264
Подписчики
Нет данных24 часа
Нет данных7 дней
Нет данных30 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
من دیبام!
بدون اطلاع از خونوادم با حسام صیغه کردم و بچه اون رو باردار شدم.
درست روز عقدمون حقایقی که برای حسام رو به رو شد باعث شد تا پا روی عشقمون بزاره و روز عقد من و بچش رو دست بابام بسپره.
بچم سقط و شد و من حالا برای انتقام دوباره به حسام برگشتم!
کاملا واقعی
اگه میخوای حقایق رو شده از داخل نامه رو بفهمی روی شیشه کلیک کن
میخوام از محتوای نامه باخبر بشم❌
❌دختره رو سر سفره عقد ول کرد و رفت❌
با لبخند به نیمرخش نگاه کردم و منتظر موندم تا رضایت و بلهاش رو برای ازدواج با من بگه.
با بلند شدنش از سر سفره عقد نگاهم روش خشک شد.
قهقه زد و با خنده و تمسخر گفت:
-واقعا فکر کردی باهات ازدواج میکنم؟سخت در اشتباهی!اونم با این گندی که بالا اوردی.
نگاه مهمون ها رومون خشک شد و من با لب های خشکیده نالیدم:
-من، من چه گناهی داشتم؟اون حقایق به من ربطی نداشت.
پوزخندی زد و گفت:
-به من ربطی نداره!من باید انتقامم رو میگرفتم که گرفتم.
لگدی به گلدون کنار سفره زد و بازوم رو گرفت.
پرتم کرد جلوی بابام و با خنده گفت:
-حالا ببینم دختر حاملت و میتونی به کی بندازی.
همه با شنیدن خبر بارداریم هینی کشیدن و پدرم لگد محکمی توی شکمم زد.
-حسام؟!
عاجزانه صداش زدم و اون بعد از پوزخندی از خونمون بیرون زد.
من موندم و پدری که قصد جون من و بچم رو کرده بود...
#کاملاواقعی
#لینکشوبهزورازنویسندشگرفتم
⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️
https://t.me/joinchat/AAAAAFfJWSHBmFEUiyJ-KA
❌با خوندن نامه مرموز، بی توجه به زن صیغه ایش که ازش باردار بود، رفت❌
وسط #جمع ایستاده بود و نامه رو میخوند.
با نگرانی نگاهش کردم.
مشتش هرلحظه جمع تر میشد و #قلب منم انگار داخل مشتش #فشرده میشد.
نامه رو #مچاله کرد و پرت کرد توی صورتم!
نگاه خشمگینی بهم انداخت و بی توجه بهم از سالن #بیرون رفت.
با ترس نامه رو برداشتم و خوندم.
با هر خطی که میخوندم، حالت #تهوعم بیشتر میشد.
به خاطر این نامه من و #بچش و ول کرد و رفت؟
حالا من به بقیه چی بگم؟
بگم #ازدواج نکرده باردارم؟
اون و بیخیال، از محتویات این #نامه چجوری صحبت کنم؟
با پایین اومدن حسام از پله ها با چمدون #جون از تنم رفت.
به سمتش رفتم و التماس وار گفتم:
-حسام؟نرو!کجا میری؟من و بچت و...
داد زد و گفت:
-بچت به من ربطی نداره!اون #حرومزادت و بنداز گردن یکی دیگه!
با بهت نگاهش کردم و عقب عقب رفتم.
بی توجه به من از خونه #خارج شد و رفت و من...
❌دختره حاملس، جلوی جمع رسواش کرد و رفت❌
بزن روی این متن و از محتویات اون نامه ممنوعه با خبر شو!😰
#کاملاواقعی
#لینکشوبهزورازنویسندشگرفتم
⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️
https://t.me/joinchat/AAAAAFfJWSHBmFEUiyJ-KA
#کامل_بخونین👇❤️
من یه نذری دارم امید وارم شمام با فروارد کردن این پست و فرستادن صلوات کمکم کنین که هم حاجت من هم حاجت شما برآورده بشه ان شا الله ...
میگن دعا از زبونی که گناه نکردی سریع تر مستجاب میشه!
لطفا قطع کننده زنجیره نباشین و ارسال کنین
هرکسی که این پست و میخونه ۱۰ تا صلوات بفرسته و به #دو نفر این پستو فراورد کنه!
با صلوات هیچکس فقیر نمیشه بلکه پیش خدا عزیزتر میشه😊
ان شا الله هممون به ارزوهای قشنگمون برسیم😘❤️
لطفا راحت از این پست نگذرین
صلوات بفرستین و ارسال کنین🙏
دعا کنیم برای هم تا به حاجتمون برسیم ...
با شورت و سوتین تو اتاق داشتم برای خودم قر میدادم و خوشحال بودم که بعد ۳سال این شوهر غیابی رو میخام ببینم که در باز شد و یه پسر ناشناس وارد شد ...
خواستم جیغ بکشم که به دیوار کوبیدم و جلوی دهنمو گرفت و گفت
_تو کی هستی دیگه تو اتاق من چیکار داری
با اخم نگاهش کردم سروع کردم به حرف زدن که چیزی از حرف ها نفهمید ... کلافه گازی از دستش که روی دهنم بود گرفتم که دادی زد و دستشو کشید عقب
_چته وحشی
_وحسی تویی یا من ... اینجا اتاق منه نه تو ...
