cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸

🌸﷽🌸 سلام🙋‍♀️ منبع هر پست رو بدانم می‌نویسم کپی عکس نوشته‌هام آزاده🧡 @Mehr_2018 #بریده_ای_از_کتاب #عکس_نوشته #معرفی_کتاب #روانشناسی #سخن_زیبا #متن_ناب #موفقیت #مناجات #حکایت #داستان #فرهنگ #دیالوگ #تاریخ #آهنگ #شعر

Больше
Рекламные посты
474
Подписчики
+124 часа
+37 дней
+430 дней
Время активного постинга

Загрузка данных...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Анализ публикаций
ПостыПросмотры
Поделились
Динамика просмотров
01
تا حالا هیچ آدم موفق یا پولدار یا حتی خوشنودی رو ندیدم که اخبار رو به‌صورت جدی پیگیری کنه. انگار اونی که سرش به خوشبختی گرمه وقتش ارزشمندتر از اینه که صرف این چیزا کنه. مشتری رسانه، ما متوسط‌ها هستیم. و برای این‌که مشتریش‌ رو از دست نده این توهم رو بهمون داده که اگه از چیزی خبر داشته باشیم، "کنترل و اثر هم داریم"، در حالی‌که حقیقت اینه که وقتی از چیزی خبر داریم، صرفا "خبر داریم" و نه بیشتر. یجورایی انگار دنبال کردن اخبار، تفریحمونه. وگرنه خودمون هم ته دلمون میدونیم دونستن یا ندونستنش تاثیری توی زندگیمون نداره. بدیش هم اینه که سنگ‌ مفت گنجشک مفت نیست. تاوانشو با اعصاب و روانمون میدیم، بیشتر از اونی‌که فکرشو می‌کنیم. و اینو وقتی میفهمی که تصادفا چهار روز مطلقا بی‌خبر باشی. اون‌وقته که میفهمی کارِ دنیا با ندونستنِ تو لنگ نمونده و اینهمه‌سال چه کلاهی سرت رفته. وقت و اعصابتو از دهن اژدها بکش بیرون. ✍🏻#حمید_باقرلو @RadioLoo #متن_ناب کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
391Loading...
02
Media files
420Loading...
03
ریسمانی که پاره شود را می‌توان گره زد؛ ولی همیشه یک گره باقی می‌ماند... مواظب باشیم! رشته محبت بین ما انسان‌ها پاره نشود و نیازی به گره زدن نداشته باشد! #سخن_زیبا #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
721Loading...
04
Media files
660Loading...
05
آدم که پیامبر بود، سیب او را نه برای سیب، بلکه به خاطر ممنوع بودن سیب، وسوسه کرد! ❓شما در جامعه‌‌ای با هزار نوع ممنوعیت، از بشر چه توقعی دارید؟! ✏️#مارک_تواین #سخن_زیبا #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
1041Loading...
06
اون داره از شرق به طرف غرب می‌ره و من از غرب به طرف شرق. صبح واقعاً زیبای آوریل است. کاش می‌توانستم با‌هاش حرف بزنم. نیم ساعت کفایت می‌کرد. فقط می‌خواستم از خودش بگوید. من هم از خودم می‌گفتم. خیلی دوست داشتم پیچیدگی‌‌‌های تقدیرمان را برایش توضیح بدهم که صبح‌گاه زیبای آوریل ۱۹۸۱ به گذشتن ما از کنار هم در یکی از خیابان‌‌‌های فرعی ‌هاراجوکو منجر شده است. درست مانند ساعتی قدیمی‌ که به هنگام برقراری صلح جهانی ساخته شد، برخورد ما باید مملو از مکتومات مهیج باشد. می‌توانستیم بعد از پیاده‌روی، جائی نا‌هار بخوریم. شاید به تماشای یکی از فیلم‌های وودی آلن می‌رفتیم، در بار هتلی کوکتیل می‌نوشیدیم… شانس بهم روکرده است. حالا فاصله‌مان از پانزده یارد کمتر شده است. چطور می‌توانم به او نزدیک شوم؟ چه باید بگویم؟ «صبح بخیر خانم. می‌توانید نیم ساعتی از وقت‌تان را به من بدهید تا گفتگوی کوتاهی با هم داشته باشیم؟» مضحک است. مثل ویزیتور شرکت بیمه به نظر می‌آیم. «مرا ببخشید خانم، این طرف‌ها خشکشویی شبانه‌روزی نیست؟» نه این یکی هم همان‌قدر مضحک است. اصلا رخت چرک ندارم. چه کسی این حرف را باور می‌کند؟ شاید صداقت از همه چیز بهتر باشد. می‌گویم: «صبح بخیر خانم. شما دختر صددرصد دلخواه من هستید.» 📙دیدن دختر صد درصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل ✍🏻#هاروکی_موراکامی #بریده_ای_از_کتاب کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
1222Loading...
