cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

داستانکده آزادی

Больше
Рекламные посты
56 747
Подписчики
Нет данных24 часа
Нет данных7 дней
Нет данных30 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

sticker.webp0.33 KB
.
Показать все...
.
Показать все...
ﻣﻨﻮ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺍﯾﯽ ﺷﻬﻮﺗﯿﻢ ﺳﻼﻡ ﺍﺳﻢ ﻣﻦ ﻋﻠﯽ ﻫﺴﺖ . 17 ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﺭﺷﺖ . ﺍﻻﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺳﮑﺴﻢ ﺑﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺍﯾﯿﻢ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ . ﺍﺳﻢ ﺩﺧﺘﺮﺩﺍﯾﯽ ﻣﻦ ﺷﺒﻨﻢ ﻫﺴﺖ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺗﻬﺮﺍﻧﻪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺍﯾﯿﺎﻡ ﺏ ﺷﻬﺮ ﻣﻦ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻣﻦ ﯾﺎﺩﻡ ﺭﻓﺖ ﺑﮕﻢ ﮐﻪ ﺍﻫﻠﻪ ﺭﺷﺘﻢ . ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﻦ 8 9 ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﮐﻮﺱ ﻭ ﮐﻮﻥ ﻭ ﮐﯿﺮ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﮐﺎﻓﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺮﮔﺮﻣﯽ ﻫﻢ ﺷﺪﻩ ﺑﻪ ﺑﻬﻮﻧﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﺎ ﻫﻢ ﯼ ﺣﺎﻟﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ ﻭﻗﺘﯽ ﺷﺒﻨﻢ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩ ﻣﻨﻮ ﺷﺒﻨﻢ ﻫﻢ ﺳﻦ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻭ ﻫﺮ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﻭﻧﺎ ﻣﯿﻮﻣﺪﻥ ﺭﺷﺖ ﻣﯿﻮﻣﺪﻥ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ ﭼﻮﻥ ﻣﺎﺩﺭﺑﺰﺭﮔﻢ ﻫﻢ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ . ﺍﻣﺎ ﺑﺮﯾﻢ ﺳﺮﺍﻍ ﺍﺻﻞ ﻣﻄﻠﺐ ، ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺳﮑﺲ ﻣﺎ ﺑﺮﻣﯽ ﮔﺮﺩﻩ ﺑﻪ 3 ﻣﺎﻩ ﭘﯿﺶ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﻭﻧﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﺍﺯ 2 3 ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻠﺶ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺷﺖ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺷﺒﻨﻢ ﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﯼ ﻣﯿﺸﻪ ﮔﻔﺖ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺑﻮﺩﻥ ﻭﻭ ﺗﻮﯼ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺷﺒﻨﻢ ﺑﺎ ﭼﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﮔﺸﺖ ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﺧﻠﻮﺕ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ‏( ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻨﻮ ﺧﻮﺩﺵ ‏) ﺑﺎ ﺗﺎﭖ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻣﻤﻮﻗﻊ ﻧﺎﻫﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﻣﻦ ﮔﻮﺷﯿﺸﻮ ﺑﺮﺍﺩﺷﺘﻢ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺗﻮﯾﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﮐﻪ ﻃﺒﻘﻪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺰﺭﮔﻤﯿﻨﻪ ﺑﻮﺩ ﺍﻭﻧﻢ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺩﻧﺒﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺑﯿﺎﺩ ﮔﻮﺷﯿﺮﻭ ﺑﮕﯿﺮﻩ ﻣﻦ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﺭﻭ ﻣﺒﻞ ﺍﺍﻭﻧﻢ ﻧﺸﺴﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﺒﻞ ﺭﻭﺑﺮﻭﯾﯿﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻭ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺍﻧﮑﺎﺭ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻢ ﮔﻔﺖ ﻓﯿﻠﻢ ﭘﯿﻠﻢ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺑﯿﺎﺭﯼ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﭼﺠﻮﺭ ﻓﯿﻠﻤﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﯼ ﺧﺎﺭﺟﯽ ، ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ،ﺭﻣﺎﻧﺘﯿﮏ، ﻭ ﺩﺭ ﻫﻤﻮﻥ ﺣﺎﻝ ﮔﻔﺘﻢ ﻓﯿﻠﻢ ﺳﻮﭘﺮ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﺏ ﺣﺎﻟﺖ ﺷﻮﺧﯽ ﮔﻔﺖ ﺑﯿﺎﺭ ﺍﮔﻪ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯿﮕﯽ ﮎ ﻣﻨﻢ ﺟﺪﯼ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﻟﺒﺘﺎﺑﻮ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺗﻮ ﺣﺎﻝ ‏( ﺍﻭﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﮐﺴﯽ ﺧﻮﻧﻪ ﻧﺒﻮﺩ ‏) ﻧﺸﺴﺘﻢ ﺭﻭ ﻣﺒﻞ ﻭ ﻟﺒﺘﺎﺑﻮ ﺩﺍﺩﻡ ﺳﻤﺘﺶ ﻭ 5 6 ﺗﺎ ﻓﯿﻠﻢ ﺳﻮﭘﺮ ﺍﻋﻼ ﺑﻬﺶ ﻧﺸﻮﻥ ﺩﺍﺩﻡ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﺪﺵ ﻧﯿﻮﻣﺪﻩ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺰﺭﮔﻢ ﺍﺯ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﺎﻻ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ ﮐﻪ ﺷﺒﻨﻢ ﺑﯿﺎ ﻧﺎﻫﺎﺭ ﺍﻭﻧﻢ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮎ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ﺑﺎ ﯾﻪ ﻟﺤﻦ ﺷﻬﻮﺗﻨﺎﮎ ﮔﻔﺖ ﻧﺪﺍﺩﯾﺎ . ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻌﺪ ﻧﺎﻫﺎﺭ ﺍﻭﻣﺪ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻤﻮﻥ ﺣﯿﻦ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﭘﺮ ﻫﺎﻡ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﻭ ﺑﻢ ﮔﻔﺖ ﺗﻮ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﻤﯿﺸﯽ ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻪ ﻋﺰﯾﺰﻡ ، ﺍﯾﻨﺪﻓﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﻐﻞ ﻣﻦ ﺭﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﺸﺴﺖ ﮎ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ ﻭ ﺳﺮﺷﻮ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﻪ ﻣﺒﻞ ﺗﮑﯿﻪ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺪﺟﻮﺭ ﺷﻬﻮﺗﯽ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﻣﻦ ﺩﻟﻮ ﺯﺩﻡ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﻭ ﮐﻢ ﮐﻢ ﭘﺎﺷﻮ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﮐﺮﺩﻡ ﮔﻔﺖ ﻧﮑﻦ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﮐﺎﺭﯾﺖ ﻧﺒﺎﺷﻪ . ﮐﻢ ﮐﻢ ﻧﻮﺍﺯﺷﻢ ﺍﺯ ﭘﺎﺵ ﺭﺳﯿﺪ ﺑﻪ ﮐﻤﺮﺵ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﺟﻮﺭ ﺷﻖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ،ﻗﺒﻠﺶ ﺍﺯﺵ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﮎ ﺳﯿﻨﺸﻮ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺍﻣﺎ ﺍﻭﻥ ﻧﻤﯽ ﺫﺍﺷﺖ ﺍﯾﻨﺪﻓﻪ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺫﺍﺭﯼ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﻻ ﺍﻗﻞ ﻣﯿﺬﺍﺭﯼ ﺩﺳﺖ ﺑﺰﻧﯿﻢ ﺍﻭﻥ ﮔﻔﺖ ﺧﯿﻠﻪ ﺧﻮﺏ ﻣﻨﻢ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﺳﺘﻤﻮ ﺍﺯ ﺯﯾﺮﻩ ﺑﻠﻮﺯﺵ ﺭﺳﻮﻧﺪﻡ ﺑﻪ ﺳﯿﻨﺶ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﺩﺳﺘﻢ ﻭ ﻫﯽ ﻓﺸﺎﺭ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺍﺻﺮﺍﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﺑﻠﻮﺯﺷﻮ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﺎﻻ ﻭ ﺍﺯ ﺯﯾﺮ ﺳﻮﺗﯿﻦ ﺩﺳﺖ ﺯﺩﻡ ﻭﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﯼ ﭼﯽ ﺑﻮﺩ ﯾﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﻟﯿﻤﻮﯾﯽ ﮐﻢ ﮐﻢ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﺑﺮﺩﻡ ﺟﻠﻮ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﻟﯿﺴﯿﺪﻥ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﻢ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺗﻮ ﺷﺮﺗﺶ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺘﻢ ﺗﻮ ﮐﻮﻧﺶ ﮐﻪ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺷﺒﻨﻢ ﭼﻨﺎﻥ ﺟﻮﺭﯼ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻮﺩ ﺁﺑﻢ ﺑﯿﺎﺩ ، ﮔﻔﺖ ﺟﻮﻭﻭﻭﻭﻥ ﮔﻔﺘﻢ ﻭﺍﺳﻢ ﺳﺎﮎ ﻣﯽ ﺯﻧﯽ ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﺣﺎﻟﺖ ﺷﻬﻮﺗﻨﺎﮎ ﮔﻔﺖ ﻧﻪ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻭ ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﻭﮐﯽ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﺗﻮ ﻓﯿﻠﻢ ﺳﻮﭘﺮ ﺑﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺳﺎﮎ ﺯﺩﻥ ﺭﺳﯿﺪ ﻋﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﻗﺤﻄﯽ ﺯﺩﻩ ﻫﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﺟﻮﻥ ﮐﯿﺮﻡ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺳﺎﮎ ﺯﺩﻥ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺣﺎﻝ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﺩﯾﺪﻡ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﮐﻨﺪﻥ ﻟﺒﺎﺱ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﺧﻮﺩﻡ ﻭ ﻣﻨﻢ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺘﯽ ﮐﻪ ﻧﻔﺲ ﻧﻔﺲ ﻣﯿﺰﺩ ﺍﺯﺵ 3 4 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻟﺐ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻣﺪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﯾﻪ ﻟﯿﺲ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺯﺩ ﺑﻪ ﮐﯿﺮﻡ ﻭ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮔﻒ ﺕ ﺑﻨﺪﺍﺯ ﻣﻨﻢ ﺍﺭﻭﻡ ﺍﺭﻭﻡ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﮐﻪ ﺩﺭﺩﺵ ﻧﮕﯿﺮﻩ ﺍﺧﻪ ﮐﯿﺮﻡ ﯾﻪ 17 18 ﺳﺎﻧﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮑﻢ ﺍﺯ ﺳﺮﻩ ﮐﯿﺮﻡ ﺭﻓﺖ ﺗﻮ ﺩﯾﺪﻡ ﺟﯿﻎ ﺯﺩﻧﺎﺵ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ ﻭ ﻣﻨﻢ ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻤﺮﻭ ﮐﺮﺩﻥ ﺗﻮ ﻓﻘﻂ ﺟﯿﻐﺸﻮ ﻣﯿﺸﻨﯿﺪﻡ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻣﻮ ﮐﺮﺩﻥ ﺗﻮ ﺩﻫﻨﺶ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﺵ ﮐﻢ ﺷﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﻧﮕﺸﺘﻤﻮ ﺳﺎﮎ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﻣﻨﻢ ﺍﻭﻧﻮﺭ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺗﺎ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺗﻠﻨﺒﻪ ﻣﯿﺰﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺍﺭﻩ ﺁﺑﻢ ﻣﯿﺎﺩ ﺗﻮ ﻫﻤﻮ 10 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﻭﻝ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺑﻬﻮﻧﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﭘﻮﺯﯾﺸﻦ ﮐﯿﺮﻣﻮ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﺭﻭ ﻣﺒﻞ ﺍﻭﻧﻢ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺭﻭﻡ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﮐﯿﺮﻣﻮ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﮐﺮﺩ ﺗﻮ ﮐﻮﻧﺶ ﻭ ﻣﻨﻢ ﺑﻌﺪﻩ 6 7 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺗﻠﻤﺒﻪ ﺯﺩﻥ ﺩﯾﺪﻡ ﺍﺑﻢ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﯿﺎﺩ ﺗﺎ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﮔﻔﺖ ﺑﺮﯾﺰ ﺗﻮ ،ﺑﺮﯾﺰ ﺗﻮ ﻣﻨﻢ ﻫﻤﺮﻭ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﮐﻮﻧﺶ ﺍﯾﻦ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺳﮑﺲ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﺧﻮﺷﺘﻮﻥ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﺎﺷﻪ . ﻧﻮﺷﺘﻪ : mahan @dastan_azadi 😈 @dastan_azadi 😈
Показать все...
