cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

All by herself

Documenting my 20s

Больше
Рекламные посты
197
Подписчики
-124 часа
-27 дней
-930 дней
Время активного постинга

Загрузка данных...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Анализ публикаций
ПостыПросмотры
Поделились
Динамика просмотров
01
Media files
200Loading...
02
Numbism
10Loading...
03
Numbism
10Loading...
04
و ما هی الحیاة غیر أن تکونُ غیر مقیداً و حرّ؟
291Loading...
05
خیلی باید سمج باشی نگین. خیلی باید سمج باشی نگین. خیلی باید سمج باشی نگین. خیلی باید سمج باشی نگین. خیلی باید سمج باشی نگین. خیلی باید سمج باشی نگین. خیلی باید سمج باشی نگین. خیلی باید سمج باشی نگین. خیلی باید سمج باشی نگین. خیلی باید سمج باشی نگین.
471Loading...
06
تصميم گرفته بودم یک شخصیت جدید به کلاس اضافه کنم و دقیقا یک جلسه بعد دیدم این نینی رفته عینشو خریده :))
490Loading...
07
نانا قربون استایلت و ست کردنت برم🌟 اون قسمت شکم :)))
531Loading...
08
امروز پر اضطراب‌ترین روز رو تجربه کردم.
553Loading...
09
Media files
10Loading...
10
اول، در لسان انگلیسی بهشان می‌گویند «استیک‌هولدر». در فارسی می‌گویند «می‌خوام مهاجرت کنم ولی مادرم مخالفت می‌کنه»، «می‌خوام سرمایه‌گذاری کنم ولی دوست صمیمیم می‌گه نکن»، «می‌خوام با دوستام برم بیرون ولی بابام می‌گه نه»، یا حتی «فلان کارمند خیلی خوبه اما رییسم می‌گه باید تعدیل نیرو کنیم». یعنی هر کسی که در تصمیم آدمیزاد بالاخره نفعی دارد و در نتیجه نظری. آها، ترجمه فارسی/غربیش هم همین است. شخص «ذینفع».  دوم، بیشتر آدمها یاد می‌گیرند که تصمیم‌های پرسود گرفته‌نشده را بندازند گردن اشخاص ذینفع. یعنی مثالهای بالا همه با لحن حسرت‌انگیزی تبدیل می‌شوند به فعل ماضی. «اگر فلان خونه رو خریده بودم الان قیمتش ده برابر شده بود ولی زنم گفت راهروی خونه دلگیره». «اگر پدرم انقدر سختگیر نبود، دوران دانشگاه بیشتر خوش می‌گذشت». و الی آخر.  سوم، واقعیت اینکه همه موارد حسرت‌انگیز بالا ممکن است واقعیت داشته باشند. همسر آدمیزاد ممکن است که از خانه‌‌ای خوشش نیاید یا انسان پدر سختگیری داشته باشد. ولی خیلی وقتها، آدم نقش اشخاص ذینفع را بزرگ می‌کند که مسوولیت را از دوش خودش بردارد. ‌ خیلی وقتها، خلاصه داستان این می‌شود که اگر من در یک برهوت زندگی می‌کردم و احدالناسی در تصمیم‌های من دخیل نبود، همیشه تصمیمهای درستی می‌گرفتم. آدمیزاد اما هر چقدر هم که گاهی دلش بخواهد، هرگز در خلا زندگی نمی‌کند. می‌شود یا اشخاص ذینفع دعوا کرد، یا از میانشان خزید، یا به حرفهایشان اعتنا نکرد، اما هر کدام از این تصمیم‌ها خودشان یک تصمیم جداگانه هستند و عواقب خودشان را دارند.  چهارم، زندگی آدمیزاد پر از صداست. صدای هیاهو. صدای کشمکش. صدای عشق. صدای نفرت. صدای موفقیت. صدای شکست. صدای همسر. صدای فرزند. صدای والدین. صدای مسوولیت. صدای همکارها. صدای رییس. صدای مرئوس. صدای جامعه. صدای شبکه‌های اجتماعی. صدای تنهایی. صدای دور همی. صدای خوشی. صدای غم. صدای اشخاص ذینفع هم بخشی از این مجموعه صداهاست. در سنین پایین صدای پدر و مادر بلندتر است، در سن بالاتر همسر و فرزند، همزمان صدای کار. در هر سنی، هر جغرافیایی، و هر شرایطی صداها فرق می‌کنند، و بعد قرار بر این است که آدمیزاد آواز زندگی خودش را هم بخواند. اصلی‌ترین سوال زندگی اینست که آیا نت‌های آواز خودش را در این هیاهو به یاد خواهد آورد یا نه. آیا با این همه صدا آوازش را صیقل خواهد داد یا صدایش میانشان گم خواهد شد. و این معادله دائم زندگی است که هر روز در حال حلش هستیم. @Farnoudian
811Loading...