با اخمای در هم نگاهش کردم که لب زد
_تا قبل رفتنم اینجا اتاق من بود ...تو کی هستی
_عروس خانواده م تو کی هستی
با ابرو های بالا رفته نگاهم کرد و چشمک شیطونی زد
_شوهرت
سرش رو خم کرد و لب هام رو بوسید ...بدون توجه به تقلاهام دستش به سمت ....
https://t.me/ghalb_paeiiiziii
https://t.me/ghalb_paeiiiziii
آموزش شب زفاف از پارت 1تا پارت 20💦🙈
#چنگى به موهام زد و خودشو #بين_پام جا کرد و محکم بهم ضربه زد..جیغی از درد کشيدم که #جونى گفت و محکم و پر قدرت بهم ضربه زد..
داشتم از درد میمردم. خیلی محکم #تلنبه میزد و نگران بچه تو شکمم بودم.
دستمو رو #شکمم گذاشتم و از درد به گریه افتادم که یهو از حرکت ايستاد و از روم بلند شد و برگردوندم و هرچی #جیغ زدم توجه نکرد و #سیلی محکمی روی #باسنم زد و انگشتشو .....
https://t.me/joinchat/UsBb4p3G7hFpXAMP
#رمانى_سکسى_و_هات
رابطه با زن حامله که باعث سقط بچش میشه😣❌
-اووه… چه زنی هستی… #جوون زن خوشکلم… زیر چادرم بدنت💦🔞 #ک.یر شق کنه… #ک.یر هر مردی رو سفت می کنه… اووه…
همونجور که می خوردم اومدم پائین #ک.وس تپل ش رو لیس زدم
- #ک.وس ج.ندت چه حالی میده یه #ک.یر کلفت می خواد تو رو باید چندتا مرد بکنه💦
https://t.me/joinchat/UsBb4p3G7hFpXAMP
_سـ اک زدن بلدی؟
_گیرم که بلد باشم اون وقت چی قراره عوض بشه؟
_خب میدونی که شرط ازدواج من با تو اینکه اول سـ اک زدنتو بییینم کوچولو
_من واست نمیخورم چون نامحرمی!
اخه بگو این دختر ۱۴ساله چی از محرم و نامحرم میدونه اخه اما خب انصافا بدن نابی داشت
_خب لخت شو
درمونده نگاهم کرد و سپس شلوارشو کشید پایین با تمسخر گفت : خب اینم بدنم
اووف با دیدن بهشتش اب دهنم راه افتاد عجب چیزی بود ادم دلش میخواست براش بخوره
_داگی شو
به ناچار داگی شد و باسنشو داد عقب با دیدن سوراخاش بدجور حالم خراب شد اول کمی با سوراخاش بازی کردم و سپس سرمو جلو بردم و اومدم لیسی به سوراخ باسنش بزنم که....👇❌🔞
https://t.me/joinchat/UsBb4p3G7hFpXAMP
فووول هات ترین رمان 😊🔞👆
_شل کن
به وقاحتش در سکوت نگاه کردم که ادامه داد
_چک میکنم اگر #پرده نداشتی باهات میخوابم ... هنوز اونقدر احمق نیستم که #بکارتت رو بزنم و خودتو بندازی بهم
چشمام رو بستم و فکر کردم که عاشق چه ویژگی توش شده بودم که حالا میخواستم دخترونگیمو به تاراج ببره تخس گفتم
_میخوای #تستhiv (ایدز) هم بگیر
کمی فکر کرد و گفت
_بیراه هم نمیگی
پوزخندی زدم و پاهام رو باز کردم بکارتم #حلقوی بود و اون متوجهش نمیشد
دستش رو به بین پاهام رسوند و مشغول برسی شد وقتی مطمئن شد خبری از بکارت نیست سرش رو جلو برد و #زبونش رو ....
https://t.me/joinchat/VdmiL_ftRxYCq99_
#بکارت🚫🚫🚫
محکم سینه هاشو توی دستم گرفته بودمو فشار میدادم
آروم هلش دادم عقب که افتاد روی تخت....... شورتمو در آوردمو یه دستی به کیرم کشیدم خمار لب زدم:
+میتونی طاقت بیاری؟
قفل سوتینشو باز کردو گفت:
_ منو خشکههههههههه خشک بکن آرمین.....
خیلی وقته تو نخ این کی*یر کلفتتم....
اووف زودباش....
با شیطنت تمام گفتم:
+ باشه..... خودت خواستی
خیمه زدم روی بدنه ظریفشو از روی شورتش کیرمو لای ک صش می مالیدم که با ناله گفت:
_ لعنتی....
نگفتم که آبمو بیاری..... آهههههه... آر... مین...
نک......ن.... اوووف..... آر.... ر...مین.....
محکم لای ک صش میکشیدمو از لذت آه میکشیدم، وقتی حس کردم کیرم خیس شده بدون معطلی شورت خوشگلشو با دستام جر دادم و فوری یک ضرب واردش کردم که یه اههههههه بلند گفتو...
https://t.me/joinchat/UsBb4p3G7hFpXAMP
Выберите другой тариф
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.