「𝙅𝙞𝙢𝙞𝙣 𝘈𝘳𝘦𝘢 」

_ 𝑺𝒐 𝑰 𝒔𝒏𝒆𝒂𝒌 𝒐𝒖𝒕 𝒕𝒐 𝒕𝒉𝒆 𝒈𝒂𝒓𝒅𝒆𝒏 𝒕𝒐 𝒔𝒆𝒆 𝒚𝒐𝒖. 𝑾𝒆 𝒌𝒆𝒆𝒑 𝒒𝒖𝒊𝒆𝒕 ’𝒄𝒂𝒖𝒔𝒆 𝒘𝒆’𝒓𝒆 𝒅𝒆𝒂𝒅 𝒊𝒇 𝒕𝒉𝒆𝒚 𝒌𝒏𝒆𝒘! ┊  ┊#Music ִֶָ ↬ ִֶָ #Mizell 🌧  ┊       𓂃𓂃𓂃𓂃𓂃   ↳ ּ ִ ۫ @Jm_area ִֶָ ⩇⩇ ִֶָ  ִ

‘𝑪𝒂𝒖𝒔𝒆 𝒚𝒐𝒖 𝒘𝒆𝒓𝒆 𝑹𝒐𝒎𝒆𝒐, 𝑰 𝒘𝒂𝒔 𝒂 𝒔𝒄𝒂𝒓𝒍𝒆𝒕 𝒍𝒆𝒕𝒕𝒆𝒓 چون تو رومئو بودی، من یک لکه‌ی ننگ 𝑨𝒏𝒅 𝒎𝒚 𝒅𝒂𝒅𝒅𝒚 𝒔𝒂𝒊𝒅, “𝑺𝒕𝒂𝒚 𝒂𝒘𝒂𝒚 𝒇𝒓𝒐𝒎 𝑱𝒖𝒍𝒊𝒆𝒕” و پدرم گفته بود، “از ژولیت فاصله بگیر“ 𝑩𝒖𝒕 𝒚𝒐𝒖 𝒘𝒆𝒓𝒆 𝒆𝒗𝒆𝒓𝒚𝒕𝒉𝒊𝒏𝒈 𝒕𝒐 𝒎𝒆 اما تو برای من همه چیز بودی 𝑰 𝒘𝒂𝒔 𝒃𝒆𝒈𝒈𝒊𝒏𝒈 𝒚𝒐𝒖, 𝒑𝒍𝒆𝒂𝒔𝒆 𝒅𝒐𝒏’𝒕 𝒈𝒐 من به تو التماس می کردم که لطفا نرو ⎯ 𝐆𝐍 𐬚𐑧ົ 🤎

_ 𝑺𝒐 𝑰 𝒔𝒏𝒆𝒂𝒌 𝒐𝒖𝒕 𝒕𝒐 𝒕𝒉𝒆 𝒈𝒂𝒓𝒅𝒆𝒏 𝒕𝒐 𝒔𝒆𝒆 𝒚𝒐𝒖. 𝑾𝒆 𝒌𝒆𝒆𝒑 𝒒𝒖𝒊𝒆𝒕 ’𝒄𝒂𝒖𝒔𝒆 𝒘𝒆’𝒓𝒆 𝒅𝒆𝒂𝒅 𝒊𝒇 𝒕𝒉𝒆𝒚 𝒌𝒏𝒆𝒘! ┊  ┊#Music ִֶָ ↬ ִֶָ #Mizell 🌧  ┊       𓂃𓂃𓂃𓂃𓂃   ↳ ּ ִ ۫ @Jm_area ִֶָ ⩇⩇ ִֶָ  ִ

𓏬  𓏲 ִֶָ #NAMMIN 𖥨⭑🩸 _ می‌دونی نامجونا... بنظرم بهتره تو از قوانین قرار داد تجدید نظر کنی. ابرویی از حرف پسر بالا انداخت و پرسید: _ نامجونا؟ پسرک مو نارنجی دست از ور رفتن با کمربندش برداشت و با چهره‌ای متعجب سوالش رو با سوال جواب داد. _ عذرمی‌خوام... پدرخوانده؟ کت چرم مشکیش رو از روی شونه‌هاش به پایین انداخت و سرش رو کج‌تر کرد. _ باید توی اون قرارداد فاکی این رو هم بنویسم که وقتی توی این اتاق لعنت شده‌ایم چی باید صدام بزنی دارلینگ؟ خیلی دلت برای رقص کمربند توی دست‌هات... روی تن سفید تنگ شده؟ یا نکنه دلت اسباب‌بازی‌های این اتاق رو می‌خواد بیبی؟ جیمین بهت‌زده خندید و صدای اغوا گرش رو به گوش‌های منتظره نامجون رسوند. _ نمی‌دونم مستر، شما چطور دوست دارین؟ دلتون برای سوراخ تنگ و گرم من تنگ نشده؟  ┊  ┊#DartyTalk ִֶָ ↬ ִֶָ #Mizell 🌧  ┊       𓂃𓂃𓂃𓂃𓂃   ↳ ּ ִ ۫ @Jm_area ִֶָ ⩇⩇ ִֶָ  ִ

