cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

Adab va Danesh

ادب ودانش

Больше
Рекламные посты
251
Подписчики
Нет данных24 часа
-17 дней
+430 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘ ۱۲ اردیبهشت زادروز رضا ارحام‌صدر (زاده ۱۲ اردیبهشت ۱۳۰۲ اصفهان -- درگذشته ۲۴ آذر ۱۳۸۷ اصفهان) بازیگر کمدی او بنیانگذار مکتب کمدی انتقادی در تئاتر ایران بود که بعدها به مکتب تئاتر اصفهان نیز مشهور شد و به "شکرپاره اصفهان" معروف بود. وی فعالیت هنری‌اش را از سال ۱۳۲۶ با بازی در تئاتر آغاز کرد و مؤسس «گروه هنری ارحام صدر» در سال ۱۳۴۳ بود. فیلم ویدیویی درسا که در سال ۱۳۸۴ توسط محسن دامادی ساخته شد، آخرین حضور او در جلوی دوربین، از ۱۷۶ نمایش حاصل ۵۰ سال فعالیت هنری‌اش بود وی در سال ۱۳۲۶ به استخدام بیمه ایران درآمد و به‌طور همزمان مدرک کارشناسی را در رشته فلسفه و امور تربیتی از دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان دریافت داشت. او برای نخستین بار در دوران دبیرستان روی صحنه رفت و در نمایشی که بنا بود برای سه شب اجرا شود، به‌دلیل استقبال از آن نمایش که «رفیق ناجنس» نام داشت، تا هفت شب ادامه یافت. در سال ۱۳۲۷ ناصر فرهمند اولین تئاتر حرفه‌ای را در اصفهان تأسیس کرد و  ارحام‌صدر را به‌ همکاری خواست. این تئاتر در دروازه دولت اصفهان و ساختمانی که هم اکنون شهرداری شده‌، قرار داشت. تمام تلاش وی آن بود که نمایش کمدی از حالت فکاهی محض خارج شود و به انتقاد از مسائل سیاسی و اجتماعی نیز بپردازد. پس از مدتی با سرمایه‌گذاری علی صدری "پسر عموی ارحام‌صدر" «گروه تئاتر سپاهان» شکل گرفت، ولی پس از مدتی فرهمند همراه گروهی از بازیگران از این گروه جدا شد و گروه تئاتر اصفهان را شکل دادند. ارحام‌صدر به‌همراه نصرت‌اله وحدت در «گروه تئاتر سپاهان» ماند و با افزوده شدن بازیگران زن به این مجموعه فعالیت گروه به اوج رسید. پس از مدتی ارحام‌صدر از این گروه جدا شد و مدیران تئاتر سپاهان سعی کردند همایون و جهانگیر فروهر را جانشین وی سازند. او پس از مدتی گروه نمایشی ارحام را در محل «سینما پارس» "مولن روژ" واقع در محله جلفای اصفهان پایه‌گذاری کرد. شب‌نشینی در جهنم در سال ۱۳۳۶ اولین حضور ارحام‌صدر در سینما بود که به‌کارگردانی ساموئل خاچکیان و تهیه‌کنندگی مهدی میثاقیه ساخته شد. ارحام‌صدر مجموعاً در هفده فیلم سینمایی و سه مجموعه تلویزیونی بازی کرد. هتل عباسی در زمانی که ارحام‌صدر مدیرعامل بیمه ایران در  اصفهان بود ساخته شد. او در این باره می‌گفت: «من آن زمان مدیر بیمه ایران بودم، سرمایه ساخت این هتل سودی بود که بعد از مدتی در بیمه ایران جمع شده بود و قرار بود به‌ مرکز منتقل شود، اما من اعتقاد داشتم این پول مردم اصفهان است و بایستی صرف خود شهر شود.» پس از انقلاب، تئاتر در اصفهان تعطیل شد و او تا پایان زندگی ممنوع‌التصویر بود و تنها در اواخر عمر از وی برای شرکت در سریال کوچه اقاقیا دعوت به‌عمل آمد که به‌دلیل بیماری آن را نپذیرفت. او می‌گفت: زمانی مقامات دولتی خواستند که با انتقال محل خدمت من در بیمه ایران، به تهران، من در آنجا فعالیت هنری داشته باشم،  در پاسخ شان گفتم: "هر موقع توانستید منارجنبان اصفهان را از بیخ کف تا کف ببرید و در لاله‌زار تهران کار بگذارید اون موقع بغلش بلندگو اعلام می‌کنه تئاتر ارحام امروز ظهر اینجا برگزار میشه" آرامگاه وی در قطعه نام‌آوران باغ رضوان اصفهان است. گزیده کارنامه هنری تئاتر: «خلیفه یک روزه «رفیق ناجنس» «بوقلمون‌ها» «کدام یک از دو» «دلقک‌ها» «خروس بی‌محل» «من می‌خوام» «مست» «دیوانه» «شب‌نشینی در جهنم» «اداره کاریکاتورسازی» https://t.me/+QsV9HxLneG7G-yDY ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ #رضا_ارحام_صدر
Показать все...

‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️ ۱۲ اردیبهشت سالروز درگذشت محمدرضا لطفی (زاده ۱۱ دی  ۱۳۲۵ گرگان — درگذشته ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۳ گرگان) موسیقیدان و نوازنده تار او به‌مدت پنج سال در هنرستان موسیقی، نزد استادان علی‌اکبر شهنازی و حبیب‌اله صالحی به هنرجویی پرداخت و پس از پایان هنرستان به‌دانشکده موسیقی راه یافت و به تکمیل آموخته‌هایش پرداخت. او در آن زمان از استادان نورعلی برومند، عبداله دوامی، سعید هرمزی و دیگر استادان دانشکده موسیقی بهره‌ها برد. وی در سال ۱۳۴۳ جایزه نخست موسیقیدانان جوان را کسب کرد و اولین اثرش دوصفحه گرامافون ردیف‌های دوامی و ناصح‌پور بود که همراه کتاب دستگاه شور توسط انتشارات گوتنبرگ در سال ۱۳۵۳ منتشر شد. در جشنواره موسیقی جشن هنر ۱۳۵۴ در شیراز به‌همراه محمدرضا شجریان و ناصر فرهنگ‌فر، به اجرای راست پنجگاه پرداخت که بسیار مورد توجه قرارگرفت. در اجرای ردیف آوازی توسط عبداله دوامی، با ساز تار وی را همراهی کرد. در سال ۱۳۵۳ به‌عضویت گروه علمی دانشکده موسیقی درآمد و در همین سال همکاری‌اش را با رادیو آغاز کرد و به‌مدت یک‌سال و نیم به‌عنوان مدیر گروه موسیقی دانشکده موسیقی هنرهای زیبای تهران به‌کار مشغول شد و پس از آن استعفا داد. او در سال ۱۳۵۴ گروه شیدا را راه‌اندازی کرد و به‌همراه گروه عارف به‌سرپرستی حسین علیزاده، به بازخوانی و اجرای دوباره آثار گذشتگان پرداخت و در سال ۱۳۶۲ کلاس دستگاه‌شناسی و در سال ۱۳۷۳ کلاس شناخت موسیقی برای شاگردان گذاشت. وی کانون موسیقی چاووش را با همکاری هنرمندان علیزاده، مشکاتیان، شکارچی و ... راه‌اندازی کرد و در طی فعالیتی چشمگیر آثاری از این گروه‌‌ به‌جای ماند که به‌گفته بسیاری از استادان از بهترین کارهای موسیقی ایران به‌شمار می‌روند. پس از انحلال چاووش سفرهای زیادی  برای کنسرت به ایتالیا، فرانسه و آلمان کرد و در سال ۱۳۶۴ به آمریکا رفت. علاوه بر کنسرت‌های متعدد در سراسر آمریکا، مرکز فرهنگی هنری شیدا را در واشنگتن تاسیس کرد. یکی دیگر از کارهایی که از وی انتشار یافته است، همنوازی‌اش با فرامرز پایور است که سال ها قبل ضبط شده بود. او ۱۴ جلد کتاب سال شیدا و ۱۱ شماره مجله شیدا که حاوی مقالات جالب علمی تخصصی موسیقی است به‌چاپ رساند. وی در معرفی موسیقی ایرانی در خارج از کشور سهم زیادی دارد و او را قلندر تار نوازی لقب داده‌اند. آرامگاه وی در محله "سبزه مشهد" گرگان در ملک شخصی خودش است.‌ https://t.me/+QsV9HxLneG7G-yDY ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ #محمدرضا_لطفی
Показать все...
