کۆمار 🇵🇸

نهاد غیردموکراتیک و غیرانتخابی ولایت فقیه با اتکا به آمار مشارکت در انتخابات سودای بازمشروعیت‌بخشی به خودش رو داره تا با استناد به مشارکت‌های بالا مقبولیت خودش رو  ثابت کنه. عدم‌مشارکت مسالمت‌آمیزترین و مدنی‌ترین راهه که نشون بدیم "نه".

نهاد غیردموکراتیک و غیرانتخابی ولایت فقیه با اتکا به آمار مشارکت در انتخابات سودای بازمشروعیت‌بخشی به خودش رو داره تا با استناد به مشارکت‌های بالا مقبولیت خودش رو ثابت کنه. عدم‌مشارکت مسالمت‌آمیزترین و مدنی‌ترین راهه که نشون بدیم "نه".

ارادت.

کومار جان تیرهوایی داری.

نفر بعدی کیه به جمع بی‌سوادان کتاب نخونده افراطی رادیکال بد جنس وارد بشه

یه امروز رو هم پُست‌های انتخاباتی رو تحمل کنید از فردا دیگه فقط کار کار کار.

این عزیزمون که معمولا انشا هاش یکم پیچیده‌تر از تابستان خود را چگونه گذراندید هستش، سه تا دلیل برای رای دادنش آورده، بزارید تیتر هر کدوم رو بگم و هر دلیل رو نقد کنم :

1_ جلوگیری از دسترسی جبهه پایداری به منابع مالی و سیاسی سرشاری که در پست ریاست جمهوری موجود هست.

این‌که اصلا خزعبلاته، حتی ارزش پرداختن هم نداره چون داره یه تمایز خیالی رو قائل می‌شه، اونم وقتی شاکله ساختار نظام روی یه جای دیگه به اسم ولایت فقیه استواره نه روی اونا و هر اتفاقی بیفته جمهوری اسلامی نهایتا حول همون محور بازتولید می‌شه، حرف شما برای زمانیه ساختار یک بخش غیرقابل تغییر به صورت قانونی نداشته باشه، هویت مستقل خودش نداشته باشه نه اینجا که کل حکومت روی یه آگاهی ایستا بنا شده این استدلال بد و بدتر برای وقتیه که اساسا بشه با بد و بدتر چیزی رو تغییر داد، سوار ترس مردم شدید و اونا رو از تفکر مصباحی جلیلی می‌ترسونید، دریغ که اونی که خودش بالاتر نشسته از جلیلی به مراتب مصباحی تره، و علاوه بر اون استدلال بد و بدتر برای زمانیه که به یه نتیجه مطلوب منجر بشه، بازتولید و بقای جمهوری اسلامی دقیقا چه نتیجه مطلوبی رو به همراه داره؟

2_ جلوگیری از تخریب و تار و مار شدن هرچه تمام ترِ جامعه معدنی.