07
دلتنگی به استخوان که برسد می‌شود سکوت... ✏️#مصطفی_غلامی #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
1262Loading...
08
در من چيزی كم بود و در اين زندگانی هم چيزی كج بود. ميان ما و زندگانی یک چيزی گنگ بود. ما دير آمديم يا زود؛ هرچه بود به موقع نيامديم... 📗#کلیدر ✏️#محمود_دولت‌آبادی #بریده_ای_از_کتاب #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
1412Loading...
09
«بهترین زمان برای کاشتن یک درخت بیست سال پیش بود، دومین زمانِ خوب برای کاشتنش همین حالاست.» این یک ضرب‌المثل چینی است و مایی که خیال می‌کنیم برای همه چیز دیر است و کاش زودتر شروع کرده بودیم را هدف گرفته. در سال‌های دانشگاه همیشه یکی دو دانشجو سر کلاس‌ها حضور داشتند که سن‌شان از باقی بچه‌ها بیشتر بود. زن‌هایی که احتمالاً فرزندشان را از آب و گل بیرون آورده و تصمیم گرفته بودند دوباره به جامعه برگردند یا مردهایی با موهای جو گندمی که با مرخصی‌های ساعتی به موقع سر کلاس‌ها حاضر می‌شدند و شاید خیال داشتند مسیر زندگی‌شان را تغییر دهند. آنها از معدود دانشجوهایی بودند که درس را جدی می‌گرفتند، در بحث‌ها مشارکت می‌کردند، دلیل حضورشان در دانشگاه را می‌دانستند و زمانی برای هدر دادن نداشتند. آمده بودند که چیزی یاد بگیرند و از پولی که خرج کلاس‌ها می‌کنند بهترین بهره را ببرند. آن سال‌ها در صورت بیشتر ما جوانک‌های بیست ساله پوزخندی مستتر بود و لابد با دیدن اشتیاق و جدیت آنها «سر پیری معرکه گیری» در مغزمان پلی می‌شد. اما حالا فکر می‌کنم این شروع‌های دوباره چه حرکت جالب و جسورانه‌ای است و چه خوب است که بعضی آدم‌ها برای جملات بازدارنده‌ای چون «دیگه دیره» و «دیگه از ما گذشته» تره خرد نمی‌کنند. آدم‌هایی که در شصت سالگی ساز یا زبانی تازه یاد می‌گیرند، در چهل سالگی تازه می‌فهمند شغلی که همیشه گرفتارش بودند کار محبوب‌شان نیست و حرفه‌ای متفاوت را آغاز می‌کنند، در سی و هشت سالگی اولین فیلم کوتاه‌شان را می‌سازند و با دانشجوهای نوزده ساله رقابت می‌کنند، در هفتاد سالگی رابطه‌ی عاشقانه تازه‌ای را تجربه می‌کنند، در پنجاه سالگی راهی سفرهایی متفاوت با گذشته می‌شوند، در بیست و چهار سالگی پا به پای بچه‌های هفت هشت ساله شنا کردن را می‌آموزند و از پوزخند دیگران نمی‌ترسند، زنده و تحسین برانگیزند. لعنت بر اعداد، درود بر شور زندگی! ✍️#آنالی_اکبری @analiakbari #متن_ناب #موفقیت کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
1252Loading...
10
لوکسون، نویسنده‌ی چینی می‌گوید: در هر صفحه از تاریخ کلمات انسانیت و عدالت و اخلاق، بارها تکرار می‌شود، اما اگر تاریخ را با چشمِ حقیقت‌بین بخوانید، در لابه‌لای سطرهای آن تنها کلمات ظلم و ویرانگری را خواهید یافت... 📕#هنر_و_دیوانگی ✍🏻#سوفی_دو_سیوری #بریده_ای_از_کتاب #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
1413Loading...
11
Media files
1412Loading...
12
Removing yourself from anywhere you don’t feel loved, appreciated, supported, and respected is top tier self care. دور کردن خود از جایی که احساس دوست داشتن، قدردانی، حمایت و احترام ندارید، مراقبت از خود در سطح بالایی است. #انگلیسی #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
1443Loading...
13
حاکمی به مردمانش گفت: صادقانه مشکلاتتان را بگویید. حسنک بلند شد و گفت: گندم و شیر که گفتید چه شد؟ کار چه شد؟ خانه چه شد؟! حاکم گفت: ممنون که مرا آگاه کردی، همه چیز درست می‌شود. یک سال گذشت... دوباره حاکم پرسید: صادقانه مشکلاتتان را بگویید. کسی نگفت گندم و شیر چه شد؟ کار چه شد؟ خانه چه شد؟ از میان جمع یک نفر زیر لب گفت: حسنک چه شد؟ #حکایت #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
1575Loading...