11
سریال خوبی که دیدم هم یانگ شلدن بود. 🌟
1050Loading...
12
بقیش درس خوندن و کار کردن بود. لحظات خوبش هم روزی بود که نینی‌ها روز معلم کلی نازنازی‌م کردن و کادو بهم دادن💕
930Loading...
13
آدم عزیز زندگیم مهاجرت کرد و من حتی نتونستم از نزدیک خدافظی کنم باهاش.
950Loading...
14
اینجا ریجکت شدم.
910Loading...
15
اردیبهشت؟ اردیبهشت هرج و مرج بود عزیزم.
940Loading...
16
عقاید و باورهای ج.ا جوری توی ناخوداگاهم پررنگ و حک شده که الان وقتی یه فرصت خوب و مناسب با توانایی‌هام بهم پیشنهاد شده، خودم رو خیلی دست کم گرفتم و حتی قبل مطرح کردنش با بقیه ترس شکست خوردن کل ذهنمو پر کرده. اینکه تنهایی ممکنه از پسش بر نیام. اینکه دخترم و اجازه انجامش رو نداشته باشم. اینکه بابای خیلی سختگیری دارم و ممکنه جلومو بگیره. الان بیشتر از همیشه زن‌های قوی و موفقِ ایرانی و عرب رو تحسین میکنم و الان بیشتر از همیشه درک میکنم که چقد با سختی مواجه شدن تا به چیزی که میخوان برسن. و من در برابر همه اونا یه دختر خیلی ساده و ضعیفم.
1091Loading...
17
Media files
1021Loading...
18
Media files
1230Loading...
19
مورد اول رو انتخاب کردم 🥰
1070Loading...
20
https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1666447-uziLcZd
1080Loading...
21
اگه برای درد پریودیم قرص بخورم دیگه نمیتونم خودم رو برای درس نخوندن و کار نکردن توجیه کنم. درس و کار با درد کمتر یا استراحت و کاری نکردن با درد زیاد؟
1121Loading...
22
They probably are just some difficult moments
1140Loading...
23
Media files
1091Loading...
24
It doesn't matter how much tired and exhausted you are, The fact is that life goes on without considering your circumstances and state of mind. Keep in mind that there is another battle to fight and after that you might get a little bit of relief!
1390Loading...
Показать все...
Показать все...
و ما هی الحیاة غیر أن تکونُ غیر مقیداً و حرّ؟
Показать все...
خیلی باید سمج باشی نگین. خیلی باید سمج باشی نگین. خیلی باید سمج باشی نگین. خیلی باید سمج باشی نگین. خیلی باید سمج باشی نگین. خیلی باید سمج باشی نگین. خیلی باید سمج باشی نگین. خیلی باید سمج باشی نگین. خیلی باید سمج باشی نگین. خیلی باید سمج باشی نگین.
Показать все...