جیمین چیمی This a very cute 🪷🐶  ┊  ┊#Edit ִֶָ ↬ ִֶָ #YUNI🦋  ┊ 𓂃𓂃𓂃𓂃𓂃 ↳ ּ ִ ۫ @Jm_area ִֶָ ⩇⩇ ִֶָ ִ

ִֶָ   𓏬  𓏲 ִֶָ #JIMIN 𖥨⭑ رسانه‌های کره‌ای گزارشی منتشر کردن مبنی بر این‌که، جیمینی دوره آموزشی مخصوصش رو گذرونده و زودتر از موعود معمولی به درجه 'سرباز ویژه' ترفیع گرفته و به بهترین روکی در لشکر پنجم تبدیل شده ؛ 👁 ┊  ┊#Update  ִֶָ ↬ ִֶָ #At 🐋  ┊       𓂃𓂃𓂃𓂃𓂃   ↳ ּ ִ ۫ @Jm_area ִֶָ ⩇⩇ ִֶָ  ִ

ִֶָ   𓏬  𓏲 ִֶָ #JIMIN  𖥨⭑ به‌به، یعنی چیز...چه نماهای زیبایی از صورت می‌بینیم ما!...✨ چقدر کلاه جیمین خوشگله، نه؟  ┊  ┊#Tiktok  ִֶָ ↬ ִֶָ #Mizell 🌧  ┊       𓂃𓂃𓂃𓂃𓂃   ↳ ּ ִ ۫ @Jm_area ִֶָ ⩇⩇ ִֶָ  ִ

ִֶָ 𓏬 𓏲 ִֶָ #KOOKMIN 𖥨⭑🐶🐰 🪷چیمی به سختی درحال حمل کیسه بوکسه که کوکی پیداش میشه... #داستان‌های‌چیمی پارت سه🏀🐶  ┊  ┊#Story ִֶָ ↬ ִֶָ #YUNI🦋  ┊ 𓂃𓂃𓂃𓂃𓂃 ↳ ּ ִ ۫ @Jm_area ִֶָ ⩇⩇ ִֶָ ִ

ִֶָ 𓏬 𓏲 ִֶָ #YOONMIN 𖥨⭑ جیمین در حال توییت زدن* جیمین: دیشب توی جشن‌تولدم خیلی مست کردم. جیمین: و چون وقتی مستی خیلی بده که رانندگی کنی پس تاکسی گرفتم جیمین: که برگردم خونه! من شهروند خوبیم. یونگی: ولی جشن تولدت توی خونه‌ی خودت بود. یونگی: تو کجا رفتییییی؟  ┊  ┊#TWT ִֶָ ↬ ִֶָ #YUNI🦋  ┊ 𓂃𓂃𓂃𓂃𓂃 ↳ ּ ִ ۫ @Jm_area ִֶָ ⩇⩇ ִֶָ ִ

𓏬  𓏲 ִֶָ #KOOKMIN 𖥨⭑🤍 عشق همیشه عجیب بود! حداقل برای جیمین که اینطور بود. حتی آشنا شدن با اون دنسر جوون و دلبستگی بهش هم عجیب بود. همه‌چیز درباره پسر کوچک‌تر عجیب بود و قطعا عجیب‌تر هم می‌شد وقتی دقیقا وسط سالون تمرین اونم مقابل هیونگ‌هاشون، از طرف دونسنگ خودش بوسیده بشه و تنها دلیلی که ازش بشنوه این باشه که... _ من عاشقم هیونگی! اما نه از اون عاشقتم‌های دونسنگ مانند. من عاشقت شدم جیمین هیونگ!  ┊  ┊#Imagin ִֶָ ↬ ִֶָ #Mizell 🌧  ┊       𓂃𓂃𓂃𓂃𓂃   ↳ ּ ִ ۫ @Jm_area ִֶָ ⩇⩇ ִֶָ  ִ