14
فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ پس هر كه هم وزن ذره‏‌اى نيكى كند، [نتيجه] آن را خواهد ديد... سوره الزلزلة - آیه ۷ #آیه #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
1542Loading...
15
سلام😊 لطفا یک دقیقه‌ای وقت بگذارید و در این نظرسنجی شرکت کنید، دوست دارم نظر شما را بدانم🙏
1170Loading...
16
چند سال بعد از اینکه از دنیا می‌رویم؛ هیچ کس به خاطر نخواهد آورد چقدر ثروتمند و زیبا بودیم! اما همه یادشان خواهد ماند که چه تاثیری روی دل‌ها و ذهن‌ها گذاشته‌ایم! #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
1633Loading...
17
اگر حتی یک بار در زندگی این سوال را از خودتان داشته‌اید - و البته که داشته‌اید - که «آیا به اندازه‌ی کافی دوست‌داشتنی هستید؟»، خوب است بدانید پیش‌نیاز این که دوست داشته شوید این است که خودتان، خودتان را دوست بدارید. و البته این صرفن یک احساس نیست که تصمیم بگیرید به وجود بیاید، و بیاید. مجموعه‌ای از اتفاق‌ها باید افتاده باشد تا شما بتوانید خودتان را دوست داشته باشید. خوش‌بختیِ اول این است این اتفاق‌ها همان‌هایی هستند که دیگران برای دوست داشتن کسی لازم دارند. شما نمی‌توانید بدذات، دروغ‌گو، بی‌شعور، سست‌پیمان، ضعیف‌النفس، چندش‌آور یا زشت باشید و این‌چنین خودی را دوست بدارید. دیگران هم همین‌طور. برای این که برای خودتان دوست‌داشتنی باشید، باید زیبا شوید و اگر زیبا شدید، دیگران هم دوست‌تان خواهند داشت. دومین خوش‌بختی این که این اتفاق‌ها تصادفی نیستند، بلکه در اختیار خود شما هستند. شاید سخت باشد، اما می‌توانید تصمیم بگیرید که آدم بهتری بشوید، و بشوید. اما لطفن تا پیش از این تصمیم و پیش از انجامش، با تعجب از کسی نپرسید: «چرا کسی من را دوست ندارد؟» چون جوابش همان جاست؛ جایی درون شما. ✏️#حسین_وحدانی #متن_ناب کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
1502Loading...
18
آدم‌ها فقط متوجه تغییر رفتارمون باهاشون میشن؛ ولی هیچ وقت متوجه رفتارشون نمیشن که باعث تغییر ما شده... #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
1722Loading...
19
در آخرین دست نوشته‌های یک کشیش نوشته شده بود: کودک که بودم می‌خواستم دنیا را تغییر دهم. بزرگ‌تر که شدم متوجه شدم دنیا خیلی بزرگ است، من باید کشورم را تغییر دهم. بعدها کشورم را بزرگ دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر بدهم. در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده‌ام را متحول کنم و اینک که در آستانه مرگ هستم، می‌فهمم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم، شاید می‌توانستم دنیا را هم تغییر دهم... #موفقیت #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
1652Loading...
20
سوال: اگر فردا صبح از خواب بیدار شوید و ببینید که بیست کیلو چاق شده‌اید نگران نمی‌شوید؟ البته که می‌شوید! سراسیمه به بیمارستان تلفن می‌زنید: الوو، اورژانس؟ کمک، کمک، من چاق شده‌ام‌! اما اگر همین اتفاق به تدریج رخ بدهد، یک کیلو این ماه، یک کیلو ماه آینده و… آیا باز هم همین عکس العمل را نشان می‌دهید؟ نـه! با بی‌خیالی از کنارش می‌گذرید. برای کسانی که ورشکسته می‌شوند، اضافه وزن می‌آورند یا طلاق می‌گیرند یا آخر ترم مشروط می‌شوند این حوادث دفعتاً اتفاق نمی‌افتد. یک ذره امروز، یک ذره فردا و سر انجام یک روز هم انفجار و سپس می‌پرسیم: چرا این اتفاق افتاد؟ زندگی ماهیّت انبار شوندگی دارد. هر اتفاقی به اتفاق دیگر افزوده می‌شود، مثل قطره‌های آب که صخره‌های سنگی را می‌فرساید. اصل قورباغه‌ای به ما هشدار می‌دهد که مراقب شرایطی که به آن عادت می‌کنید باشید! ما باید هر روز این پرسش را برای خود مطرح کنیم: به کجا دارم می‌روم؟ آیا من سالم‌تر، مناسب‌تر، شادتر و ثروتمندتر از سال گذشته‌ام هستم؟ و اگر پاسخ منفی است بی درنگ باید در کارهای خود تجدید نظر کنیم. 📙#آخرین_راز_شاد_زیستن ✍🏻#اندرو_متیوس #بریده_ای_از_کتاب کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
1663Loading...