تصميم گرفته بودم یک شخصیت جدید به کلاس اضافه کنم و دقیقا یک جلسه بعد دیدم این نینی رفته عینشو خریده :))
Показать все...
Фото недоступноПоказать в Telegram
نانا قربون استایلت و ست کردنت برم🌟 اون قسمت شکم :)))
Показать все...
امروز پر اضطراب‌ترین روز رو تجربه کردم.
Показать все...
اول، در لسان انگلیسی بهشان می‌گویند «استیک‌هولدر». در فارسی می‌گویند «می‌خوام مهاجرت کنم ولی مادرم مخالفت می‌کنه»، «می‌خوام سرمایه‌گذاری کنم ولی دوست صمیمیم می‌گه نکن»، «می‌خوام با دوستام برم بیرون ولی بابام می‌گه نه»، یا حتی «فلان کارمند خیلی خوبه اما رییسم می‌گه باید تعدیل نیرو کنیم». یعنی هر کسی که در تصمیم آدمیزاد بالاخره نفعی دارد و در نتیجه نظری. آها، ترجمه فارسی/غربیش هم همین است. شخص «ذینفع».  دوم، بیشتر آدمها یاد می‌گیرند که تصمیم‌های پرسود گرفته‌نشده را بندازند گردن اشخاص ذینفع. یعنی مثالهای بالا همه با لحن حسرت‌انگیزی تبدیل می‌شوند به فعل ماضی. «اگر فلان خونه رو خریده بودم الان قیمتش ده برابر شده بود ولی زنم گفت راهروی خونه دلگیره». «اگر پدرم انقدر سختگیر نبود، دوران دانشگاه بیشتر خوش می‌گذشت». و الی آخر.  سوم، واقعیت اینکه همه موارد حسرت‌انگیز بالا ممکن است واقعیت داشته باشند. همسر آدمیزاد ممکن است که از خانه‌‌ای خوشش نیاید یا انسان پدر سختگیری داشته باشد. ولی خیلی وقتها، آدم نقش اشخاص ذینفع را بزرگ می‌کند که مسوولیت را از دوش خودش بردارد. ‌ خیلی وقتها، خلاصه داستان این می‌شود که اگر من در یک برهوت زندگی می‌کردم و احدالناسی در تصمیم‌های من دخیل نبود، همیشه تصمیمهای درستی می‌گرفتم. آدمیزاد اما هر چقدر هم که گاهی دلش بخواهد، هرگز در خلا زندگی نمی‌کند. می‌شود یا اشخاص ذینفع دعوا کرد، یا از میانشان خزید، یا به حرفهایشان اعتنا نکرد، اما هر کدام از این تصمیم‌ها خودشان یک تصمیم جداگانه هستند و عواقب خودشان را دارند.  چهارم، زندگی آدمیزاد پر از صداست. صدای هیاهو. صدای کشمکش. صدای عشق. صدای نفرت. صدای موفقیت. صدای شکست. صدای همسر. صدای فرزند. صدای والدین. صدای مسوولیت. صدای همکارها. صدای رییس. صدای مرئوس. صدای جامعه. صدای شبکه‌های اجتماعی. صدای تنهایی. صدای دور همی. صدای خوشی. صدای غم. صدای اشخاص ذینفع هم بخشی از این مجموعه صداهاست. در سنین پایین صدای پدر و مادر بلندتر است، در سن بالاتر همسر و فرزند، همزمان صدای کار. در هر سنی، هر جغرافیایی، و هر شرایطی صداها فرق می‌کنند، و بعد قرار بر این است که آدمیزاد آواز زندگی خودش را هم بخواند. اصلی‌ترین سوال زندگی اینست که آیا نت‌های آواز خودش را در این هیاهو به یاد خواهد آورد یا نه. آیا با این همه صدا آوازش را صیقل خواهد داد یا صدایش میانشان گم خواهد شد. و این معادله دائم زندگی است که هر روز در حال حلش هستیم. @Farnoudian
Показать все...