چشمای جادویی

•| مذه‍بیِ شهوتے💦👅 |• #پارت_41 موهام رو به چنگ کشیده بود و همچنان حالت داگی بودیم که گفتم: از کجا بلدی انقد خوب بکنی... فکر میکردم به جای سوراخ کو.نم بکنی تو سوراخ گوشم... با نفس نفس گفت: تو این موقعیت چرا یادت افتاده اینو بپرسی...؟ - اخه مثلا بچه مثبتی اما یه طوری میکنی که اون همه دوست پسرم با روابط متعدد نمی کردن. از کجا بلدی...نکنه زیر ابی می رفتی مثل الان؟ - خب ما هم یه جاهایی زیر ابی می ریم. - پس همه اش خدا و پیغمبر میکنید واسه ما خودتون تپه نریده نذاشتید هان. برم گردوند و کرد تو ک.صم. - تو که نمی‌خواستی بدون کاندوم بکنی. - حالا که ک.ص مجانی گیرم اومده حیفه از این فرصت استفاده نکنم. پسر بسیجی دانشگاه‌ سر مچ شون رو موقع سک.س گرفته حالا میگه اگه میخوای به کسی نگم باید منم با دختره س.کس کنم و...💦🔞🫣🔥 https://t.me/+z3vV8wfQC842MjQ8 https://t.me/+z3vV8wfQC842MjQ8

#Art_bl 💎 @magiceyes_hm 💎

کــ🔞ــارگر‌ سکــ💦ــسی #پارت1 یهو با #کـ*ـیرش پشت سرهم توی #ک*ـص تپل و صورتیم تلمبه زد..💦🔞 _آههه اووف این چه #کـ*صی داری #کـ*ـیرم داره میترکه آههه با درد و شهوت ناله کردم و خم شدم به #کـ*ـیرش که محکم توی #کـ*صم کوبیده میشد خیره شدم.. _آههه کارگر سک‌سی داره بهت حال میده؟! خیلی خوب داری #کـ*ـیرمو توی #ک*ـص باکرت جا میدی آههه اوووف آبم...💦🔞 https://t.me/+fU353e8wxCQ1ODhh https://t.me/+fU353e8wxCQ1ODhh بازیگر باکره که برای #سک‌س و از دست دادن باکرگیش روی #کـ**ـیر کارگر سک‌سی سواری میکنه..🙊💦🔞#ممنوعه‌بزرگسالان💦🔞

دو تا سیاهپوست آفریقایی دارن #ک*ص دختر ایرانیو جر میدن.😱🔞💦 ک*صمو بالا داده بودن و دو نفری داشتن جرش میدادن.. صدرا بیخ گوشم با یه لبخند خبیثانه گفت : _پوزیشن امروزت از همه ی فیلمای قبلی خاص تره... یکیشون تو #کو🍑نم و اون یکی تو #ک*صم تلمبه میزد . نفسم از درد بالا نمیومد .. طولی نکشید که یه مرد هیکلی تر به صحنه ی فیلم اضافه شد و همه ی مردونگیشو تا #خایه تو حلقم فرو کرد ... https://t.me/+UiptgQzGurE2ZDFk https://t.me/+UiptgQzGurE2ZDFk

#داداش‌بسیجیم #part1 از قصد پاهامو از هم باز کردم خشتک شلوارم پاره بود و زیر شلوارمم شورت نپوشیده بودم زیر چشمی بهش نگاه کردم هنوز حواسش به قرآن خوندن بود بهشتمو شیو کرده بودم و جوری پاهامو باز کرده بودم که اون سوراخ خوشگل تنگ صورتیم از شلوار جر خورده ام مشخص بود با شنیدن صدا زدنای بابام سرشو بلند کرد. تا دیدم سرشو بلند کرده لبخند پر عشوه ایی زدم و پاهامو بیشتر باز کردم نگاهم زوم شلوارش بود داداش خوشگلم با اینکه ۵ سال ازم کوچیکتر بود اما مردونگی خیلی کلفتی داشت‌ میتونستم از روی شلوارش به خوبی بفهمم که حداقل ۱۹.۲۰ سانت ک.یر توی اون شلوارش خوابیده! _داداش! با شنیدن صدام نگاهشو بهم دوخت و نگاهش به اولین چیزی که افتاد خشتک پاره و بهشت صورتیم که حالا خیس خیس شده بود افتاد سریع صورتش سرخ شد و نگاهش پر از شرم و خجالت شد و نگاهشو ازم دزدید با خباثت گوشیمو برداشتم و بهش اس،ام اس دادم _خوشت اومد از اون کلوچه صورتی داداش بسیجیم؟😱👅👇 https://t.me/+2msxw0SNQjU0M2Q0 https://t.me/+2msxw0SNQjU0M2Q0