21
نه فقط خر به نشان جل و افسار خر است گر بود هیکل خر در کت و شلوار خر است دو سه مثقال خریت ز خران چیزی نیست آدمی هست که الحق دو سه خروار خر است #شعر #شوخی #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
1672Loading...
22
Media files
1451Loading...
23
داشتم 📙#اتاقی_از_آن_خود رو می‌خواندم، رسیدم به این تیکه‌اش، انگار دقیقا داشت منم توصیف می‌کرد: «می‌دونی من خیلی با آدم‌ها مهربونم، دیفالتم نسبت به همه مثبته، ولی وای به وقتی که حس کنم کسی داره ازم سوء استفاده می‌کنه یا اون دوستی و رابطه یک‌طرفه‌ست، دیگه خنثی‌ترین میشم نسبت به اون آدم. نه چیزی میگم نه کاری می‌کنم و این تووی خطِ رفتاریِ من بدترین مجازاتیه که می‌تونم برای یک نفر قائل بشم..!» #بریده_ای_از_کتاب #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
1842Loading...
24
طی شد این عمر، تو دانی به چه سان پوچ و بس تند، چنان باد دَمان همه تقصیر من است، این که خودم می‌دانم که نکردم فکری که تامل ننمودم، روزی ساعتی یا آنی که چه سان می‌گذرد عمر گران؟ کودکی رفت به بازی، به فراغت، به نشاط فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات همه گفتند: کنون تا بچه‌ست، بگذارید بخندد شادان که پس از این دگرش، فرصت خندیدن نیست بایدش نالیدن من نپرسیدم هیچ که پس از این ز چه رو نتوان خندیدن هیچ‌کس نیز نگفت: زندگی چیست؟ چرا می‌آئیم؟ بعد از این چند صباح، به کجا باید رفت؟ با کدامین توشه، به سفر باید رفت؟ من نپرسیدم هیچ، هیچ‌کس نیز نگفت نوجوانی سپری گشت به بازی، به فراغت، به نشاط فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات بعد از آن باز نفهمیدم من، که چه سان عمر گذشت؟ لیک گفتند همه: که جوان است هنوز، بگذارید جوانی بکند، بهره از عمر بَرَد، کام رانی بکند بگذارید که خوش باشد و مست بعد از این نیز، بر او عمری هست یک نفر بانگ برآورد که او از هم اکنون باید فکر آینده کند دیگری آوا داد: که چو فردا بشود، فکر فردا بکند سومی گفت: همان‌گونه که دیروزش رفت، بگذرد امروزش، همچنین فردایش با همه این احوال من نپرسیدم هیچ به چه سان دی بُگذشت؟ آن همه قدرت و نیروی عظیم، به چه ره مصرف گشت؟ نه تفکر، نه تعمق و نه اندیشه دَمی عمر بگذشت به بی حاصلی و مسخرگی چه توانی که ز کف دادم مُفت من نفهمدم و کس نیز مرا هیچ نگفت قدرت عهد شباب، می‌توانست مرا تا به خدا پیش برد لیک بیهوده تلف گشت جوانی، هیهات آن کسانی که نمی‌دانستند زندگی یعنی چه؟ رهنمایم بودند عمرشان طی شد بیهوده و بی ارزش و کار و مرا می‌گفتند که چو آنان باشم که چو آنان دائم، فکر خوردن باشم فکر گشتن باشم فکر تامین معاش فکر ثروت باشم فکر یک زندگی بی جنجال فکر همسر باشم کس مرا هیچ نگفت: زندگی ثروت نیست زندگی داشتن همسر نیست زندگانی کردن، فکر خود بودن و غافل ز جهان بودن نیست من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت و صد افسوس که چون عمر گذشت، معنی‌اش فهمیدم... #شعر کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
1912Loading...
25
یعنی نوه‌هام 60 سال دیگه میان میگن: اگه شما اون 5 میلیون همستر رو نفروخته بودی، الان وضعمون این نبود! #شوخی #عکس_نوشته ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍ کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
1803Loading...
26
Media files
1832Loading...
27
Helping one person might not change the whole world, but it could change the world for one person. کمک کردن به یک نفر ممکنه دنیا رو تغییر نده، ولی برای اون فرد، دنیا تغییر می‌کنه... #انگلیسی #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
2081Loading...
