cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

آموزه‌های نویسندگی

#گــزیده‌آمــوزش‌های‌نـــویسنـدگی آموزش‌هایی از اساتیـدمختلف جمع‌آوری شده است، تابا مطالعه آنها قلمی روان و شیوا داشته باشیـم. کتاب خود را چاپ و به آیندگان بسپاریم و جاودان شـویم. نوشتن و نویسندگی یعنی ساعت‌هانوشتن با "عشق" Writing.book.lover اینستاگرام

Больше
Иран338 566Язык не указанКатегория не указана
Рекламные посты
172
Подписчики
Нет данных24 часа
Нет данных7 дней
Нет данных30 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

🍄بیشتر از کدام نیم کره مغزتان استفاده می کنید؟ 👈جذاب ترین فیلم های کوتاه روانشناسی @psyshortmovies
Показать все...
1.05 MB
Показать все...
نظر شاهرخ مسکوب درباره نوشتن @nevisandegir
Показать все...
نظر مسکوب درباره نوشتن.mp35.20 KB
فلسفه چه ربطی به نوشتن دارد? یکی از مهمترین ارکان اصلی قویترنوشتن مطالعات غیرداستانیست منجمله روانشناسی جامعه شناسی فلسفه و...
Показать все...
#معرفی فلاسفه #ارسطو
Показать все...
4_5839077939504744478.mp422.84 MB
#معرفی فلاسفه #افلاطون
Показать все...
4_5852538530219166022.mp415.00 MB
#فلسفه با فلسفه بهتر اشنا شویم
Показать все...
4_5816491191826384705.mp415.01 MB
#معرفی فلاسفه #سقراط
Показать все...
4_5924867725104007646.mp410.67 MB
⭕️گلی ترقی: ما هیچ‌وقت رمانی مثل رمان‌های داستایفسکی نداشته‌ایم 🔰به نوعی می‌توان گفت که ادبیات داستانی ما در داستان کوتاه موفق‌تر بوده تا در رمان. البته رمان‌های خوبی هم داشته‌ایم اما من هم بیشتر داستان‌های کوتاه ادبیات داستانی‌مان را می‌پسندم و فکر می‌کنم ما بیشتر داستان‌کوتاه‌نویس هستیم تا رمان‌نویس. رمان بزرگ نوشتن واقعا کار غربی‌ها است. ما هیچ‌وقت رمانی مثل رمان‌های داستایفسکی نداشته‌ایم و هیچ‌وقت نتوانسته‌ایم به چنین رمان‌هایی نزدیک شویم. اما داستان‌های کوتاه خوبی داریم که می‌توانند با قصه‌های طنز چخوف رقابت کنند و ازاین‌رو در داستان کوتاه خیلی بیشتر موفق بوده‌ایم تا در رمان بزرگ. (گلی ترقی در گفتگو با روزنامه شرق)
Показать все...
⭕️ چرا آرامش نداریم؟ چرا افسرده می شویم؟ ✍️ مصطفی ملکیان 🔹از قدیم فلاسفه، عرفا، برخی بنیان گذاران ادیان می گفتند که هر کدام از انسانها یک خود واقعی دارند self "خود" یعنی "تو چنان که واقعا هستی" ولی هر کدام از انسانها، یک تصوری از خود واقعی شان دارند که این تصور، با خود واقعی شان انطباق ندارد که به آن ego می گویند در اینجا به این ego، "من" می گویند گاهی تصور می کنیم ویژگی خاصی در ما هست در حالی که در خودِ واقعی مان اصلا نیست و گاهی نیز تصور می کنیم که ویژگی خاصی در ما نیست، در حالی که در خودِ واقعی مان هست. 🔹به زبان دیگر برخی گفته اند که هر انسانی، یک هویت/identity واقعیobjective دارد که همان self اوست اما همین انسان یک هویت subjective هم دارد که همان ego است. مثال: ممکن است من فی الواقع آدم متکبری باشم ولی گمان کنم که آدم متواضعی ام الان ego متواضع هست ولی self متکبر می باشد. من ممکن است که تصورم این باشد که دانشمندم: ego ولی در واقع نباشم : self. 🔹اکثر ما انسانها عمرمان را با ego زندگی می کنیم. به واسطۀ همین ego هست که با شما دوستی می کنم و قهر می کنم و دشمنی می کنم و ..... اینهایی که این تفکیک را کرده اند، چه دلیلی برای حرفشان دارند؟ چندین دلیل آورده اند که فلاسفه و عرفا و .... گفته اند که اگر بخواهم به آنها بپردازم، بحث به درازا می کشد و از آنها صرف نظر می کنم اما به یکی از آنها می پردازم: 🔹هر کسی خودش را دوست دارد "self-love" که همین، موجب می شود انسان، خودنگهدار شود (صیانت از ذات) که از همین صیانت از ذات، دو فرزند متولد می شود که عبارتند از جلب نفع و دفع ضرر. اگر ماجرا از این قرار است چرا ناشاد هستیم؟ تو (یعنی انسان در هر مرتبه ای که می خواهد باشد) تا انجا که در توان خودت بوده، هر نفعی را به طرف خودت جلب کرده ای پس چرا آرامش نداری؟ چرا افسرده می شوی؟ چرا ناراحت هستی؟ چرا شاد نیستی؟ 🔹یک مثال از مولانا بیاورم: مولانا در مثنوی می گوید یک فرد رفت ۳۰ سال در بازار مشغول تجارت شد و ثروت عظیمی به دست آورد و از طریق همین ثروت، یک زمین بسیار عظیمی خریداری کرد و سپس رفت ۳۰ سال دیگر کار کرد و باز هم ثروت کلانی به دست آورد و با آن ثرون کلان، کاخ بسیار مجلل و بزرگی ساخت. زمانی که میخواست به آن کاخ نقل مکان کند، ماموران شهربانی گفتند که زمین شما آن طرف تر بود و زمین را عوضی گرفته ای و کاخ را بر روی زمین یک نفر دیگر ساخته ای و زمین خودت بایر مانده است. این فرد یک زمین را که زمین خودش تلقی کرده بود، مدنظر قرار داده و هرچه ثروت داشته، خرج آن زمین کرده ولی زمین یک نفر دیگر را آباد کرده است. 🔹مولانا از این داستان استفاده کرده و می گوید من و شما هم همینطوریم ما یک زمین داریم به نام بدن و یک زمین هم داریم به نام روح. ما فکر می کنیم، بدن ما، زمین ماست و هر چه داریم خرج این بدن می کنیم و وقتی که می خواهیم بمیریم به ما می گویند که زمین شما، آن دیگری بوده یعنی روح شما. بدن را اباد کرده ایم اما روح را رها کرده ایم از این جهت است که می گوید: در زمین دیگران خانه مکن // کار خود کن، کار بیگانه مکن 🔅سخنرانی استاد مصطفی ملکیان تحت عنوان چرا باید اخلاقی زیست ، جلسه ی سوم @mostafamalekian
Показать все...
Выберите другой тариф

Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.