علي رفت توكونم خيلي دردداشت ولي لذتي كه ميبردم چندبرابر بودگفتم آي مامان چرابهم نگفتي دادن اينقدخوبه علي گفت مگه مامانت ميده گفتم مگه نكرديش پيروجون محله كردنش حرفم تموم نشده بودكه از زيرم بلندشدشلوارشو درآوردكيرباريك ودرازي داشت اصلا به قيافش نميخورد هميشه فكرميكردم دودودل داره آخه بيست سالشم نبود باخشونت كيرشو چپوندتودهنم حالم بدشدكيرشودرآوردم بادست گرفتم سرشو بوسيدم بعدآروم كردم تودهنم اصلا حس خوبي نبودفقط ميخواستم حس مردانگيش ارضاشه تخماش روبادست بلندكردبه زيرشون اشاره كردازسوراخ كونش شروع به ليس زدن كردم تازيرتخماش پشم داشت عرق هم بود. زودخسته شدم به شكم خوابيدم روموكت عروسكم روبغلم كردم علي سعي داشت كيرشو واردكونم كنه =. نتونست. انگشتشوخيس كرد اولش يك انگشتي بعددوانگشتي كونمو داشت بازميكرديه لحظه بي حركت شدبعداحساس كردم سركيرش داخل كونم شد. غير از درد چيزي نداشت. جيغ زدم علي جان كونم جر خوردمحكم نگهم داشته بودبريده بريده ميگفت تورو خدا وايسا. كيرشو فشارميداد و من از درد عروسكموگازميگرفتم. سنگيني وزنش روبدنم كيري كه تو كونم بودوليسهاي كه به بناگوش و گردنم ميزديواش يواش داغم كرد ديگه زني بودم كه بنا به قانون طبيعت زير يك مردبودم و بايدلذت ميبردم. علي جان بكن كير ميخوام كيرشودرآورد بادست زدروباسنهام بعدسوراخموخيس كردباسنهاموبادست بازكردسركيرفشارداد توكونم هرچه كيرش ميرفت توخودشم ميخوابيدروم تابرخوردتخماشوبا باسنم حس كردم خودشم كامل خوابيده روم وصداي نفسهاي بريده وشهوتناكش روبغل گوشم حس ميكرد بااينكه بدنم تپل وگوشتي بودودوبرابر اون وزن داشتم ولي چنان بغلم كرده بود كه جنب نميتونستم بخورم گفت تحمل كن الان درست ميشه بارديگه كيرشو درآوردايندفعه دستاشوستون كرده بودوديگه داشت تو كونم تلمبه ميزد خيسي وگرماي خيلي خوبي داشت كيرش توتنم خيس عرق شده بوديم نگاهم به طنابي افتادكه روي سقف پاركينگ بودناخودآگاه مثل فيلم سينمايي يكي ازخاطرات بچگيم اومدجلو چشم مامان اون طناب چيه اونجا؟‌ هيچي عزيزدلم اون يادگاري باباته مامان چراگريه ميكني باباباطناب تاب بازي ميكرده نه عزيز دلم بابات افسردگي داشته يكبار با اون طناب تاب خورده مامان من نميفهمم هيچكس نميفهمه عروسكم بابات خيلي آرزوداشت كه تو دخترش بودي بيا بريم از اين انباري خراب شده. نوشته: فتانه شرور @dastan_azadi 😈 @dastan_azadi 😈
Показать все...
مادرزن مهربون من 1399/12/30 #مادرزن سلام یه مادرزن دارم سفید مثل برف تپل مثل گلابی. خیلی دوست داشتم یه حال مشتی باهاش بکنم. وای الان که دارم مینویسم کیرم داره سیخ میشه. چندباری چاک پستوناشو دید زدم. بعضی وقتا میرفتم سر کمد لباساشون حسابی با شورت و کرستاش ور میرفتم اگه کسی هم خونشون نبود یه جق مشتی با شورتش میزدم . یه روز اومده بود خونمون کمک زنم خونه تکونی بعد از تموم شدن کاره رفت یه دوش بگیره آخه خیلی عرق کرده بود. منم هر از گاهی که هواس زنم نبود از سوراخ در حموم دید میزدم اون و. وای لخت بدون شورت و کرست چه بدن سفیدی پستوناش گرد و قلمبه. همینجور کف شامپو از رو کمر و کونش میمود پایین. یبار دیگه رفته بودیم خونشون با زنم رفتن لباس خریدن وقتی اومدن به زنم گفتم برو بپوش ببینم لباستو به مامانتم بگو بپوشه قبل ازینکه برن تو اتاق رفتم گوشی زنم رو گذاشتم رو فیلمبرداری و اومدم تو هال نشستم. اونا بعد چند دقیقه رفتن پوشیدن و اومدن مادرزنم دوتا لباس خریده بود و دوبار رفت پوشی. بعد چند دقیقه رفتم یواشکی دوربینو برداشتم و فیلمو دیدم. وای مادرزنم با کرست مشکی بود. با اون فیلمه هم یه جق زدم. چند روز گذشت یبار تو خونه تو هال نشسته بودیم گفت یه سوال بپرسم راست میگی جوابمو؟ گفتم آره. گفت من اون شب گوشیو دیدم جاساز کرده بودی فیلم لخت شدن منو بگیری برای چی؟گفتم اشتباه میکنی گفت دروغ نگو چرا / گفتم ناراحت نمیشی گفت نه بگو .گفتم ازتون خوشم اومده بدن جالبی دارید. سفید تپل گوشتی. گفت دوست داری ببینیش دوباره گفتم آره اگه ممکنه. گفت پاشو بیا تو اتاق . رفتیم دیدم یواش بلوزشو زد بالا در آورد یهو پستونای تپلش با یه کرست کرمی افتاد بیرون. گفت بیا اینم پستونام دیگه گفتم رونای گوشتیتون چی؟ گفت بیا اینم شلوارم بکش پایین. منم شلوارشو جوری دراوردم که دستمو کشیدم رو روناش. بعد آروم شورتشو در اوردم همونچور که در میاوردم انگشتم گذاشتم لای کسش البته از پشت.سریع پستوناشو از پشت گرفتم شروع کردم به مالیدن. کیرمم شق شده بود میمالیدم لای پاش. دیدم دست انداخته شلوارمو دربیاره کمکش کردم کشیدم پایین کیرمو دادم دستش. منم کرستشو دراوردم برگردوندمش شروع کردم به خوردن بعد آروم شورتشو دادم پایین دست انداختم لای کسش. ناله میکرد. گفتم اجازه هست کیرمو بذارم رو کستون؟گفت بمال تا خیس بشه منم هی مالیدم رو چاک کسش تا قشنگ خیس شد بعد آروم داادم توش. همونجور که روش خوابیده بودم پستوناشم میخوردم. شروع کردم به کردن و تلمبه زدن بهش گفتم جنده خانم میذاری از پشت بکنمت. گفت درد داره گفتم این کونی که تو داری حتکا 50 بار کیر توش رفته. آخه کون مادرزنم خیلی گنده نشون میده دوست دارم تمومشو بخورم. بالاخره راضی شد برگردوندمش تف زدم و کیرمو آروم کردم تو کونش. وای چه حالی میداد. بدن سفیدشو لیس مسزدم بهش گفتم معصوم جون کیرم تو کون خودتو اون دخترات. چه کسی داری جنده خانم. میخام پستوناتو بخورم. از کونش درآوردم از جلو کردم تو دهنش حسابی کیرمو خورد بعد منم پستوناشو خوردم کیرمو گرفتم و جق میزدم روش تا ابم خواست بیاد گذاشتم رو لباش تمام آبم خالی شد رو صورتش. گفت سیر شدی گفتم الان آره اگه دوباره خواستم قبول میکنی . گفت نه خیر . دیگه نتونستم بکنمش فقط یه چندباری پستوناشو میمالیدم اونم کیرمو میگرفت برام جق میزد ولی میدونه هر وقت میرم خونشون پستون و کونشو دید میزنم به خاطر همین لباس راحت میپوشه که حداقل لذت ببرم. باتشکر. نوشته: ساسان @dastan_azadi 😈 @dastan_azadi 😈
Показать все...
معمای انباری و خيانت مادرم 1400/01/01 #مادر هروقت برم توفيسبوك برگشتم باخداست نميدونم چرااون شب لعنتي هوس چايي كردم از اتاقم اومدم بيرون كسي توهال نبودفهميدم مامان آشغالهاروبرده پايين. يه چايي ريختم و رفتم لب پنجره. مامانوديدم كيسه روانداخت توي سطل وبرگشت سمت خونه. همينطور كه داشت ميمومد درعقب يك پژو باز شد و مامان خزيد داخل. همه اينا درچندثانيه اتفاق افتادداشتم شاخ در مياوردم اون پژوكيه چرامامان بااون لباس راحتي رفت تو؟ پريدم لامپ روخاموش كردم و سرمو چسپوندم به پنجره كوچه ما دريك محله تازه ساز و خلوت تهرانه كه يك سمتش ميخوره به اتوبان و سمت ديگش يك زمين خاليه بزرگ شهرداري كه سالهاست قراره پارك بشه هرچه بيشتر دقت ميكردم كمتر چيزي ميديدم گاهي شك ميكردم كه واقعاكسي داخل اون ماشين لعنتي باشه. بيست دقيقه گذشت كه ديدم در باز شد و مادرم با سرعت عجيبي پياده شد واومد سمت خونه. وقتي اومد تو اتاقم من داشتم لايك ميزدم صورتشونزديك كرد منو ببوسه بوي تندعرق ميدادگفت من ميرم دوش بگيرم حواست به خونه باشه. ديگه نميخواستم خودمو فريب بدم احساس ميكردم بهم توهين شده. كجاست اون زن آهنين كه بعداز خودكشي شوهر چسبيده بودبه زندگي وتنهادخترش هم مردبود هم زن. دلم ميخواست به فاميل زنگ بزنم كه اون اسطوره نجابت داره آب مني يك مردغريبه رو ازتنش پاك ميكنه اگر اينهاروننويسم ديوانه ميشم لامصب توكه نيازجنسي داشتي چرافيلم وفاداري به يك مرده روبازي كردي؟ چرا مثل بچه آدم ازدواج نكردي چرامثل جنده هاي هفت خط تو كوچه به يك غريبه ميدي؟ من احمق به تقليدازتو همه غرايزم روسركوب كردم تا باعث سرشكستگي ات نشم؟ گوشيم روبرداشتم رفتم جلو درحموم شيطون رفته بودتو جلدم. ديگه هيچي برام مهم نبودصداش كردم مامان من ميرم پاركينگ جواب داد برو گلم زودبيا. يه تف انداختم درحموم وپله هارورفتم پايين. ازوقتي بابام فوت شده اينجا شده انباري ولي بيشتر وسايل و اسباب بازيهاي قديمي من اينجابودكارتون عروسكهام روبيرون كشيدم خرس عروسكيم روبيرون كشيدم بغلش كردم اشك ازچشام جاري شد. گوشيوبرداشتم الو سلام آقارضاميخواستم سفارش يك كيسه برنج ويك بسته سيگاربدم. رفتم دم درپنج دقيقه طول كشيدتاسفارشو بيارن گفتم بيارش توپاركينگ علي آقا علي بچه افغانستان بود و شاگردبقالي. اون تن لاغرسرتراشيده ولباسهاي سادش مظلوميت خاصي داشت. علي جان بذارش روكمد. علي عين سربازي بودكه تنها شنونده بود. احتمالابه سواستفاده ايرانيها عادت كرده بود. گفتم علي توبه هيچي شك نكردي چشاش ازتعجب گردشدگفتم من وتوتوپاركينگ دوتايي شايدبخوام بكشمت راحت وخونسردگفت براي چي بكشي خانم؟ مگه افغاني مسلمان نيست احساس همدردي كردم باهاش گفتم علي من وتو دو تخته روي آبيم كه هيچ دلبستگي نداريم حتي مرگ هم برامون ترسناك نيست. تي شرتم رو درآوردم كرستم راباز كردم گفتم علي جان دست نخوردست ناقابله. ميلرزيد. خانم منوبيرون ميكنن سرش روگرفتم مثل بچه اي كه شير بخوردنوك ممه هامو ميك ميزدقرارم بريده شدچشام روبستم اولش فقط احساس قلقلك بودولي هرچه ميگذشت احساس بهتري پيداميكردم تازه داشتم ميفهميدم داستان چيه كه صداي منوبخودآورد ببخشيدخانم چشامو بازكردم چيه علي ترسونديم گفت ميشه شلوارتون رودربيارم گفتم باريكلابه توتاحالا شلوارچندنفرودرآوردي گفت بعضي وقتها كه سفارش ميبرم اززناي تنها يادختراحشري استخواني ميندازن جلوم گفتم پس حالا كه كارت درسته خودم شلوارموبرات درميارم فقط چون باراولمه اذيتم نكني يك تكه موكت انداختم كف پاركينگ علي خوابيدروش ومن با كس وكون نشستم رودهنش چقدرخوب ميليسيداصلابهش نميومد كسم حسابي خيس شده بودكه احساس كردم انگشت خيس
Показать все...
و رو زمین خوابوندمش خودمم روش خوابیدم و بدنمو بهش مالیدم…شورتامون کاملا خیس و لیز شده بود…تند تند و با شهوت از رو گوشاش تا گردنش و لباشو و دور سینه هاش و دور نافش و همه جاشو با آب دهنم مک میزدم و میبوسیدم…ناله هاش شروع شده بود و حال منو خراب تر میکرد…اول با آرومی سوتین تارا رو دراوردم…نوک ممه اش بینظیر و خواستنی بود…مشخص بود به شدت تحریک شده به آرومی کردمش تو دهنم و مک زدم تند تند مک میزدم و میبوسیدم…ناله هاش تبدیل به جیغ شده بود…آروم از رو لب هاش تا بالای شورتش رو بوسیدم…کم کم رفتم رو شورتش و کس خیسش رو از رو شورت بوسیدم…واقعا لذت بخش بود…دستم رو کردم تو شورتش…دستم خیس شد…یکم براش مالیدمش…داشت بدنش کم کم تکون میخورد…دستمو دراوردم…با حال خراب نگاهم کرد و گفت چرا دراوردی؟ گفتم نمیخوام الان ارضا بشی لذتش از بین میره…گفت راست میگی پس بیا تو بخواب نوبت توئه…دست خیسمو مالیدم به نوک ممه هاش و بعد ممه هاشو گذاشتم تو دهنم و مکیدم… چشماشو از لذت بست…افتاد رو لب هامو وحشیانه بوسم کرد…گردنم رو یه گاز ریز گرفتم و با آب دهنش خیسش کرد…کم کم کل بدنم رو با قدرت مک زد…واقعا بهترین حس دنیا بود…حس میکردم کسم دیگه نمیتونه آبمو نگه داره…بهش گفتم تارا توروخدا کسم رو بخور…شورتم رو تو یه حرکت دراورد و دستش رو روی کس صاف و شیو شده ام مالید…خیلی حال خوبی داشت…آروم لب هاشو گذاشت روی چوچولم و اول آروم و بعد وحشیانه بوسید…بعد زبونشو کرد تو کسم و برام لیس زد…از شدت لذت جیغ می کشیدم…و جیغم اونو تحریک میکرد و تند تر کسم رو میخورد… داشتم ارضا میشدم بهش گفتم نخور…از رو زمین بلند شدم و هم شورت تارا و هم سوتین خودمو دراوردم جوری که کسم رو کسش بخوره خوابیدم روش و ممه ام رو کردم تو دهنش…با ولع برام خوردش… رفتم زیر پاش و با ناز و عشوه کسشو براش خوردم…همه ی آبش ریخت تو دهنم و با لذت قورتش دادم…چی از این بهتر؟…من خودم آبشو دراورده بودم پس باید خودم میخوردمش…انقدر کسش رو لیس زدم تا کل بدنش لرزید و ارضا شد…بی حال خوابید رو زمین و از شدت لذت میخندید…بهش گفتم یالا منو هم ارضا کن…همونطور که خوابیده بود گفت بیا تو بغلم بخواب…زیر پامون هم خیس و لیز شده بود…حالا فهمیدم چرا گفت بریم حموم که راحت باشیم…همینطور که تو بغلش خوابیدم انگشتش رو روی چوچولم حرکت میداد و کم کم کرد داخل کسم همینطور که تو بغلش بودم ممه هاش رو میخوردم… سرعت دستش رو بیشتر کرد هر لحظه کلی آب ازم میریخت بیرون…واقعا هیچ وقت تو خود ارضایی هام انقدر لذت نبرده بودم…کم کم ارضا شدم و بدنم لرزید…تارا رو بغل کردم و محکم لب هاش رو بوسیدم و گفتم مرسی عشقم…گفت هنوز مونده کس قشنگم…پاشد رفت لپ تاپ رو از اتاق اورد و کنارمون رو زمین گذاشت یه فیلم دیگه از رو لپ تاپ پلی کرد…فیلمی بود که عاشقش بودم…از اونایی که کس هاشون رو به هم میمالونن…با ذوق نگاهش کردم و پریدم کسش رو با تمام وجودم بوسیدم…گفت بسه خانم خانما بیا بشین رو به روم ببینم…یه جوری که رو به روی لپ تاپ باشیم و فیلم رو ببینیم نشستیم و کس هامون رو مماس هم قرار دادیم و شروع کردیم تکون دادن…واقعا بی نظیر بود…اصلا فکر نمیکردم انقدر لذت ببرم…یکم که گذشت شدتتمون رو خیلی بالا تر بریدیم…دیگه آبمون راحت بیرون ریخته میشد و کل بدنمون از آب همدیگه خیس بود…با ذوق کارمون رو ادامه دادیم تا اینکه برای بار دوم ارضا شدیم…دیگه جون نداشتیم…یکم تو بغل هم خوابیدیم و همدیگه رو بوسیدیم…نیم ساعتی تو همین وضع بودیم و فقط همدیگه رو انگشت میکردیم… وقتی خواستیم بلند بشیم دیدیم دوربین روی پایه جلوی در حمام بوده و همه
Показать все...
اتفاقات رو فیلم گرفته…اصلا به کل یادمون رفته بود دوربین اینجاس…با ذوق بهم دیگه نگاه کردیم و فیلم رو کپی کردیم رو لپ تاپ و نگاهش کردم…از همه چیز با بهترین زاویه فیلم گرفته بود…دیدن فیلم خودمون حشرمون رو زد بالا و دوباره با هم لز کردیم…از اون روز جز فیلم خودمون دیگه هیچ فیلم لزی نمیبینیم چون واقعا با تمام هیجانمون این فیلم پر شده بود و درکش میکنیم…الان هم دوتایی برای دانشگاه به یه شهر دیگه رفتیم و با هم تو یه خونه مجردی زندگی میکنیم و تقریبا هر شب یه لز هیجان انگیز داریم… راستی فیلممون رو تو یه سایت پورن گذاشتیم اگر دوست داشتید بعدا لینکش رو براتون میذارم امیدوارم مثل من و تارا آبتون راه افتاده باشه و داستانمون رو دوست داشته باشید راستی دوست دارید از خاطرات لز های دیگه و خودارضایی هامون هم براتون بنویسم؟الان دیگه خیلی حرفه ای شدیم😝 نوشته: Les_80 @dastan_azadi 😈 @dastan_azadi 😈
Показать все...