attach 📎

‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘ ۱۲ اردیبهشت "اول ماه مه" روز جهانی کارگر كارگران بازوان حركت هر جامعه‌ای به سوی رشد، تعالی و شكوفايی هستند. نگاهی به تاریخچه پرماجرای روز جهانی کارگر: مناسبت اول ماه مه به‌عنوان روز کارگر به این لحاظ بوده است که در چهارم ماه مه سال ۱۸۸۶ و در چهارمین روز اعتصاب و تجمع کارگران آمریکایی در شهر شیکاگو، پلیس به روی آنان آتش گشود که شماری کشته، عده‌ای مجروح و بعداً چهارتن نیز اعدام شدند. کارگران اعتصابی خواستار تعدیل شرایط کار و کاهش ساعات روزانه کار از ۱۰ ساعت به ۸ ساعت بودند. قرار بود که اول ماه مه ۱۸۸۶ در آمریکا کاهش ساعات کار به ۸ ساعت در روز، به اجرا درآید که چنین نشد و در نتیجه، کارگران در گوشه و کنار این کشور دست به تظاهرات زدند و در یک‌هزار و دویست کارخانه و کارگاه، اعتصاب کردند. شمار کارگران معترض شهر شیکاگو بیش از سایر شهرها و حدود ۹۰ هزار تن بود. در چهارمین روز تظاهرات شیکاگو، کارگران اعتصابی و هوادارانشان در «میدان بیده = Haymarket» جمع شده و از آنجا به‌ حرکت درآمده بودند. سخنرانان آنان بر یک گاری بزرگ سوار بودند و شعار می‌دادند. پس از طی مسافتی، پلیس خواست که تظاهرکنندگان متفرق شوند که ناگهان انفجاری صورت گرفت، یک مامور پلیس کشته شد و چند کارگر و پلیس نیز مجروح شدند. این حادثه سبب شد که پلیس دست به تیراندازی به‌ سوی جمعیت بزند و کشتار صورت گیرد. آمار کشته‌ شدگان اعلام نشده‌است ولی اسامی انبوه مجروحان در دست است. پلیس با اعمال خشونت موفق شد جمعیت را پراکنده سازد. در پی این حادثه، هشت تن به‌ عنوان مسبب دستگیر شدند که پنج نفر از آنان کارگر مهاجر آلمانی و یکی هم آلمانی تبعه آمریکا بود. دادگاه یکی از این دستگیرشدگان را به ۱۵ سال حبس محکوم کرد و بقیه محکوم به اعدام شدند که فرماندار ایالت مجازات دو تن از آنان را به حبس ابد تخفیف داد. با رسیدن اخبار مربوط به این تظاهرات به دیگر کشورها، در گوشه و کنار جهان مراسم یادبود برگزار  شد که به تدریج اول ماه مه، روز جهانی کارگر عنوان گرفت. چون اعدام‌ شدگان شیکاگو عمدتاً آلمانی بودند، در سال ۱۹۳۳ حزب نازی آلمان روز اول ماه مه را روز ملی و تعطیل عمومی اعلام کرد. سازمان بین‌المللی کار: این سازمان به‌عنوان یک نهاد خودمختار و وابسته به‌مجمع عمومی سازمان ملل، در سال ۱۹۱۹ براساس معاهده ورسای برپا شد. موافقتنامه مربوط به برقراری رابطه بین این سازمان و سازمان ملل در سال ۱۹۴۶ به‌ تصویب رسید و آن را به‌ صورت  نخستین کارگزاری تخصصی درآورد. الف) هدف‌ها و فعالیت‌ها: سازمان بین‌المللی کار در جهت پیشبرد عدالت برای افراد شاغل به‌کار، در تمام نقاط جهان فعالیت می‌کند و عمده فعالیت‌های آن عبارتند از: ۱) تنظیم سیاست‌ها و بین‌المللی کردن برنامه‌ها به‌منظور بهبود شرایط کار و زندگی. ۲) برقراری معیارهای کار به‌عنوان رهنمودهایی برای مسئولان ملی در به اجرا در آوردن این سیاست‌ها. ۳) اجرای یک برنامه وسیع همکاری‌های فنی، برای کمک به‌ دولت‌ها و عملی کردن این سیاست‌ها به‌شیوه‌ کارساز و اقدام به کار آموزی. ۴) آموزش و پژوهش به منظور کمک به پیشبرد این تلاش‌ها. ‎ https://t.me/+QsV9HxLneG7G-yDY ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ #روز_جهانی_کارگر
Показать все...

