cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

پدیده مشکی

مانند سیاهی شب به رخ میکشد شومی را، آن الهه معصوم مانند!

Больше
Иран201 004Язык не указанКатегория не указана
Рекламные посты
486
Подписчики
Нет данных24 часа
Нет данных7 дней
Нет данных30 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

یک تا دو ماه دیگه ادرس صفحه و سایتی که توش رمان رو قرار میدم میزارم. اونایی که واقعا دوست دارن بخونن اونموقع میتونین رمان رو بخونین و اینکه باید بگم یه رمان دیگه هم کنارش قرار میدم اونم داستان جذاب و متفاوتی داره و صد در صد از پدیده مشکی هم جذاب تره. 🍂
Показать все...
رمان دیگه ادامه پیدا نمیکنه اعصاب و حوصلشو ندارم شرمند ک بعد اینهمه همراهی و به دنبال ادامه رمان بودن دارم میرم اما هیچکس حق نداره رمانمو کپی کنه و در جایی قرار بده پیگیری میکنم و خاندان طرفو میگام! 🍂 شما فکر کنین اسانا و سایا و هر خر دیگه همشون از دم مردن! میتونین از چنل لفت بدین دیگه اینجا فعالیتی ندارم اما رمانو بعدا ویرایش شده توی یه سایت میزارم و ادرس سایت رو اینجا قرار میدم. خدافظ همگی
Показать все...
پاک
Показать все...
چنلی پر عـَز گیفای #صصکی عکسای دونفرع #صصکی فیلمای +18 جوعین ندی ع دستت رفتع🤤💦😈 https://t.me/joinchat/AAAAAFgVXa3s6Gz-ygkXcA https://t.me/joinchat/AAAAAFgVXa3s6Gz-ygkXcA
Показать все...
animation.mp43.88 KB
گیفایه مک زدنو لیس مخصوصه شب جمعت..!🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFgVXa3s6Gz-ygkXcA https://t.me/joinchat/AAAAAFgVXa3s6Gz-ygkXcA بیا رلتو خیس کن💦😈
Показать все...
animation.gif.mp40.29 KB
ابممم اومد👇🏻💦 https://t.me/joinchat/AAAAAEa7GKTWqd0xu4lJWA #بی‌دی‌اس‌ام‌می‌خونی‌بپاچ‌توش📛🤤 #پارت_1 _اوممم، لیس بزن، اوف زود باش! سرش رو بین پام بیشتر فشار دادم و آه غلیظی کشیدم. برده‌ی جدیدم زیادی هات بود! ریشاش به انتهای بهشتم می‌خورد و من رو از خود بی خود می‌کرد. در باز شد و سارا وارد شد. _اوووف، چه بکن بکنیه! بلند خندیدم. _شلوارتو دربیار کیرت رو بذار توم، یالا! سارا روی میز نشست و دستش رو تو شلوارش کرد تا با نگاه کردن بهمون خودارضایی کنه. برده ی هاتم، کیر کلفتی داشت که با رفتنش توم، جیغ کشیدم. _تو سگ کی هستی ها؟ همونجوری که تو کصم تلمبه می‌زد گفت: _سگ شما میس! با لذت خندیدم. سارا از مالیدن خودش خسته شد و کنارم روی تخت دراز کشید. _من رو بکن یالا! _وایسا من ارضا شم بعد تو! داشتم ارضا می‌شدم، با تلمبه‌ی محکمش داد زدم و آبم با فشار بیرون زد. _بیا برای من برده‌ی لعنتی، چقد هاتی تو!.. اوووف ک*سم از دست این رمان داره نبض میزنه🔞😍 https://t.me/joinchat/AAAAAEa7GKTWqd0xu4lJWA ارباب برده گرووپ🤤💦 https://t.me/joinchat/AAAAAEa7GKTWqd0xu4lJWA 🚫پنج بار فیلتر شده... نویسنده می خواد حق عضویتی کنه... بپر داخلش تا صحنه هاش رو از دست ندادی🚫
Показать все...
『𝐃𝐈𝐒𝐒♪♡♪𝐋𝐎𝐕𝐄』

