گـــ🔞ـردابــــ🔥ــ

به بهونه خرید ماریانا رو برداشتم و رفتیم بیرون.... _کوچولو دلت بازی نمیخواد؟ از اون بازی های که خیلی خوش می‌گذشت به هر دومون کیف میکردیم..‌ _میخوام ولی نمیشه که خونه پر آدم هست تو ماشین هم خیابون میبینن. _نترس یه کاری میکنیم تو ماشین کسی نبینتمون. حالا شلوارت رو بکش پایین پاهات رو کامل باز کن تا کوچولوی صورتی جلو دیدم باشه... _داداشیی من تپلم از خودش آب میده بیرون هر دقیقه شور..تم خیس میشه احساس میکنم جیش کردم ولی جیش نیست به چیزای سفید و لیزی از خودش میده بیرون. _الان من خوبش میکنم تا چند روز آب نمی‌ده پرنسسم. https://t.me/+a5nxcJFo37AxOGY0 https://t.me/+a5nxcJFo37AxOGY0

_اینو‌ میکنی تو سوراخ بهشتت میای تو جلسه شوکه نگاهم کرد _چرا دست از سرم بر نمیداری؟ پوزخندی زدم و انگشتمو اروم روی بهشتش کشیدم و‌چاک بهشتشو لمس کردم _چون همه جا باید هوس کیر رئیستو کنی کوچولو نیشخندی زدم و  خم شدم و زبونمو روی چاک بهشتش کشیدم _همیشه همینطوری لخت منتظرم باش کوچولو _من برده ت نیستم _اره  ولی تو شرکت کارمندمی هرچی رئیست بگه باید گوش بدی ویبراتورو  روی لباش کشیدم و‌مجبورش کردم لیسش بزنه اروم وارد بهشتش کردم و‌کنترلش رو برداشتم و ... https://t.me/+ffOth7Fyd2w5NGVk https://t.me/+ffOth7Fyd2w5NGVk

#پارت88 اگه نمیخایش میفروشمش کاباره #همخواب مردای دیگه بشه... #گریه و التماس دختره بلند شد... _ خانم تورو خدا رحم  کنین ...خانم #خواهش میکنم ... + خفه شو دختر ، راه بیوفت...یالا... صدای دختر بالاتر رفت : _ اقا ترو خدا کنیزیتونو میکنم فقط منو به #کاباره نفرستین ...اقا التماس میکنم. از شنیدن #زجه هاش قلبم فشرده شد.. دلم بحالش سوخت ، چشمهامو برای لحظه ای روی هم فشردم و #لب زدم :_ بسه نبرینش...قبول میکنم... خاتون پوزخندی زد : + تصمیم درستی گرفتی پسرم... نگاهمو سمت دخترک سوق دادم همونجا روی زمین چمباته زد و شروع به #گریه کرد ... امشب #عقد میکنید... https://t.me/joinchat/AAAAAFas3pCmLc7U0e3L1A

#پارت123 همونطوری لخت پرتم کردن روی تنها تخته خالی که تو اتاق بود. نگاهمو به بقیه ی دخترا روی تخت های دیگه انداختم که برهنه و خونی داشتن جون میدادن با دهن بسته عق زدم و با گریه و صدای نامفهوم به التماس افتادم. یکی از مردا جلو اومد و نوک چاقوشو روی #سینه_هام حرکت داد و رفت پایین. به شکمم رسید و فشار چاقو رو زیاد کرد که همزمان با #جیغ من یکی دیگشون گفت: -صبر کن جواد. همین یکی فقط مونده. ببینیم قبلش میتونه یه حالی بهمون بده یا نه. شاید کشتنش به تاخیر افتاد. همشون قهقهه زدن و همون مرده جلو اومد و بین پاهام نشست و پاهامو تا ته باز کرد و یهو انگشتش رو وارد بهشتم کرد که از درد جیغ زدم. صدای خمار و پر از شهوتش بلند شد: -جووون پسر این دختره باکره اس. میتونه یه مدت خوب تمکینمون کنه به هق هق افتاده بودم که یکی دیگشون اومد و دستمال روی دهنمو باز کرد و انگشت فاکشو تو دهنم کرد و گفت: -بخور ببینم خوب بلدی ساک بزنی. جون خودتو نجات بدی ببینم چیکاره ای از ترس مردن با هق هق و ولع انگشتشو تو دهنم مکیدم و عقب جلو کردم که زیپ شلوارشو باز کرد و کلاهک مردونگیشو از شرتش بیرون اورد و .... https://t.me/joinchat/AAAAAFas3pCmLc7U0e3L1A #س_س‌_با_رییس_باند https://t.me/joinchat/AAAAAFas3pCmLc7U0e3L1A #دختره‌برای‌نجات‌جونش‌زیرخوابه‌اعضای‌باند‌میشه

