MoonLight

"You're my family, and I love you. But you're terrible, you're all terrible."

You were born reaching for your mother's hands, victim of your father's plans to rule the world Too afraid to step outside, paranoid and petrified of what you've heard

در واقع من می‌تونم همه چیز رو از سالها قبل برنامه‌ریزی کنم و خودم هم به همه چیز رسیدگی کنم و هرگز از کسی کمک نخوام و مطمئن بشم که مشکلات دیگران حل می‌شه، قبل از اینکه اونها حتی متوجه بشن مشکلی وجود داره. در عین حال می‌تونم همه‌ی این کارها رو جوری انجام بدم که هیچ‌کس متوجه نشه من همه‌ش ر‌‌و انجام دادم. در واقع اونها فکر کنن من اصلا ‌توانایی انجام دادن کاری رو ندارم پس دلیلی برای خسته بودن هم ندارم، بنابراین هرگز به فکرشون نمی‌رسه که شاید من هم نیاز به کمک داشته باشم. و همه‌‌ی اینها نفرینی‌ئه برای بچه‌ی وسط بودن. البته باید بگم بچه‌ی قدرنشناس, عجیب‌ و غریب و black sheepئه خانواده.

"Maybe we will meet again, hope I don't recognize you then"

«خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل..»

باید بیشتر manifestingرو انجام بدم، این لعنتی جواب میده!

وای 😂😂😂

Manifesting ✨امروز روز خوبی می‌شه✨