اولین لز من و تارا در حمام 1400/03/03 #لز #لزبین #دختر_خاله سلام من بارانم و ۲۰ سالمه…این داستان داستان زندگیم هست و بر حسب واقعیت براتون تعریفش میکنم…بچه که بودم کارتون سکسی خیلی میدیدم…اون موقع ها این کارتونها صحنه های تحریک کننده زیادی داشت…من هم مثلا وقتی طرف دوست دخترشو میبوسید زود تحریک میشدم و یه پارچه بر میداشتم شورتم رو هم در میاوردم میخوابیدم رو پارچه و کسم رو روش میمالیدم تا کسم آروم بگیره و گاهی هم پارچه خیس میشد‌…اونموقع اصلا معنی کارم رو نمیفهمیدم اما آرومم میکرد…از طرفی یه دختر خاله هم سن خودم داشتم که خیلی آزاد بود و از همون بچگی اطلاعات زیادی داشت…وقتی خونه مادربزرگم بودیم با تارا می رفتیم پشت مبلا و شورتامون رو دراوردم و کس و کونمون رو نشون هم دادیم یا اینکه روی همدیگه میخوابیدیم و همو میبوسیدیم و کس هامون رو روی هم میمالوندیم…اون موقع فکر میکردیم کارمون به شدت زشته و از کار بدمون لذت میبردیم …اما خب واقعا این ها از رو بچگی بود…بزرگ تر که شدیم با سکس آشنا شدیم و وقتی پیش هم بودیم فیلم های پورن نگاه میکردیم وقتی آبمون میاومد واقعا لذت بخش بود و گاهی تو تنهایی خود ارضایی میکردیم تا اینکه من با فیلم های لزبین آشنا شدم…وقتی نگاه میکردم واقعا از ته وجودم کیف میکردم و من هم این فیلم ها رو نشون تارا دادم…حس میکردم اون هم لذت میبره ۱۸ سالمون که شد یه شب رفتم خونه خاله ام موندم…شب که شد من و تارا تو اتاقش کنار هم خوابیدیم…وقتی همه خوابیدن در اتاق رو قفل کردیم و زیر پتو و تو بغل هم فیلم لز نگاه کردیم اما شورت من کامل خیس شده بود از تارا پرسیدم اونم گفت خیس شدم اما بیخیال بازم با لذت نگاه کردیم من با دیدن فیلما به شدت حشری میشدم و دلم میخواست دست تو کسم بکنم خود ارضایی کنم یا با تارا کاری انجام بدم اما جرعت نداشتم بهش بگم…اون شب انقدر فیلم دیدیم تا اینکه بالاخره خسته شدیم و خوابیدیم فردا صبحش خالم و بابای تارا رفتن سر کار و گفتن تا شب برنمیگردیم وخالمم گفت غذا برامون گذاشته و بعد رفتن…من و تارا تنها شدیم‌…سر صبحونه که بودیم یهو گفت راستی من چند تا لباس سکسی خریدم بیا بریم بپوشیمشون و عکس بگیریم…رفتیم سر کمد تارا و هر چی لباس باز و سکسی داشت پوشیدیم و خودمونو به همدیگه چسبونیدم و عکس گرفتیم…دیگه عکسای آخری رو با شورت و سوتین گرفتیم و حتی یکم هم کس و ممه هامون رو بیرون انداختیم که تو عکس با حال بشه…هیکل تارا خیلی سکسی بود…با دیدن کسش که کامل شیو کرده بود و صاف بود واقعا از خود بیخود شده بودم…مشخص بود اون هم حال خوبی نداره چون منم هیکلم خیلی سکسی و رو فرمه… بهش گفتم تارا عکسامون که تموم حالا بیا بریم فیلم ببینیم با همون شورت و سوتین نشستیم و باز هم فیلم لز دیدیم…یکم که گذشت تارا یه فیلمی گذاشت که دوتا زن کنار هم خوابیده بودن و دستاشونو تو کس هم دیگه میکردن و آبشون با فشار میریخت بیرون…واقعا اون لحظه دلم میخواست ما هم این کارو میکردیم ولی چاره ای نبود نمیشد حرفی بزنم…همینطور غرق فیلم بودم که یهو دیدم دست تارا رفت تو شورت و روی کسم حرکت کرد…برگشتم نگاهش کردم…چشماش پر از شهوت بود…داشتم میمردم از لذت…گفت من دیگه طاقت ندادم تو هم دستتو بکن تو کسم…انگار دنیا رو بهم دادن…همینطور که از رو لپ تاپ داشتیم فیلم رو میدیدم خوابوندمش رو تخت و روش خوابیدم بعدم لب هاش رو تند تند بوسیدم که یهو گفت صبر کن و از جاش بلند شد دوربینش رو برداشت و رفت طرف حمام…چند ثانیه بعد صدام کرد پاشو بیا وقتی رفتم دیدم دوربینو جلو در حمام تنظیم کرده گفتم چرا اینجا؟ گفت میخوام راحت باشیم و ترس خیس شدن تخت و اتاق رو نداشته باشیم…لبخندی زدم
Показать все...
Выберите другой тариф

Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.