‍ ‍ ‍ ‍ ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘ ۱۲ اردیبهشت روز معلم در سطح جهان و به پیشنهاد یونسکو روز ۵ اکتبر " ۱۳ مهر" هر سال به‌ عنوان روز جهانی معلم نامگذاری شده است. با این حال در بسیاری از کشورها از جمله ایران در روز متفاوتی جشن گرفته می‌شود. پیش از انقلاب، روز معلم در ۱۲ اردیبهشت به مناسبت کشته شدن یکی از معلمان  بود و پس از انقلاب، ترور مرتضی مطهری به‌دست اعضای گروه فرقان در ۱۲ اردیبهشت، دوباره به نام روز معلم نامگذاری شد. قطعنامه مهرگان: ماجرا از این قرار بود که «باشگاه مهرگان» یا همان مجمع صنفی معلمان در ۱۸ بهمن ۱۳۳۹ در قطعنامه‌ای درخواست افزایش حقوق معلمان را مطرح کرد، که آمده بود: حقوق یک دبیر لیسانسه کمتر از یک مستخدم در سازمان برنامه و شرکت نفت است و حقوق یک معلم کمتر از یک راننده دولتی و تاکسی است و در پی این قطعنامه، معلمان زیادی از آن حمایت کردند. بنابراین، بنا به‌درخواست باشگاه مهرگان، معلمان از روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰ دست به اعتصاب زدند و مدارس را تعطیل کردند و برای اعتراض مقابل مجلس در میدان بهارستان جمع شدند. دولت آن زمان به نخست‌وزیری شریف ‌امامی تازه تشکیل شده بود. مأموران انتظامی برای متفرق کردن معلمان از ماشین آب‌پاش استفاده کردند و بعد با تیراندازی هوایی و استفاده از باتوم می‌خواستند معلمان را متفرق کنند، اما در این وقت، سرگرد ناصر شهرستانی، رئیس کلانتری بهارستان با شلکیک تیر، موجب تحولاتی در آن روز شد. سه نفر در اثر تیراندازی مأموران  مجروح شدند و یکی از گلوله‌های شهرستانی به پیشانی معلم جوانی به نام ابوالحسن خانعلی نشست که با مدرک لیسانس، دوره دکترای را در دانشگاه تهران می‌گذراند. تشییع پیکر خانعلی در روز ۱۳ اردیبهشت به تظاهرات خیابانی تبدیل شد تا او را در ابن‌بابویه به‌خاک سپردند. در پایان این تشییع باشکوه، قطعنامه‌ای قرائت شد که مهمترین بندهای آن، درخواست استعفای دولت شریف امامی، اجرای قطعنامه باشگاه مهرگان در مورد افزایش حقوق معلمان و مجازات قاتل خانعلی بود. ‌ ‎ https://t.me/+QsV9HxLneG7G-yDY ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ #روز_معلم
Показать все...
attach 📎

داستان شب🌺 " وانکا " نوشته ی " آنتوان چخوف " https://t.me/joinchat/AAAAAELFfR8S53huxvsg2A
Показать все...