توی این هوای ســرد ، یه ڪــیر داغ رو لبــام ، میچســبه😁🙈😈 زیر18جوین نده🔞💦 رمان های ممنوعه وصکصی🤤🔞 تایم پارت گذاری:10و20 رزرو VIP وتبلیغات: @motorzantiabot تعرفه تبلیغات به همره pdf رمان های کامل شده: @tablighat_disslovee

#مامیش‌پوشکش‌میکنه❌🔞 #شیرشو‌میریزه‌توی‌پوشکش🤭 #لیوان_شیر_دردسر_ساز لبه #پوشکم رو گرفتم و به جلو کشیدم،مامی لیوان رو به طرفم گرفت: -بریز توی پوشکت - مامی..نه..خواهش میکنم..پوشکم #خیس تر میشه -بجنب وقت مو نگیر توله سگ..باید یاد بگیری حرف گوش کنی..پوشکت هم تا آخر شب باز نمیشه فقط وای به حالت نم از پوشک بیرون بزنه -مامی ..توروخدا..چیز خوردم..تا آخر شب لای #پاهام میسوزه -بسوزه من مشکلی ندارم..در عوض درست و یاد میگیری - مامی جونم - تکرار کنم؟ لیوان رو با دست لرزون از مامی گرفتم و با خجالت #توی پوشکم خالی کردم. حس بدی داشتم،این همه خیس بودن روی اعصابم بود. تازه ظهر بود و نمیدونم چجوری باید تا آخر شب تحمل میکردم‌.. اما میون این همه حس بد #تحریک شده بودم. سردی شیر روی آلت #داغم ریخته شد و باعث شد بیشتر خیس بشم اما میترسیدم مامی بفهمه. کارم که تموم شد مامی دستم و گرفت و لای پاهاش نشوند...... #خیس‌شی💦🔥 ❌❌❌❌❌❌❌❌ https://t.me/joinchat/AAAAAEa7GKTWqd0xu4lJWA
Показать все...
『𝐃𝐈𝐒𝐒♪♡♪𝐋𝐎𝐕𝐄』

توی این هوای ســرد ، یه ڪــیر داغ رو لبــام ، میچســبه😁🙈😈 زیر18جوین نده🔞💦 رمان های ممنوعه وصکصی🤤🔞 تایم پارت گذاری:10و20 رزرو VIP وتبلیغات: @motorzantiabot تعرفه تبلیغات به همره pdf رمان های کامل شده: @tablighat_disslovee

#جوجه_شهوتی🔞😈 #تنگه...اووووف... 🤤🍑 #كـ*صم در حال #جر خوردن و #گشاد شدن بود. حسابي داشتم حال مي كردم و #آب‌كــ*صم از بین #تــ‌پلم روون شده بود. ماهان از پست #سينه‌هامو گرفته بود و #ميماليد. بلند جیغ میکشم و با سرخوشی میگم: - اوووم #جرم بده ... اوووووف حال ميده ... #محکمتررر.. ماهان كنار گوشم لب زد: - #جرررت ميدم... #گشادت ميكنم... ماهان دستشو روی #چــ‌وچ‌ول باد کردم میذاره و تندتند و با فشار واسم #میمالتش.. هق ریزی میزنم و سعی میکنم دستشو از #چــ‌وچ‌ولم دور کنم که... #تموم‌پارتاش‌صصکیه🤤💦😈 https://t.me/joinchat/AAAAAEcPZt1NBXbcIgfqwg
Показать все...
₷ℯ✘ƴ ℒαðƴ 💦👅

فرشته‌ایی‌صک*صی🔞 عشق یعنی دلبرمون صدای ناله هاشو با تلمبه هام تنظیم کنه**🤤💦 #هات💦🤤 #فول‌صکصی💦🔞 رزرو تبلیغات= @heypof #زاپاس @sxsy_lady #نظرات @nzr_sxsylady

