آنه‌لیزای منتشر

هنوزم توی خوابام میای اون وقت‌هایی که کابوس می‌بینم، هنوزم مرکز این دایره‌ تویی و سیاهچاله‌ای ساختی که هرکاری می‌کنم نمی‌تونم ازش بیرون بیام. تمام خشم و عقده‌هات رو مثل دو انگشت، قلاب می‌کنی توی گلوم و ازم میخوای چیزهایی رو بهت پس بدم که هرگز ازت نگرفتم. هر کلمه‌ی تلخی که توی این جهان هست رو با ناخن‌ت روی تن من هجی می‌کنی و هیچ ابایی نداری از اینکه حالا این همه زخم روی تنم هست و من نمیخوام این زخم‌های ناخواسته گذشته‌ی من باشند. برای فرار از تو یاد گرفتم هر تاریخچه‌ای که داشتم رو پاک کنم و به هیچ چیز دل نبندم اما انگار تنها چیزی که در نهایت تعقیبم می‌کنه، باز هم سایه‌ی سیاه توئه که هیچ‌کجا ازش رهایی ندارم. میخوام پاک کنم خودم رو. میخوام عاری و زدوده شم از هر ردی که از تو توی وجود من به جا مونده. میخوام هیچ ربطی به تو نداشته باشم، نمیخوام از تو نشئت گرفته باشم. اصلا بگو، چطور خودم رو دوست داشته باشم؟ چطور خودم رو بخوام؟ هر طرف رو که نگاه می‌کنم نشانی از تو می‌بینم و بزرگترینِ این نشان‌ها، خود منم. انگار به هرکجا که فرار کنم، باز هم از تو رهایی ندارم چراکه اولین چیزی که من رو به یاد تو می‌اندازه، خود منم و به من بگو تا کی می‌تونم از خودم فرار کنم؟ باور ندارم نمی‌کنم که به تو ارتباطی داشته باشم. نه، این من نیستم. همه‌ی گذشته‌م رو پاک خواهم کرد و چیزی ازشون باقی نخواهد موند. اسمم رو از خودم خواهم گرفت و اسم جدیدی خواهم پذیرفت. هرگز نمی‌تونم اینهمه رنجی که بهم میدی رو با خودم حمل کنم.

هربار میام در قلبم رو به زندگی باز کنم، دوباره یک چیزی تا اعماق وجود عذابم میده و ۲ دقیقه بعد بازم من می‌مونم و بی‌حسی مطلقی که نمی‌دونم چجوری باید برطرفش کنم.

هربار میام در قلبم رو به زندگی باز کنم، دوباره یک چیزی تا اعماق وجود زجرم میده و ۲ دقیقه بعدش من می‌مونم و بی‌حسی مطلقی که تلاش می‌کنم ازش بیام بیرون و این

And I’m sitting here at the verge of throwing up meanwhile she’s handling 3 boys, 2 situationships and a business project.

Pov: you and your bestie are having your 4th meal

خاله‌م رو دو ساله ندیدم و گاهی وقت‌ها شباهت عطرش با عطر یک رهگذر غریبه کافیه که همونجا توی خیابون بشینم یه گوشه و اشک بریزم. حالا مدیونید فکر کنید الانم گریه کردم ها.

واقعا این ترکیب رو فقط ویاس می‌تونست تکمیل کنه که اونم خوشبختانه مامانم حواسش نبود و با بقیه‌ی داروها ریخت دور. :))))))

روزهایی که تمرین دارم به طور متوسط ۱۰،۰۰۰ قدم راه میرم، ۲ ساعت و نیم می‌رقصم و ۲ ساعت آواز می‌خونم ولی همچنان با ۴ ساعت خواب و چیپس به عنوان ناهار و نیکوتین به عنوان میان‌وعده زنده‌ام و انتظار دارم اینطوری زندگی سالمی هم داشته باشم. Nah