سک**س با دختر باکره تو سک*س پارتی🙈🔞👇🏼 دو نفر #غریبه بهم از #عقب و جلو چسبیده بودن ک مشغول در اوردن لباسام و #دستمالی ‌بدنم بودن. دلم میخواست پسشون بزنم، اما #قرص‌تقویت‌جنسی که دم در به همه داده بودن کار خودش رو کرده بود و حسابی اب #ک‌ص تپلمو راه انداخته بود! -- آهههه.. آهههه لعنتی ها بیشتر.... بیشتر بمالین.. دلم میخواد امشب زیر هردوتو پاااااره بشم! هردو #جون غلیظی گفتن و به #سینه ها و #گردنم حمله کردن. داشتم #ارضا میشدم که با ورود کوروش؛ صاحب #پارتی به همرا ۳تا از مهمونای #ویژه و کت شلوار پوشش، هردوی‌اونا عقب کشیدن و.... دختره تو سک*س پارتی که اولش بهش قرص تقویت جنسی دادن گیر کرده و حالا قرار زیر صاحب مهمونی و‌ رفقاش جررر بخوره😱🚫 #گروپ_خشن❌ https://t.me/+RpSx94DaZipkNzcx https://t.me/+RpSx94DaZipkNzcx

#part124 خم شدم با انگشت خون رو لمس کردم که تصویر آرژان و گریه هاش و تقلاهاش اومد جلوی چشمم. داشتن به زور میبردنش. خواست از دستشون فرار کنه که افتاد و شیشه شکسته رون پاش رو بریده بود. فریادهاش که وقتی منو صدا میزد و کمک میخواست تو گوشم میپیچید. خورده شیشه رو تو دستم گرفتم و با حرص و خشم تو مشتم پودرش کردم. چطور به خودشون اجازه داده بودن آرژان رو بدزدن وقتی میدونستن اون مال منه... حرارت وجودمو از خشم زیاد حس میکردم. به وضوح هاله ی قرمزی دورمو گرفته بود و هی شعله میکشید. چطور نشونی که روش گذاشته بودم نتونسته بود جلوشونو بگیره؟! شروع کردم خوندن و ارتباط با نشون، ولی بی فایده بود. انگار حبسش کرده بودن تو حصاری که گرماشو حس نمیکردم. میکشتمشون... پیداشون میکردم و دل و روده ی تکتکشونو بخاطر دست زدن به پسرم میکشیدم بیرون... کایا، اول باید میرفتم سراغ اون. فقط اون بود که به پسرم نظر داشت. گریه نکن آرژان، ساروک اینجاست.... پاشدم راه افتادم سمت خروجی قلعه که چند نفر از خدمه اومدن سمتم. تا دهن باز کردن به چشم بهم زدنی خون های ناچیز و حقیرشون بود که پاچیده شد به درو دیوار. آزتلان رو دریای خون میکردم اگه پسرمو بسلامتی پیداش نمیکردم. -اخ چقد دلم میخواست حاج بابات میدید دختر سر به زیرش داره روی میز بیلیارد باشگاه من اینجوری ک*ص میده الکل مغزمو خاموش کرده بود که قهقهه زدم و گفتم : اگه میدونستم انقد کلفتی زودتر میومدم سراغت حاج امیر! سیلی محکمی روی سینه لختم زد و گفت : حاجی باباته حرومزاده! آخ من دهنی ازت بگام فردا‌. نمیدونی چه فیلم جذابی قراره تو محل پخش بشه ازت بابات که ببینه اینجوری زیر من داری جر میخوری به دست و پام میفته تا عقدت کنم! اون موقع بهش حالی میکنم امیرحسین یزدانی کیه!🔞❌ https://t.me/+AmryY5Ovb81hZmZk

انقد #کی*ر کلفت و داغشو تو #کو🍑نم جلو عقب کرده بود که نفسم بالا نیومد..😱💦 هولش دادم عقب: _دست از سرم بردار عوضی با چشمای خمار و صدای حشری گفت : _اونوقت که داشتی تو شرکت استخدام میشدی باید فکر اینجاشم میکردی . در اضای کار باید هر روز زیر پام جندگی کنی و به دردناک ترین شکل #بگا بری.. با بیرون کشیدن دیلدو سایز بزرگی از زیر تخت چشمام گرد شد . با لبخند خبیثانه ای گفت : _تو خوابتم نمی‌بینی چجوری قراره زیر #دی*لدو و #کی*ر کلفتم #ک*ص و #کو*نت یکی بشه..🍑💦🔞😈 https://t.me/+QyD40vLdaE9kZmI0 https://t.me/+QyD40vLdaE9kZmI0

- چه جوری به داداشم ک.ص میدی که دیگه هیچ دختریو نمیکنه؟❤️‍🔥 چادرم رو سفت تر میگیرم. احساس خطر میکنم.. - آقا کوروش.. ش..شما اینجا چیکار میکنین؟ دست میکشه به خشتک شلوارش.. دارم سکته میکنم.. - اوم.. نظرت چیه این سالارو آروم کنی؟ هر شب هر شب به داداشم سرویس میدی یه شبم به من.. انگشتشو به لبم میکشه با ترس میخوام برم عقب ولی پشتم دیواره.. - الان کیا میاد آبرومون میره.. - کیا سرش گرمه جوجه..قول میدم بهت بدنگذره.. از داداشم حرفه‌ای ترم.. چادرم رو کنار میزنه و تو یه حرکت.. https://t.me/+KwoZUp0MsOM1NGQ0 https://t.me/+KwoZUp0MsOM1NGQ0 دختره مجبوره به برادرشوهرش سرویس بده 🔥🔥