28
زندگی ما چیه؟ یا داریم به گذشته نگاه می‌کنیم یا نگران آینده‌ایم و زندگی‌مون تو این خلاصه شده. همین... پس زمان حال چی؟ ما واقعا از چی می‌ترسیم؟ از نبودن می‌ترسیم؟ دیگه از چی؟ این که بانک ورشکسته بشه. مریض می‌شم. زنم تو یه هواپیما در حال پرواز می‌میره. بورس سهام ورشکست می‌شه. خونه مسکونیم می‌سوزه. کدوم یکی از این اتفاقات می‌افته؟ هیچ کدوم. ولی ما به هر حال نگرانیم. معنی‌اش اینه که احساس امنیت نمی‌کنیم. چه جوری می‌تونم احساس امنیت کنم؟ باید ثروت بی‌حسابی جمع کنم؟ نه. و ثروت بی‌حساب یعنی چی؟ این جوری فکر کردن یه نوع مریضیه. تله‌اس. حد و حسابی وجود نداره. فقط طمع وجود داره...! 📗#گلن_گری_گلن_راس ✏️#دیوید_مامت #بریده_ای_از_کتاب کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
1891Loading...
29
اگر احساس کردید به دست گرمی نیاز دارید دست دیگرتان را بگیرید، کسی که خودش را باور دارد شکست نمی‌خورد. ✍🏻#جبران_خليل_جبران #سخن_زیبا #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
1943Loading...
30
Media files
1670Loading...
31
Media files
1891Loading...
32
زندگی کن... شاید فردایی نباشد... #استوری کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
2072Loading...
33
خانواده ه بسیار ثروتمند بودند، شرح حال این‌ها اصلا old money بود. جد اندر جد پولدار بودند و به قول خودشان یا با پولدار می‌پریدند یا با نخبه. ما که پولدار و نخبه خاصی نبودیم ولی برای آنها، اینکه یک زنی یک دانشگاه اداره کند (مادرم)، یک مردی درس‌خوانده آمریکا باشد (پدرم) و یک بچه‌ای درس و مشقش خوب باشد و کلاس موسیقی برود (من) بالاخره در حدی کافی بود که لایق بدانند برای ما هم آن لالوها جا باز کنند. خانواده ه، توی مغزم رفرنس پول و شهرت و موقعیت بودند تا که پسرشان که یک روز با اتوموبیلش که از نظر من تهش بود، رفت شهرک خانه دریا برای دور دور و برگشت و به خانواده‌اش اعلام کرد که آیا می‌دانند چقدر فقیر و بدبخت هستند و خاک بر سرشان است که در هر ویلای خانه دریا، حداقل پورشه یا فراری پارک بوده به همراه قایق مدرن شخصی و قیمت ویلاها به دلار است؟ بعدتر که ماجرا را شنیدم چیزی در مغز من اتفاق افتاد: ... اوه... پس این همه سال ه‌ها رفرنس ثروت نبودند؟! این مسأله را چند بار دیگر به اشکال دیگر هم تجربه کردم. من تازه داشتم می‌دیدم گویا چقدر بدا به حال کسی مثل من است که با یک دید طبقات‌زده بین افرادی شبیه خودم زندگی می‌کنم چون در اجتماع اطرافم آن موقع، اگر خود آدم هم بی‌خیال جهان و مافیها می‌بود، جهان و‌ مافیها دست از سرش بر نمی‌داشتند و به زور طبقات را توی چشم آدم فرو می‌کردند، دوستان نوجوانم متراژ خانه‌هایشان را از هم می‌پرسیدند و بابت مدل کیف و آمار سفر خارج همدیگر را دسته بندی می‌کردند. من هم جور دیگری را تجربه نکرده بودم و یاد نگرفته بودم که صفرهای جلوی یک عدد در کل جهان واقعا می‌تواند به پاشنه کفش آدم باشد و خیلی هم واقعی و عملی و در حد شعار نماند، چون همواره دست بالای دست بسیار است و دقیقا به همین خاطر است که برند و مارک و آدرس و متراژ احمقانه‌ترین ظلمی است که آدم می‌تواند در حق سال‌های کوتاه عمرش روا بدارد. راستش فهم شفاف و کامل این برای من خیلی دیرتر اتفاق افتاد. وقتی از جغرافیای دورتری توانستم به مسأله نگاه کنم و بعد روزی که بالکل از دام جریان کثافتی به اسم طبقه اجتماعی جستم... کی؟ درست روز اول دانشگاه در ماه آگوست سال دوهزار و نه، که دیدم رییس کل دانشگاه‌مان را به جای جناب آقای پروفسور، صرفا آندریاس صدا می‌زنند که با کت و شلوار و لبخند بر لب سوار بر دوچرخه‌اش وارد محوطه سبز دانشگاه شد و دوری زد و با ما تازه واردها با لهجه غلیظ بریتیش، سلام و خوشامدگویی گفت درحالیکه ظرف فلزی غذایش توی سبد دوچرخه بود.... دیرتر همان روز، زن تپل خوش‌رویی که بعدها فهمیدم خانم دکتر متخصص تکامل و معاون دانشگاه است با یک سبد بزرگ ساندویچ بیرون آمد و خودش را الیزابت معرفی کرد و پرسید ساندویچ بوقلمون یا ساندویچ گیاهی می‌خواهم؟ و من یک‌ تعجب بزرگ‌تر به سهم تعجب‌های دیگرم اضافه شد.... از همان روز در ماه آگوست، من دیدم که چقدر راحت‌تر می‌شود زیست کرد و چقدر باکیفیت‌تر می‌شود روز را شب کرد وقتی قرار نیست بابت مارک کفش یا برند شلوار یا قیمت ماشین، کسی مرا ورانداز کند، یا بخاطرش به من احترام بگذارد / نگذارد. و چقدر فهم من از کیفیت یک زندگی باکیفیت اشتباه بوده. الان که گاهی اخبار و کامنت‌ها و نظرات مختلف از داخل ایران را می‌بینم، به خودم می‌گویم واقعا چه شانسی آوردم که آن روز رییس دانشگاه را سوار دوچرخه دیدم... چه خوش‌شانس بودم که توی تله‌ای که پهن شده بود، گیر نکردم و با چه بهانه خوبی، از احمقانه‌ترین دلایل احساس کاستی و بدبختی و محرومیت در جهان جستم. #فرهنگ کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
1993Loading...
