↝Диапазон шэры

دختره داخل یه خونه میشه که اونجا مورد تجاوز یه خون آشام قرار میگیره و...😱😬🤫 https://t.me/joinchat/qr6gvysmno9iMDQ0 با وحشت به درِ خونه ی متروکه خیره شدم ولی حسه کنجکاوی دست از سرم برنمیداشت... وارد خونه شدم که با صدای خش داری: - خوش اومدی آدم کوچولو! تا خواستم برگردم سفت چسبیدم و خودش رو پشتم قرار داد... - بهت گفته بودن اینجا پر از خون آشامه؟ ترسیده بودم و نمی‌تونستم حرف بزنم، عضوش رو پشتم فشار داد و خش دار ادامه داد... - و هر کسی که وارد اینجا بشه مالِ اون خون آشام میشه! دامنم رو کشید پایین و پرتم کرد روی مبل زِوار در رفته، با دیدن دندوناش وحشت کردم، روی بدنم خیمه زد و سینم رو با دستش فشرد... - س..ک..س میتونه به یک خون آشام قدرت بده.. و با فرو رفتن حجم زیادی جیغی کشیدم.... https://t.me/joinchat/qr6gvysmno9iMDQ0 آخه دختر جون چرا تو این خونه ی لعنتی رفتی؟😡😱 پسره یه خون آشام خشنه اوفففف🤫❌ بعد از تجاوز از دختره بچه میخواد وایییییی بدویید دخترااااااا😱🤯

رئیسِ پیرش بهش پیشنهاد س...ک...س میده که پسر عمش میفهمه و...🙈🤭😱 https://t.me/joinchat/qr6gvysmno9iMDQ0 آروم وارد اتاقِ رئیس شدم و همینطور که قدم برمیداشم لباسام رو دونه دونه در می‌اوردم... ♨️- #اوممم دختر چه #بدن س..ک...سی... داری♨️ با نفرت نگاهش کردم که نزدیکم شد و سرشو داخل گردنم فرو برد... ❌- اوففف چقدر #بوی خوبی می‌دی، دلم میخواد #زیرم #جر بخوری❌ هولم داد روی مبل و خیمه زد روی بدنم، خشن گازی از نوک سینم گرفت که با صدای فریاد سیاوش: ‼️- کثافط #حرومزاده بیاااااااا بیروووووون #ایلداااااااااااااا‼️ ترسیده به در خیره شدم که با باز شدن در و قامت ورزیده سیاوش چشمهام سیاهی رفت... ❌- #می‌کشمت #تخم‌حروم❌ https://t.me/joinchat/qr6gvysmno9iMDQ0 اوففففف عجب رمانی🤤🙈 لعنتی پسر عمش خیلی کراشه😍😌 دختراااااا بیاید که کراش اوردم براتون😉👌

#عاشقای_رمان_گی_جوین_شین🙊🏳‍🌈 #اجباری ⛓ #عاشقانه ❣ #مستر_دارک ⚰ #اسلیو_بوی_مظلوم 🥺 https://t.me/joinchat/dH1u4hcqWZphNzI0 ⛓🔥⛓🔥⛓🔥⛓🔥⛓🔥⛓ بدون #آمادگی خودش رو #واردم کرد که #دادی کشیدم ولی همونطور که #آموزشم داده بود #پارس🦮 کردم و گاهی اوقات #زوزه می کشیدم. 🐕‍🦺⛓ #اسپنکی بهم زد و با پوزخند گفت:« - آفرین #حیوون پارس کن، زوزه بکش! پارس دیگه ای کردم ولی با حس چیز #سردی روی آل*تم با #ترس بهش نگاه کردم. با دیدن لوله ی باریکی که روی #سوراخ آل*تمه تکونی خوردم و شروع کردم به التماس کردن! 🔥🔞 ولی یکدفعه... https://t.me/joinchat/dH1u4hcqWZphNzI0 ________________________ #پسری که از #خونه ی #پدرش بیرونش می کنند مجبوره برای زنده موندن #زیرخواب #ارباب_خشنی بشه ولی... #فول_هــــات_صحنه_های_باز♨️🚬 #بچه_جوین_نشه❌🔥 https://t.me/joinchat/dH1u4hcqWZphNzI0

