کتابخوان#

@bahram1931348

Показать все...
Moein-Asheghaneh-128.mp35.71 MB
https://t.me/ketabkhan0 بعضی روزها انسان خسته است نه تنها است، نه غمگین و نه عاشق فقط خسته است
Показать все...
Ketab (کانال فرهنگ‌ و اندیشه )کتابخوان#

@bahram1931348

Показать все...
Mohsen-Namjoo-Zolf-128.mp35.89 MB
Фото недоступноПоказать в Telegram
ما همه داستان‌هایی داریم که هرگز نمی‌گوییم.
Показать все...
Фото недоступноПоказать в Telegram
📕#آزادی_دهقان ⏰ چاپ ۱۳۴۱ 💴 ۲۵۰ هزار تومن قطع وزیری - کلکسیونی - نایاب
Показать все...