دختر #حشری‌بخاطر کیرکلفت #سگ‌هاری زیر‌شیش‌تا‌سگ‌جر‌خورد🔞🔥 https://t.me/joinchat/AAAAAEa7GKTWqd0xu4lJWA #پارت_آینده با #شـ*وت به #سگ‌عظلانیِ روبه روم زل زدم که #کـ*یرکلفتش از مال #کـ*یر مردای سیاه‌پوست #کلفت‌تر بود. روی چمنا دراز کشیدم و خیره به #کـ*یرش شورتمو کشیدم پایین و محکم و تند تند تو خودم #تلمبه زدم. با لذت به #آلتش زل زده بودم و #آه و #ناله میکردم که متوجم شد. خیره خیره به #ک*ص خیس و #آب‌دارم زل زد و با #خشونت غرشی کرد ..💦🐕🔥 https://t.me/joinchat/AAAAAEa7GKTWqd0xu4lJWA #اوفی گفتم که یکدفعه رم کرد و سمتم دوید ..ترسیده خواستم جیغ بزنم که یکدفعه #کـ*یرش تا ته رفت تو #ک*سم و محکم خودشو توم عقب جلو کرد. از درد و #لذت به چمنا چنگ زدم و #آه و #ناله هام بلند تر شد .. سگِ #زوزه کشید و #تلمبه هاشو محکم تر میکرد یکدفعه با دیدن #سگای غول پیکر دیگه ،ترسیده نگاهشون کردم که همه‌اشون حمله کردن سمتم و محکم #کـ‌*یراشونو ....... https://t.me/joinchat/AAAAAEa7GKTWqd0xu4lJWA #گروپ‌با‌سگای‌ک‌یر‌کلفت🔞🙈💧
Показать все...
『𝐃𝐈𝐒𝐒♪♡♪𝐋𝐎𝐕𝐄』

توی این هوای ســرد ، یه ڪــیر داغ رو لبــام ، میچســبه😁🙈😈 زیر18جوین نده🔞💦 رمان های ممنوعه وصکصی🤤🔞 تایم پارت گذاری:10و20 رزرو VIP وتبلیغات: @motorzantiabot تعرفه تبلیغات به همره pdf رمان های کامل شده: @tablighat_disslovee

ابممم اومد👇🏻💦 https://t.me/joinchat/AAAAAEa7GKTWqd0xu4lJWA #بی‌دی‌اس‌ام‌می‌خونی‌بپاچ‌توش📛🤤 #پارت_1 _اوممم، لیس بزن، اوف زود باش! سرش رو بین پام بیشتر فشار دادم و آه غلیظی کشیدم. برده‌ی جدیدم زیادی هات بود! ریشاش به انتهای بهشتم می‌خورد و من رو از خود بی خود می‌کرد. در باز شد و سارا وارد شد. _اوووف، چه بکن بکنیه! بلند خندیدم. _شلوارتو دربیار کیرت رو بذار توم، یالا! سارا روی میز نشست و دستش رو تو شلوارش کرد تا با نگاه کردن بهمون خودارضایی کنه. برده ی هاتم، کیر کلفتی داشت که با رفتنش توم، جیغ کشیدم. _تو سگ کی هستی ها؟ همونجوری که تو کصم تلمبه می‌زد گفت: _سگ شما میس! با لذت خندیدم. سارا از مالیدن خودش خسته شد و کنارم روی تخت دراز کشید. _من رو بکن یالا! _وایسا من ارضا شم بعد تو! داشتم ارضا می‌شدم، با تلمبه‌ی محکمش داد زدم و آبم با فشار بیرون زد. _بیا برای من برده‌ی لعنتی، چقد هاتی تو!.. اوووف ک*سم از دست این رمان داره نبض میزنه🔞😍 https://t.me/joinchat/AAAAAEa7GKTWqd0xu4lJWA ارباب برده گرووپ🤤💦 https://t.me/joinchat/AAAAAEa7GKTWqd0xu4lJWA 🚫پنج بار فیلتر شده... نویسنده می خواد حق عضویتی کنه... بپر داخلش تا صحنه هاش رو از دست ندادی🚫
Показать все...
『𝐃𝐈𝐒𝐒♪♡♪𝐋𝐎𝐕𝐄』

توی این هوای ســرد ، یه ڪــیر داغ رو لبــام ، میچســبه😁🙈😈 زیر18جوین نده🔞💦 رمان های ممنوعه وصکصی🤤🔞 تایم پارت گذاری:10و20 رزرو VIP وتبلیغات: @motorzantiabot تعرفه تبلیغات به همره pdf رمان های کامل شده: @tablighat_disslovee