#گــــــــی 🏳‍🌈 #بی_دی_اس_ام 🔞⛓ #هات 🔥 #کاپل_گی ☄🏳‍🌈 #ارباب آل*تمو توی دستشون گرفتند و# فشار دادند.🥺🦮 با آخی که گفتم تو #دهنی #محکمی بهم زدند و #فکم رو توی دستشون گرفتند.🔪 #سوزنی💉 که از قبل آماده کرده بودند رو #ناگهانی توی نیپ*لم فرو کردند که #جیغ بلندی کشیدم و #گریه کردم...🥀😭 ولی با کاری که کردند...🤭🤫🔞❗️ ~~~~~~~~~~~~ پسری که از خونه ی پدرش فرار می کنه ولی گیر آدمایی میافته که اون رو...♨️🔞🏳‍🌈 https://t.me/joinchat/dH1u4hcqWZphNzI0

#گی🌈 #گروپ💦 #پابلیک🤤 #تجاوز🩸 #پارت_سی_رمان😏♨️ https://t.me/joinchat/dH1u4hcqWZphNzI0 #آیهان_پسری_که_وارد_مهمونی_اس_امی_دارک_میشه_و... با صدای #جیغ_دختری با ترس به دختری که زیر #شلاق اربابش جون می داد خیره شد. سعی کرد به خودش مسلط باشه ولی با صدای #نعره ی مردی #ترسیده بهش چشم دوخت. دو نفر در حال #دوختن #سوراخ #کون_ش بودند😳💉. با ترس و لرز سرش رو به پای اربابش مالید. ولی وقتی دوتا مرد اون رو به زور از ارباب جدا کردند با ترس اسمش رو صدا زد ولی فایده ای نداشت! 🩸 با دیدن #چاقو و #سوزن های کوچیک و بزرگ ترسید ولی... #اوه_اوه🤭🔥 #فقط_کافیه_توی_چنل_جوین_شی_تا_رمان_متفاوت_رو_بخونی🤤🚫 #رمان_زندانی_ابدی🔞💦 https://t.me/joinchat/dH1u4hcqWZphNzI0

توی دستشویی مدرسه سک**س میکنن🙈💦🤤 در رو قفل کردم و به دیوار #چسبوندمش. #خشن #شلوارش رو پایین کشیدم و #سیلی محکمی به باسنش کوبیدم.⚠️💢 -همینجا توی دستشویی مدرسه #ک‌ونت و ب*گا میدم تا بی محلی کردن یادت بره😈 #خمار بهم نگاه کرد که زیپ شلوارم رو باز کردم و #آلتم رو به #معقدش مالیدم....🍑♨️ https://t.me/joinchat/NQ0pOEx_5EdjMGNk

#دور_از_چشم‌اربابش_باهاش_ور_میرن😱🔥🔞 چهاردست و پا منتظر ارباب بودیم که عصام دستش رو روی #باسنم گذاشت. -جیکار میکنی؟ با حرکت انگشتش روی #س‌وراخم #شهوت بهم غلبه کرد. لبم رو گاز گرفتم که یه انگشتش رو داخلم کرد. -نکن ارباب #تنبیه می.... با صدای ارباب تنم به لرزه در اومد و عصام سریع انگشتش رو در آورد. نزدیکمون شد و با اون اخمای وحشناکش غرید : -پس با هم ور میرید👿😡. حس می‌کردم ارباب مثل شیری شده که میخواد طعمش رو بدره🥺😣 https://t.me/joinchat/NQ0pOEx_5EdjMGNk بیا ببین توله سگاشو چیکار میکنه🤤🙈📛♨️💦