34
باسوادی از نظر یونسکو، تواناییِ «تغییر» می‌باشد. یعنی دیگر تنها توانایی خواندن و نوشتن و یا تسلط بر دو زبان و یا حتی توانایی استفاده از کامپیوتر مدنظر نیست، بلکه تعریف اخیر بیانگر این است که: باسواد کسی است که بتواند از خوانده‌ها و آموخته‌های خود، تغییری مثبت در زندگی خود ایجاد کند. #موفقیت #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
1925Loading...
35
عزیز من، آسان مال قصه‌هاست... اينجا زنده بودن و درست زندگی کردن سخت است، اما ما هم سختيم و جوانه می‌زنیم… #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
1942Loading...
36
توی انیمیشن "مری و مکس"، مکس یه مرد میانسالِ چاق و تنهاست که کمی هم مشکل ذهنی داره. هرجا از پیچیدگی‌های دنیا خسته میشه، میره روی یه چارپایه وایمیسته و دستاشو میذاره جلوی صورتش. گویی وقتی روی چارپایه ایستاده از رنج‌های دنیای بیرون از چارپایه در امانه... به‌نظرم هر آدمی یه چارپایه‌ی این شکلی لازم داره. هر آدمی نیاز داره یه‌چیزی توی زندگیش داشته باشه که بهش پناه ببره، حتی اگه مثل چارپایه‌ی مکس، در عمل هیچ تاثیری توی زندگیش نداشته باشه. ✍🏻#حمید_باقرلو @RadioLoo #متن_ناب کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
1992Loading...
37
قالَ لا تَخافا إِنَّنِي مَعَكُما أَسْمَعُ وَ أَرى‌ (خداوند) فرمود: نترسيد، همانا من با شما هستم (و همه چيز را) مى‌شنوم و مى‌بينم. سوره طه - آیه ۴۶ #عکس_نوشته #آیه کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
1943Loading...
38
Media files
10Loading...
39
گفت: من و همسالانم جوانی نکرده پیر می‌شویم. گفتم: آینده پاداش این مشقت‌ها را خواهد داد. گفت: سال‌هایی را که از دست‌مان رفته چه کسی به ما پس می‌دهد؟ 📙#همه_می‌میرند ✍🏻#سیمون_دوبووار #بریده_ای_از_کتاب #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
2043Loading...