صبح تمام عاشقانه ها را باید با تو خواند با تو بیدار شدصبحانه را به هوای تو صرف کرد و برای هر صبح آغازی شد تا صبحهای دیگر.. صبحتون بخیر🌹 ••••••●❥ʝσเɳ👇🏻💯 •••●❥ @romanegerdab 💦🔞

- سینه های من توی این سوتین جا نمیشه شاهکار خان! شاهکار اخم‌کرد. - تف به من که سایز سینه‌ی زنمم بلد نیستم!. بیا جلو ببینم. دخترک با اخم جلو رفت و شاهکار با عصبانیت سینه هایش را چنگ. - هوی یابو چکار می‌کنی! شاهکار با اخم تنش را به دیوار چسباند. - نگو که زن اجباری من سایز سینه هاش ۸۵ بوده و من غافل بودم ازش.. انقد گل و گشاد میپوشی هیچی ندیدم. چشمهای تابان ترسید و شاهکار سر در گردنش برد. - مهمونی کنسله کوچولو، امشبم سایزت جا به جا میشه فردا برات یه ست سکسی می‌گیرم عروسک! لینک❗️ https://t.me/+AZqvw4HH2kFjMTJk 🥲پسره وحشی زن اجباریش و اذیت می‌کنه🔞 https://t.me/+AZqvw4HH2kFjMTJk

_اقای دکتر دخترم دیشب خود ارضایی میکرد میخوام باهاش حرف بزنید یه تای ابرومو بالا دادم کوچولوی هورنی _لطفا صداش کنید بیاد داخل خودتون بیرون بمونید از اتاق خارج شد و‌دختر ۱۳ساله ش وارد اتاق شد _مامانت میگه دیشب خود ار.ضایی میکردی ؟ ‌لبشو‌گاز گرفت _خب تو عکس ابنباتتو فرستاده بودی منم بهشتم میخارید فقط خاروندمش روی پاهام نشوندمش و چاک با.سنشو روی التم تنظیم کردم دستمو از شلوار و‌شورتش رد کردم و بهشتشو چنگ زدم _نظرت چیه تا مامانت منتظره ارشادت کنم به زن و شوهر بازیمون برسیم کوچولو؟ با تکون دادن سرش بی طاقت روی میزم نشوندمش و شبوار مدرسه شو دراوردم زبونمو لای چاک بهشتش کشبدم مثل همیشه خیس بود تند تند زبونمو تکون میدادم روی شیار بهشتش که با صدای خانم مدیر و باز شدن در اتاقم... https://t.me/+HCzBk48SigBhMTVk https://t.me/+HCzBk48SigBhMTVk سک.س مشاور مدرسه با دانش اموز ۱۳ساله💦💦💦

_اینو‌ میکنی تو سوراخ بهشتت میای تو جلسه شوکه نگاهم کرد _چرا دست از سرم بر نمیداری؟ پوزخندی زدم و انگشتمو اروم روی بهشتش کشیدم و‌چاک بهشتشو لمس کردم _چون همه جا باید هوس کیر رئیستو کنی کوچولو نیشخندی زدم و  خم شدم و زبونمو روی چاک بهشتش کشیدم _همیشه همینطوری لخت منتظرم باش کوچولو _من برده ت نیستم _اره  ولی تو شرکت کارمندمی هرچی رئیست بگه باید گوش بدی ویبراتورو  روی لباش کشیدم و‌مجبورش کردم لیسش بزنه اروم وارد بهشتش کردم و‌کنترلش رو برداشتم و ... https://t.me/+ffOth7Fyd2w5NGVk https://t.me/+ffOth7Fyd2w5NGVk

به بهونه خرید ماریانا رو برداشتم و رفتیم بیرون.... _کوچولو دلت بازی نمیخواد؟ از اون بازی های که خیلی خوش می‌گذشت به هر دومون کیف میکردیم..‌ _میخوام ولی نمیشه که خونه پر آدم هست تو ماشین هم خیابون میبینن. _نترس یه کاری میکنیم تو ماشین کسی نبینتمون. حالا شلوارت رو بکش پایین پاهات رو کامل باز کن تا کوچولوی صورتی جلو دیدم باشه... _داداشیی من تپلم از خودش آب میده بیرون هر دقیقه شور..تم خیس میشه احساس میکنم جیش کردم ولی جیش نیست به چیزای سفید و لیزی از خودش میده بیرون. _الان من خوبش میکنم تا چند روز آب نمی‌ده پرنسسم. https://t.me/+a5nxcJFo37AxOGY0 https://t.me/+a5nxcJFo37AxOGY0

شبها بی تردید به پایان میرسند و حتما فرداها بهترين روزِ زندگي تو خواهد بود به شكوه تقدير و معجزه خدا شک نكن.. شبتون بخیر❣ ••••••●❥ʝσเɳ👇🏻💯 •••●❥ @romanegerdab 💦🔞