‍ ☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘ ۱۲ اردیبهشت سالروز درگذشت عبدالحسین نوشین‌خراسانی (زاده ۲۱ بهمن ۱۲۸۵ تربت حیدریه – درگذشته ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۰ مسکو) نمایشنامه‌نویس، کارگردان تئاتر و شاهنامه‌پژوه او در فرانسه با آن‌که قرار بود تاریخ و جغرافیا بخواند، به تولوز رفت و در مدرسه تئاتر نام نوشت و از همین رو هزینه تحصیلی‌اش قطع شد و به ایران بازگشت. چند سال بعد، با عرضه یکی دو نمایش و انتشار یک فرهنگ فارسی به‌فرانسه، مبلغی فراهم کرد و دوباره به اروپا بازگشت و پس از بازگشت از این سفر بود که کار جدی نمایش را آغاز کرد. برگزاری هزاره فردوسی باحضور ایران‌شناسان غربی، فرصت خوبی برای او فراهم آورد که توانست سه نمایشنامه را با الهام از شاهنامه، در برابر آنان روی صحنه ببرد. او در همین سال با همکاری همسرش، لرتا، تئاتر فردوسی را بنیاد نهاد. وی سفر دیگری هم به اروپا داشت و در آغاز در جشنواره تئاتر مسکو شرکت کرد و بعد، در آستانه جنگ جهانی دوم رهسپار فرانسه شد و تحصیلاتش را در زمینه تئاتر، زبان و ادبیات فرانسه ادامه داد. در سال ۱۳۲۶ با باز شدن فضای فرهنگی، زمینه‌های هموارتری برای عرضه نمایش‌ پیدا کرد و گام‌های بلندی در آشنایی جامعه ایران با تئاتر جهانی برداشت و نامش به‌عنوان کارگردان و هنرپیشه بزرگ شهرت یافت. او در این تئاترها، مستنطق، پرنده آبی "اثر موریس مترلینک" مونسراً، توپاز، بادبزن خانم ویندیرمیر، نوکرخان لنکران و غیره را به‌صحنه برد؛ ولی نمایشنامه انقلابی خروس سحر را که خود او نوشته و در مجله مردم منتشر کرده بود، هرگز به‌صحنه نیاورد. این نمایشنامه ملهم از نمایشنامه‌های اجتماعی ماکسیم گورکی است. وی با عضویت در حزب توده و زندانی شدن، از جمله رهبران و کادرهای حزب بود که از زندان قصر گریخت و پس از فرار از زندان به شوروی رفت. در مسکو به تصحیح شاهنامه هشت جلدی و فراهم‌آوردن واژه‌نامه‌ دقیقی برای آن و ترجمه بسیاری از قصه‌ها و نمایشنامه‌های برجسته جهانی مشغول شد و از دانشکده ادبی گورکی مسکو درجه دکتری دریافت کرد. آثار ترجمه‌ها: بانو با سگ ملوس "آنتوان چخوف" و چند داستان از نویسندگان روس. حکایت غم بار، چخوف. داستان‌های برگزیده از چخوف، چاپ رادوگای مسکو. سه داستان عاشقانه، ایوان تورگنیف. عشق بی‌پایان، لئو تولستوی. نخستین عشق، ایوان تورگنیف. هیاهوی بسیار برای هیچ، ویلیام شکسپیر. کمدی در پنج پرده، بن جانسون، ویرایش رومن رولان و اشتفن تسوایک. اتللو، شکسپیر، برگردان شعرها از نیمایوشیج. پرنده آبی، موریس مترلینگ. روسپی بزرگوار، ژان پل‌سارتر. اصول علم اقتصاد، کارل مارکس. مزد، بها، سود، کارل مارکس. مانیفست حزب کمونیست، مارکس و انگلس. در اعماق اجتماع، ماکسیم گورکی، چاپ شده در ماهنامه پیام نو. نمایشنامه خروس سحر و داستان‌های: میرزا محسن، استکان شکسته، خان و دیگران "بازگردان به‌زبان آلمانی با دیباچه بزرگ علوی" مجموعه داستان‌های نوشین "با دیباچه یوگنی ادواردویچ برتلس" واژه‌نامک: فرهنگ واژه‌های دشوار شاهنامه، عبدالحسین نوشین، تهران، انتشارات معین، ۱۳۸۵ سخنی چند درباره شاهنامه. ‎ https://t.me/Adabvadanesh ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ #عبدالحسین_نوشین_خراسانی
Показать все...

💓♡یاران شبخوش♡💓
Показать все...
