ناجه
•﷽• کتاب را به سینهام فشردم، و کتاب با تمام سردی جلدش، مرا گرم کرد.. 👈شماره زیر هر پست شماره صفحه کتاب است. سپس فوروارد زیباست✅ تولد ۲۰/۱۰/۹۹ لیست کتابایی که تاالان خوندیم: @list_najeh ناشناس👇 https://t.me/HarfinoBot?start=1d7687981cc737a
Больше621
Подписчики
+224 часа
-127 дней
-4830 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
کسی که میخواهد برای خودش و جامعهاش کاری بکند، باید ابتدا هدفش را مشخص کند، و سپس براساس هدفش نیازهایش را بشناسد و بعد با هر نیازش مسائلش را و در هر قسمت مجموعه کسریها و کمبودها و وظیفههایش را که برای رسیدن به هدفش باید انجام دهد بشناسد؛ و همانطور که گذشت، هدف را هم باید با کمک عواملی مثل تدبر، تفکر، تعقل، آموزش و مشورت شناخت.
صفحهٔ - ۱۸۰ -
از طرف دیگر فراموشی اهداف، ما را پست و منحط نگه میدارد؛ و این نه فقط در رابطه با ما، که در رابطه با هر کشور و هر جامعهای که هدفهایش در تاریکی قرار میگیرد، صدق میکند. هنگامی که قدرتهای فاتح به پیروزیهای خودشان میرسند و باده پیروزی مستشان میکند، هدفها را فراموش میکنند و در این لحظه، با کنار رفتن هدفها، خواهناخواه هوسها حاکم میشوند و با حکومت هوسهاست که تجمل، اسراف و اِتراف به وجود میآید؛ و باز با از دست رفتن هدفهاست که رکود و سستی و کهولت به وجود میآید.
صفحهٔ - ۱۷۹ -
اینکه ما همیشه میپرسیم چه کنیم و از کجا شروع کنیم، به خاطر این است که در ذهن زندگی میکنیم و در ذهنمان ساختمان میسازیم. کسانی که طرح جامع را تهیه کرده و به عمل مشغول شدهاند، میفهمند که در عمل چه میخواهند؛ حتی تا جنس و کیفیت فرغون لازم برای کارشان را هم میدانند.
صفحهٔ - ۱۷۸ -
در آن روایت هست: «اعمَل لِدُنياك كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداً وَاعمَل لِآخِرَتِكَ كَأَنَّكَ نَموتُ غَداً»؛¹ «برای دنیا به اندازهای کار کن که گویا همیشه زندهای و برای آخرتت طوری کار کن که گویا فردا میمیری.» انسان وقتی قرار است برای همیشه در جایی باشد، حرکتش سرعتی نمیگیرد و کند میماند. با خود میگوید فعلاً هستم؛ ولی وقتی که میخواهد فردا به سفر برود، دست پاچه میشود.
برای دنیا به اندازهای و طوری کار کن که خیال میکنی همیشه هستی. کسی که همیشه هست، وقت دارد و میتواند کارش را انجام بدهد؛ ولی برای آخرت خود و برای بازار بزرگت، باید طوری کار کنی که گویا فردا وقت رفتن است.
¹: منلایحضرهالفقیه، انتشارات اسلامی، ج ۳، ص ۱۵.
صفحهٔ - ۱۷۷ -
❤ 3
زندهداشتن شب قدر به این است که ما ببینیم در این شب چه کم داریم. گاه شب قدر را باید با تفکر بگذرانیم، گاه تذکرهایی لازم داریم، گاه توبهای میخواهیم تا خودمان را شستوشو دهیم و گاه هم توبهها انجام شده و اکنون به عمل نیاز داریم؛ مثلا بخل داریم و باید انفاق کنیم؛ وقتمان را بدهیم، مالمان را بدهیم، از هرچه میتوانیم بدهیم. گاه، انسان تنها انس با قرآن میخواهد و تا صبح قرآن میخواند؛ اما زمانی هم نیاز به حرف زدن با خدا دارد؛ باید بنشیند و دعاها را بخواند.
صفحهٔ - ۱۷۳ -
❤ 4
انسان باید ابتدا سرمایههایش را مشخص کند. ما دو پای صبر و شکر را برای حرکت داریم. یا سرمایهای دادهاند که باید خرج کنیم، یا هیچ نداریم که در این صورت نباید به پای غیر حق بچسبیم. در این هستی به دُم خرس دخیل نبندیم، نردبان دزد نشویم و اگر پای حق نیستیم، دست باطل نباشیم.
صفحهٔ - ۱۷۳ -
❤ 4
ما اگر بخواهیم برای هر سال طرحی داشته باشیم، باید بدانیم در این یک سال چه سرمایههایی داریم. باور کنید سرمایهها برایمان مجهول هستند. روزی که چشمها تیز میشود، انسان میفهمد که چقدر سرمایه از دست داده و تجارتی نکرده است! آن روز میفهمد که حتی اثاث کهنهی افتاده در خانه، چقدر میتوانست سود بدهد! یک جفت دمپایی که در خانه راکد بود، چه پاهایی را میتوانست از زخم و میکروب و از درد و رنج کزاز نجات دهد!
چه انگشترهایی که در دست من راکد بود و میتوانست عدهای را از فقر و فساد و جنایت آزاد کند! لباسهای گرانقیمتی که پوشیده بودم و خانههای عالیای که بالا برده بودم و زندگی راحتی که برای خودم میخواستم، چقدر سرمایه بود و چه گرههایی را میتوانست باز کند!
صفحهٔ - ۱۷۱ -
❤ 3