40
سرکار خانم، جناب آقا، شما خیلی زیبا هستید! بنا بر ضرورتی ناچار شدم مادرم را برسانم اورژانس بیمارستان. مسئول تریاژ گفت، برو بگرد تخت پیدا کن تا پذیرش کنم! مادر را با آن حال بردیم وسط تالاری که دور تا دور آن تخت‌هایی پر از انواع آدم گرفتار و نالان بود. چند نفر دیگر نیز درست مانند ما عزیز بدحال خودشان را همراه داشتند و منتظر خالی شدن تخت بودند. یک ساعتی کمتر و بیشتر منتظر ماندیم، که صدایی ضعیف به گوشم رسید: «آقا، آقا، این تخت خالی شده است، بیایید اینجا» زن بد حالی که به همسرش تکیه داده بود داشت با لبخندی کم رنگ مرا خطاب قرار می‌داد. گفتم نوبت شماست و گفتند وضعیت مادر شما بدتر است، و گفتم و گفتند تا بالاخره راضی شدم و مادر را روی تخت خواباندم... یک ساعت بعد آن خانم هم روی تخت کناری دراز کشیده بود و چند پزشک و پرستار دورش حلقه زده بودند، شوهر نگران ایستاده و با چشمانی خیس همسرش را تماشا می‌کرد. هیچ چیزی برای دلداری دادن به این دو فرشته به ذهنم نمی‌رسید، فقط در دل گفتم، شما خیلی زیبا هستید. هفت ساعت بعد که داشتند شانه به شانه و با لبخند از اورژانس بیرون می‌رفتند، نگاه آنها به سوی ما برگشت و جویای حال مادر شدند و این بار بلند تکرار کردم آهای غریبه‌ها شما واقعاً زیبا هستید، سری تکان دادند و گذشتند. ناگهان خود را در دادگاه و روبروی داور وجدان دیدم با هزار پرسش سخت: - تو فکر می‌کنی آدم خوبی هستی؟ - پس این دو نفر چه هستند؟ - آیا خودت حاضر بودی همین کار را برای غریبه دیگری تکرار کنی؟ انگار سال‌ها اشتباه می‌کردم و در توهم بودم، تازه فهمیدم که خوب‌ها در سخت‌ترین لحظات است که خودشان را نشان می‌دهند، آن ثانیه‌های کم شمارِ گرفتن تصمیم سخت. گویی، زیبا بودن آسان و زیباتر بودن دشوار است و زیباترین بودن کمیاب. خوشبختم که دیروز دو نفر از زیباترین آدم‌های دنیا را دیدم. ✍🏻#ایرج_نوروزی #متن_ناب کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
2026Loading...
تا حالا هیچ آدم موفق یا پولدار یا حتی خوشنودی رو ندیدم که اخبار رو به‌صورت جدی پیگیری کنه. انگار اونی که سرش به خوشبختی گرمه وقتش ارزشمندتر از اینه که صرف این چیزا کنه. مشتری رسانه، ما متوسط‌ها هستیم. و برای این‌که مشتریش‌ رو از دست نده این توهم رو بهمون داده که اگه از چیزی خبر داشته باشیم، "کنترل و اثر هم داریم"، در حالی‌که حقیقت اینه که وقتی از چیزی خبر داریم، صرفا "خبر داریم" و نه بیشتر. یجورایی انگار دنبال کردن اخبار، تفریحمونه. وگرنه خودمون هم ته دلمون میدونیم دونستن یا ندونستنش تاثیری توی زندگیمون نداره. بدیش هم اینه که سنگ‌ مفت گنجشک مفت نیست. تاوانشو با اعصاب و روانمون میدیم، بیشتر از اونی‌که فکرشو می‌کنیم. و اینو وقتی میفهمی که تصادفا چهار روز مطلقا بی‌خبر باشی. اون‌وقته که میفهمی کارِ دنیا با ندونستنِ تو لنگ نمونده و اینهمه‌سال چه کلاهی سرت رفته. وقت و اعصابتو از دهن اژدها بکش بیرون. ✍🏻#حمید_باقرلو @RadioLoo #متن_ناب کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
Показать все...
👍 3 2
sticker.webp0.38 KB
4
Фото недоступноПоказать в Telegram
ریسمانی که پاره شود را می‌توان گره زد؛ ولی همیشه یک گره باقی می‌ماند... مواظب باشیم! رشته محبت بین ما انسان‌ها پاره نشود و نیازی به گره زدن نداشته باشد! #سخن_زیبا #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
Показать все...
👍 8
sticker.webp0.36 KB
7
Фото недоступноПоказать в Telegram
آدم که پیامبر بود، سیب او را نه برای سیب، بلکه به خاطر ممنوع بودن سیب، وسوسه کرد! ❓شما در جامعه‌‌ای با هزار نوع ممنوعیت، از بشر چه توقعی دارید؟! ✏️#مارک_تواین #سخن_زیبا #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
Показать все...
👍 11
اون داره از شرق به طرف غرب می‌ره و من از غرب به طرف شرق. صبح واقعاً زیبای آوریل است. کاش می‌توانستم با‌هاش حرف بزنم. نیم ساعت کفایت می‌کرد. فقط می‌خواستم از خودش بگوید. من هم از خودم می‌گفتم. خیلی دوست داشتم پیچیدگی‌‌‌های تقدیرمان را برایش توضیح بدهم که صبح‌گاه زیبای آوریل ۱۹۸۱ به گذشتن ما از کنار هم در یکی از خیابان‌‌‌های فرعی ‌هاراجوکو منجر شده است. درست مانند ساعتی قدیمی‌ که به هنگام برقراری صلح جهانی ساخته شد، برخورد ما باید مملو از مکتومات مهیج باشد. می‌توانستیم بعد از پیاده‌روی، جائی نا‌هار بخوریم. شاید به تماشای یکی از فیلم‌های وودی آلن می‌رفتیم، در بار هتلی کوکتیل می‌نوشیدیم… شانس بهم روکرده است. حالا فاصله‌مان از پانزده یارد کمتر شده است. چطور می‌توانم به او نزدیک شوم؟ چه باید بگویم؟ «صبح بخیر خانم. می‌توانید نیم ساعتی از وقت‌تان را به من بدهید تا گفتگوی کوتاهی با هم داشته باشیم؟» مضحک است. مثل ویزیتور شرکت بیمه به نظر می‌آیم. «مرا ببخشید خانم، این طرف‌ها خشکشویی شبانه‌روزی نیست؟» نه این یکی هم همان‌قدر مضحک است. اصلا رخت چرک ندارم. چه کسی این حرف را باور می‌کند؟ شاید صداقت از همه چیز بهتر باشد. می‌گویم: «صبح بخیر خانم. شما دختر صددرصد دلخواه من هستید.» 📙دیدن دختر صد درصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل ✍🏻#هاروکی_موراکامی #بریده_ای_از_کتاب کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
Показать все...
