cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

🖤دلنوشتهای کلبه تنهایی🖤

Рекламные посты
562
Подписчики
+224 часа
Нет данных7 дней
-330 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

دکلمه 👌🖤 امروز دوباره دیدمش... بعد از ۱۸ سال! تو تاکسی، روی صندلی جلو نشسته بودم. تو دنیای خودم بودم که یه صدای خیلی خیلی آشنا گفت: مستقیم... فکر کنم قلبم برای چند لحظه از حرکت وایساد! راننده چند متر جلوتر توقف کرد. در ماشین باز شد و صاحب اون صدای آشنا نشست تو ماشین. جرئت این‌که برگردم عقب و نگاهش کنم رو نداشتم. از آینه بغل ماشین نگاه کردم. خودش بود... خشکم زد. توی یه لحظه کوتاه تموم بدنم بی‌حس شد. داشت به بیرون نگاه میکرد. یک لحظه سرش رو چرخوند و نگاهمون توی آینه ماشین به هم برخورد کرد. به سرعت نگاهش رو ازم گرفت. نمیدونم اونم من رو شناخت یا نه... توی تموم مسیر از توی آینه ماشین داشتم نگاهش میکردم. مثل همون موقع‌ها بود. فقط چنتا خط روی پیشونیش اضافه شده بود... کاش هیچ وقت به مقصد نمی‌رسیدیم، همون‌طور که ۱۸ سال پیش نرسیدیم... اما رسیدیم! - آقا، ممنون. پیاده میشیم. ماشین متوقف شد. در ماشین باز شد. در حالی که داشت کرایه‌رو به راننده میداد اسمم رو صدا زد! تموم بدنم یخ کرد. برگشتم. می‌خواستم به اندازه ۱۸ سال دلتنگی، با تموم وجودم بگم "جانم"... اما پسربچه‌ای که از ماشین پیاده شده بود زودتر از من گفت: بله مامان؟! لرزش اشک توی چشمام باعث شد تصویر پسرک رو تار ببینم. نگاهش کردم و بهش لبخند زدم. اونم نگاهم کرد، اونم لبخند زد... علیرضا_صالحی🖤🖤
Показать все...
1👏 1
00:05
Видео недоступноПоказать в Telegram
00:03
Видео недоступноПоказать в Telegram
00:05
Видео недоступноПоказать в Telegram
00:02
Видео недоступноПоказать в Telegram
00:02
Видео недоступноПоказать в Telegram
🖤🖤
Показать все...
1
به خواب می‌ماند، تنها، به خواب می‌ماند چراغ، آینه، دیوار، بی تو غمگینند تو نیستی که ببینی چگونه با دیوار به مهربانی یک دوست، از تو می‌گویم تو نیستی که ببینی چگونه از دیوار جواب می‌شنوم. تو نیستی که ببینی، چگونه، دور از تو به روی هرچه دراین خانه است غبار سربی ِ اندوه، بال گسترده‌ست تو نیستی که ببینی، دل رمیده‌ی من به‌جز تو یاد همه چیز را رها کرده‌ست. . غروب‌های غریب در این رواق نیاز پرنده‌ی ساکت و غمگین، ستاره‌ی بیمارست دو چشم خسته‌ی من در این امید عبث دو شمع سوخته جان ِ همیشه بیدارست تو نیستی که ببینی! #فریدون_مشیری #از_خاموشی🖤🖤
Показать все...
1
آهنگ دو راهی از اِبی👌🖤🖤👌
Показать все...
1
Фото недоступноПоказать в Telegram
ای روزهای آینده! لطفی کنید و به آرامش بگذرید. دل‌های ما خسته و شکسته است. 🖤🖤
Показать все...
1