نمی‌دانم چگونه است که هنوز روزانه پنج- شش نفر کارگر را در حین کار و در حادثه از دست می‌دهیم اما سال‌هاست هیچ فکری برای این موضوع نشده است؛ در حالی که طبق برنامه و آمار سازمان بین‌المللی تأمین اجتماعی، بالای 90 درصد از حوادث کار، قابل پیش‌گیری است. حل این مسأله فقط با آموزش امکان‌پذیر نیست، خود تشکل و سندیکا می‌تواند خیلی مؤثر واقع شود. امنیت شغلی خیلی می‌تواند مؤثر باشد. آموزش هم یکی از راهکارهایی است که می‌تواند باعث کاهش حوادث کار باشد.  * موضوع ارزان‌سازی نیروی کار در ایران چگونه زندگی کارگران را دستخوش تغییر می‌کند؟ متأسفانه بحث ارزان‌سازی نیروی کار به‌عنوان یکی از ویژگی‌های اقتصاد در کنار خصوصی‌سازی یا برون‌سپاری به‌شدت در حال پیشروی است. وضعیت مسکن کارگری با شرایط مزدی کنونی، چالش‌هایی برای نیروی کار با دستمزد خیلی کم در شهرهای بزرگ‌تر و صنعتی‌تر به وجود آورده است، به این معنی که آن‌ها با توجه به وضعیت وحشتناک افزایش اجاره نمی‌توانند در مرکز شهر، مسکن اجاره کنند، به‌همین خاطر مجبور هستند در حواشی شهر اسکان داشته باشند.  در چنین شرایطی ممکن است اصلا شرایط کار را از دست بدهند یا حتی اگر بخواهند از حاشیه شهر با این وضعیت حمل و نقل عمومی به سر کار بروند ساعت‌های زیادی را از دست می‌دهند و هزینه ایاب و ذهاب هم به هزینه‌هایشان اضافه می‌شود.  بنابراین با آن که نیاز به نیروی کار با حداقل مزد در کارگاه‌های صنعتی و تولیدی در شهرهای بزرگ صنعتی هم وجود دارد اما به دلیل این مشکلات، نیروی کار تأمین نمی‌شود. یعنی کارگران به‌دلیل دستمزد پایین و مسأله ایاب و ذهاب و مسکن، حاضر نیستند وارد کارگاه شوند. به این خاطر، پدیده شغل‌های کاذب و شغل‌های دوم مانند تاکسی‌های اینترنتی، دستفروشی، موتور و... به وجود آمده است که هر چند همان صرف انرژی و هزینه را دارد ولی حداقل دستمزد بیشتری به آن‌ها می‌دهند.  از سوی دیگر کارگاه‌ها و کارفرماها هم نیاز به کارگر را با ورود مهاجران از افغانستان تأمین می‌کنند، چرا که  این کارگران حاضرند با دستمزد کمتر کار کنند و هزینه بیمه هم برای کارفرما ندارند.  درنتیجه، پدیده ارزان‌سازی کار و نیروی کار، از یک طرف منجر به عدم اشتغال و ایجاد شغل کاذب برای کارگران کشور شده و از سوی دیگر به تعمیق و شدت گرفتن ارزان‌سازی نیروی کار مهاجر، عدم ایمنی آن‌ها به دلیل بیمه نشدن و مسائل دیگری برای کارگران مهاجر منجر شده است.  می‌دانیم که اغلب نیروهای کار مهاجر در محیط کار اسکان داده می‌شوند؛ در سوله‌ها یا پارتیشن‌های ناایمن که هر چند وقت یک‌بار اخبار آتش‌سوزی و حوادث آن‌ها نیز شنیده می‌شود. چنین شرایطی، امنیت و ایمنی شغلی در میان این کارگران را پایین آورده و به بحث ارزان‌سازی نیروی کار و کارگران مهاجر  دامن زده است.  حتی اگر این مسأله فرضی مطرح شود که رابطه کارگر ایرانی و کارگر مهاجر در اشتغال چیست، باز مقصرش سیاست‌هایی است که خود کارفرماها اعمال می‌کنند و به دنبال نیروی کارگر ارزان مهاجر هستند، درحالی که در هر دوی این پدیده‌ها، امکان اشتغال در شرایط نرمال وجود دارد.  ولی دولت و کارفرماها تمایل و اراده‌ای به این سمت ندارند که هم کارگر ایرانی اشتغال مناسب داشته باشد و هم کارگر مهاجر که دچار مشکل‌های متعدد است بتواند کاری - نه لزوما رسمی، بلکه دست‌کم دارای امنیت شغلی و ایمنی- داشته باشد.  * قانون کار در حال حاضر چقدر از دغدغه‌های کارگران را برطرف می‌کند؟ آیا این قانون به اصلاح نیاز ندارد؟ اتفاقا بحث اصلاح قانون کار مدتی است که مطرح شده و دولت‌های مختلف مدام در موردش صحبت می‌کنند. به‌نظر می‌رسد علی‌رغم وجود تفاوت در سیاست‌های دولت‌های مختلف، اصلاح‌طلب، اصولگرا و اعتدالی، یک هماهنگی کلی بین آن‎ها درباره اصلاح قانون کار وجود دارد و آن هم خصوصی‌سازی سپهر کار است؛ به این معنی که یک تغییر پارادایم از سمت حقوق عمومی کار به سمت حقوق خصوصی اتفاق بیفتد. اما متأسفانه تغییراتی که پیش‌بینی شده، به‌شدت ضد کارگری و ضد تشکل‌گرایی است. این تغییرات به‌شدت ضد امنیت شغلی و ضد مسأله درمان و امنیت درمانی کارگران است.  مثلا در حوزه درمان، میل به خصوصی‌سازی یا رقابت در بحث مراکز یا مراجع درمانی رقیب با تأمین اجتماعی و نهاد صالح درمانی بیمه‌ای ایجاد شده اما مسأله درمان بیمه اجباری خصوصی اصلا معنی ندارد. بیمه‌های اجتماعی اصلا نباید تجاری باشند. در اصلاحات قانون کاری که در دولت‌های مختلف آمده، به بحث امنیت شغلی، ایمنی شغلی یا ایمنی کار بی‌‌توجهی شده و هیچ فکری به‌حال بحث ایمنی پایین کارگری (بحث HSE) نشده است. از طرفی هم تا توانسته‌اند در بحث شکلی ترکیب شورای عالی کار، ترکیب نهادهایی که در آن کارگران حضور دارند یا در سپهر کار، به‌شدت بحث ظل کارفرمایی را از نظر اعضا و ترکیب پررنگ‌تر کرده‌اند.
Показать все...
از نظر امنیت شغلی هم مباحث مربوط به قطع همکاری و نحوه اجرا و اخراج و فسخ قرارداد، متأسفانه. شرایط ایمنی کارگران را خیلی پایین آورده، یعنی شرایط فسخ، تسهیل و اخراج راحت‌تر شده است.    https://t.me/Adabvadanesh
Показать все...
Adab va Danesh

ادب ودانش

در حال حاضر مکانیزم‌های تعیین مزد از کار افتاده و کاملا یک‌طرفه، دستوری و یک‌جانبه شده، مفهوم «گفتگوی اجتماعی» و چانه‌زنی در تعیین دستمزد کارگران از بین رفته و مفهوم «نمایندگی کارگری» خالی از معنا شده است. تشکل‌های کارگری، کارکرد خود را از دست داده‌اند.  همه این اتفاقات در خدمت آن است که تغییری در وضعیت سرکوب مزدی کارگران اتفاق نیفتد. به این ترتیب دولت و کارفرمایان بزرگ که گاهی با هم هم‌پیمان هستند می‌توانند پروژه «سیاست کارگر ارزان» را برای کسب سود بیشتر خودشان همچنان حفظ کرده و منطق سود خود را بر شرایط کار حقنه کنند.  به‌نظرم اتفاقی را که حداقل در چند سال اخیر رخ داده (اگر بخواهیم مشخص‌تر بیان کنیم و کلی حرف نزنیم و دهه‌بندی، دوره‌بندی و گفتمان‌بندی نکنیم) باید چنین بیان کنیم: «رخ دادن یکسان‌سازی بین نیروهای مزدبگیر در خدمت سرکوب مزدی یا تضییع حقوق کارگران». این موضوع در تصمیم‌گیری‌های دولت هم کاملا مشخص است، مثلا دولت در چند سال اخیر، وضعیت افزایش مزد کارگران و کارمندان را مشابه در نظر گرفته است، نمونه‌اش بحث سقف سنواتی برای دستگاه‌های دولتی بود. اما امسال با بدعت‌گذاری اعلام کرد که کارگران شرکت‌های نهادهای عمومی غیردولتی نمی‌توانند بیشتر از 50 میلیون تومان حقوق بگیرند. این موضوع قبلا وجود نداشت. همین‌طور سیاست‌های دیگر که نتیجه‌اش از بین بردن تفکیک بین کارگران و کارمندان یا کارگران شرکتی و کارمندان رسمی و کارگران شرکتی و کارگران دائم یا کارگران دستگاه‌های دولتی و کارگران بخش خصوصی یا کارگران نهادهای عمومی غیردولتی، کارگران پیمانکاری و کارگران موقت است؛ در واقع قصد دارند همه گروه‌ها را یکسان‌سازی کنند.  