8
Фото недоступноПоказать в Telegram
دلتنگی به استخوان که برسد می‌شود سکوت... ✏️#مصطفی_غلامی #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
Показать все...
💔 8
Фото недоступноПоказать в Telegram
در من چيزی كم بود و در اين زندگانی هم چيزی كج بود. ميان ما و زندگانی یک چيزی گنگ بود. ما دير آمديم يا زود؛ هرچه بود به موقع نيامديم... 📗#کلیدر ✏️#محمود_دولت‌آبادی #بریده_ای_از_کتاب #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
Показать все...
💔 7👍 2
«بهترین زمان برای کاشتن یک درخت بیست سال پیش بود، دومین زمانِ خوب برای کاشتنش همین حالاست.» این یک ضرب‌المثل چینی است و مایی که خیال می‌کنیم برای همه چیز دیر است و کاش زودتر شروع کرده بودیم را هدف گرفته. در سال‌های دانشگاه همیشه یکی دو دانشجو سر کلاس‌ها حضور داشتند که سن‌شان از باقی بچه‌ها بیشتر بود. زن‌هایی که احتمالاً فرزندشان را از آب و گل بیرون آورده و تصمیم گرفته بودند دوباره به جامعه برگردند یا مردهایی با موهای جو گندمی که با مرخصی‌های ساعتی به موقع سر کلاس‌ها حاضر می‌شدند و شاید خیال داشتند مسیر زندگی‌شان را تغییر دهند. آنها از معدود دانشجوهایی بودند که درس را جدی می‌گرفتند، در بحث‌ها مشارکت می‌کردند، دلیل حضورشان در دانشگاه را می‌دانستند و زمانی برای هدر دادن نداشتند. آمده بودند که چیزی یاد بگیرند و از پولی که خرج کلاس‌ها می‌کنند بهترین بهره را ببرند. آن سال‌ها در صورت بیشتر ما جوانک‌های بیست ساله پوزخندی مستتر بود و لابد با دیدن اشتیاق و جدیت آنها «سر پیری معرکه گیری» در مغزمان پلی می‌شد. اما حالا فکر می‌کنم این شروع‌های دوباره چه حرکت جالب و جسورانه‌ای است و چه خوب است که بعضی آدم‌ها برای جملات بازدارنده‌ای چون «دیگه دیره» و «دیگه از ما گذشته» تره خرد نمی‌کنند. آدم‌هایی که در شصت سالگی ساز یا زبانی تازه یاد می‌گیرند، در چهل سالگی تازه می‌فهمند شغلی که همیشه گرفتارش بودند کار محبوب‌شان نیست و حرفه‌ای متفاوت را آغاز می‌کنند، در سی و هشت سالگی اولین فیلم کوتاه‌شان را می‌سازند و با دانشجوهای نوزده ساله رقابت می‌کنند، در هفتاد سالگی رابطه‌ی عاشقانه تازه‌ای را تجربه می‌کنند، در پنجاه سالگی راهی سفرهایی متفاوت با گذشته می‌شوند، در بیست و چهار سالگی پا به پای بچه‌های هفت هشت ساله شنا کردن را می‌آموزند و از پوزخند دیگران نمی‌ترسند، زنده و تحسین برانگیزند. لعنت بر اعداد، درود بر شور زندگی! ✍️#آنالی_اکبری @analiakbari #متن_ناب #موفقیت کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
Показать все...
👍 5 2👌 2
Фото недоступноПоказать в Telegram
لوکسون، نویسنده‌ی چینی می‌گوید: در هر صفحه از تاریخ کلمات انسانیت و عدالت و اخلاق، بارها تکرار می‌شود، اما اگر تاریخ را با چشمِ حقیقت‌بین بخوانید، در لابه‌لای سطرهای آن تنها کلمات ظلم و ویرانگری را خواهید یافت... 📕#هنر_و_دیوانگی ✍🏻#سوفی_دو_سیوری #بریده_ای_از_کتاب #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
Показать все...
6👍 3