یکسان کردن این گروه‌ها با نفوذ دولت و تلاش برای از بین بردن نهادهای دموکراتیک گفتگوی اجتماعی موجب می‌شود اتفاقی را که در این سال‌ها برای کارگران رخ داد شاهد باشیم. یعنی به‌نظر می‌رسد حقوق کار و حقوق کارمندی تبدیل به حقوق مزدبگیران شود و این حقوق مزدبگیران در خدمت آن باشد که متولی، دولت شود؛ همان‌طور که الان بحث می‌کنند که مثلا دستمزد و تعیین صلاحیت آن به مجلس برود، مجلس تعیین دستمزد کند و دیگر خبری از نماینده‌های کارگری یا تأثیرگذاری صنفی آن‌ها نباشد. سیاستی که احساس می‌کنم در حال اتفاق افتادن است این است. عجیب آنکه خیلی هم کم دیدم که به این موضوع اشاره کنند یا شناسایی و آسیب‌شناسی شود، ولی لابه‌لای قوانین و مقررات و اراده سیاسی دولت، مشخص است. این بحثی است که در بخش سپهر سیاسی اقتصاد کار به‌عنوان یک چالش بزرگ مطرح است.  * تشکل‌های کارگری به صورت کلی چه نقشی در بهبود وضعیت کارگران دارند؟ وضعیت این تشکل‌ها در ایران چگونه است و چقدر مؤثر هستند؟ این موضوع را هم باید در شرایط فعلی بررسی کرد و هم باید به تأثیر آن در شرایط ایده‌آل اشاره نمود. تشکل‌های کارگری قطعا اگر دارای بنیان‌های دموکراتیک واقعی باشند، یعنی پشتوانه سرمایه‌ای واقعی کارگری داشته و به معنای واقعی کلمه سندیکا باشند می‌توانند مهم‌ترین و تعیین‌کننده‌ترین بازیگر سرنوشت کارگران در هر جامعه‌ای باشند. این موضوع شامل نقش واقعی در ماهیت، فرم، محتوا، اسم، نحوه عضوگیری، نحوه انحلال، نحوه فعالیت و ترکیب اعضاست. اما چیزی که الان می‌بینیم، حداقل در وضعیت فعلی ایران سه تشکل کارگری است که در چنین وضعیتی به سر نمی‌برند.  ما در حال حاضر سه تشکل نمایندگی کارگری، شورای اسلامی کار و انجمن‌های کارگری را در ایران داریم که هر سه به هیچ وجه سندیکا نیستند و پشتوانه کارگری واقعی ندارند. حالا در این وضعیت ما هم نقد ساختاری و جایگاهی و صندلی داریم و هم نقد افراد، شخصی و موقعیتی.  از نظر صندلی، جایگاه و ساختار، این تشکل‌ها تشکل کارگری نیستند اما به این می‌رسیم که اعضا و نمایندگان کارگری در سطح عالی یا مثلا در شورای عالی کار که هستند و عملکرد آن‌ها چیست؟ بنابراین از نظر ساختاری به دلایل مختلف عمل نمی‌کند. ترکیب شورای عالی کار به‌خاطر وابستگی این نمایندگان به دولت و عدم برخورداری از پشتوانه سرمایه انسانی یعنی سرمایه کارگری چنین وضعیتی دارد. اما در مورد بحث افراد هم تجربه کنونی مثلا در جلسات تعیین دستمزد سالانه آن بود که این افراد اغلب زینت‌المجالس بودند و آن‌چنان که باید نتوانستند مؤثر واقع شوند.  حداقل در دو سه سال اخیر می‌بینیم وضعیت معیشتی کارگران به‌شدت بدتر شده است. مثلا در تعیین دستمزد، نه توجهی به پارامتر تورم شد و نه سبد معیشت. در چنین وضعیتی، حضور نمایندگان کارگری در جلسات تعیین دستمزد عملا غیر از ترک مجلس، بایکوت کردن یا عمل سیاسی سلبی کارکرد دیگری نداشته و این نمایندگان نتوانستند کارکرد ایجابی در این عرصه داشته باشند، حتی دارای کارکرد اعتراضی ایجابی هم نبودند. یعنی نتوانستند در چارچوب و ساختار مؤثر واقع شوند.
Показать все...