آقای جامعه معدنی، این دلسوزی و ترس شما برای جامعه مدنی، برای زمانیه که جامعه مدنی وجود داشته باشه تا بخوایم حفظش کنیم، این در صورتیه که اصلا موجودیت جمهوری اسلامی خودش نافی جامعه مدنیه و این چیزی نیست که به صورت دوفاکتو به وجود اومده باشه، بلکه به کلی خصلت و ذات ساختاریشه، چرا جمهوری اسلامی روی این ایده بنا شده که "حق اولویت امام و ولی‌الامر در عموم تصرفات نسبت به حق فرد و جمع بر حسب تشخیص مصلحت از حقوق مسلم است" نظر نه! خود حق. یعنی در یک کلام جمهوری اسلامی قبل از هر چیز خودش رو صاحب جان و مال و ناموس و فکر مردم می‌دونه و اگرم شما چیزی دارید از صدقه سری ولی‌الامر مسلمینه، هیچ چیز رو از خودتون ندارید و همه چی مال اونه فقط خلیفه گذاشته گاو و گوسفنداش توی اموالش چرا کنن، هر وقت هم اراده کنه می‌بره ذبحشون می‌کنه این یعنی اینکه اصلا هیچ چیزی مستقل و خارج از جامعه سیاسی وجود نداره که شما بخواید اون رو جامعه مدنی بدونید، همه چی تحت این ساختار معطوف به جامعه سیاسیه و چون یک محور تغییر ناپذیر و ثابت به عنوان ولی فقیه داره، جبر ساختار نسبت به هر چیز در اولویته، حالا شما خودتو اینجا برای جامعه مدنی که نیست بکش، ولی هیچ مجرای رسانه‌ای و مدنی قانونی وجود نداره که مستقل از جامعه سیاسی وجود داشته باشه این هیچ، جمهوری اسلامی باقی مجراها رو هم کنترل می‌کنه سنگ چیزی که نیست رو بنا بر چه چیزی به سینه می‌زنی؟ حالا همه اینا به کنار، دیدی که شما به پزشکیان داری، ایده‌آلیستی، نظرمحورانه و نظرورزانست، این واقعا مهم نیست که پزشکیان چی گفته باشه، ما به حرف و فکر اعتماد نمی‌کنیم، شاهنشاه آریامهر هم گفت من سوسیالیستم، باور کنم؟ امام خمینی رحمة‌الله علیه فرمود ما می‌خوایم شما رو به مقام انسانیت برسونیم، باور کنم؟ پزشکیان می‌گه اصول ما انصاف است و عدالت؟ باور کنم اینو؟ صرف حرف، نظرورزی و وعده نمی‌شه چیزی رو سنجید و بیانگر خصلتی نیست، ما بنا بر در امر واقعی و سابقه ساختاری این رو می‌فهمیم یعنی بنا بر کارکردشون توی فرآیند های در جریان مطابق واقعیت عینی و ساختاری در اون مقام به واقع مسعود پزشکیان هیچ تفاوتی با پایدارچی ها نداره، اعتماد شما صرفا بنا یک رویکرد تخیلی و فانتزیه که روی حرف های یه نفر بنا کردید، چیزی که قابل سنجش و آزمودن در این مقطع پیش از رای‌دهی نیست، پس خصلت ساختاری طرف کجا می‌ره؟ اون چیزیه که ما بنا بر اون طرف رو می‌سنجیم، مسئله‌ای که برای اطرافیان پزشکیان هم قابل صدقه، دست به گریبان شدن به کسایی که دیگه تقریبا حیات سیاسیشون رو از دست دادن و قضاوت این ها بنا یک فهم ایستا در گذشته و عدم پاسخ‌گویی به ضرورتای واقع و حاضر، به نحوی خودارضایی کردن با اون چیزی که قبلا بوده، این کاریه که شما می‌کنید. از کجا معلوم مثل دولت دوم روحانی نشه؟

3_ این یک رویکرد اصلاح‌طلبانه نیست، درجهت عبور از جمهوری اسلامی چه به شیوه براندازی و چه عبور خشونت پرهیز هست که رأی میدم.

اینجا که چرت و پرتایی رو که عقب تر گفتی رو باز هم تکرار کردی، پس لزومی به تکرار مکررات نمی‌بینم و اما کی‌ گفته توده گرسنه نمی‌تونه سیاسی باشه؟ به واقع توده گرسنه سیاسی ترین بخش جامعست، همون کسی که همه برای توجیه خودشون بهش متوسل می‌شن، این رسوخ تفکر نئولیبراله دیگه، هر چیزی رو جداانگارانه فرض کردن و در حرکت هم دیگه فرض نکردن، سیاست رو جدای از اقتصاد دونستن، سیاست رو جدای از جامعه دونستن (تاچر که کلا با وجود چیزی به اسم جامعه مشکل داشت) و نهایتا سیاست رو از جدای از انتخابات دونستن [ادامه صفحه بعد]

این در حالیه که انتخابات برای عموم جامعه سیاسی ترین کاریه که می‌تونن انجام بدن حالا شما بشین اون گوشه با افکار خودت خودارضایی کن، اما انتخابات نه تنها برای توده سیاسیه، بلکه رای دادن شما داره سلب سوژگی از مردم و آگاهی جمعی می‌کنه. من توی جواب به دوستی اینطور بیان کردم و مجددا همون جواب رو اینجا مطرح می‌کنم :

شما دقیقا ترس از همون چیزی دارید که برای توجیه خودتون بهش متوسل می‌شید، ترس در سکون و ایستا بودن، ترس انفعال داشتن. شما با رای دادن عملا باعث بازتولید گفتمان جمهوری اسلامی می‌شید، خودتون رو در اون منحل می‌کنید و از خودتون سلب سوژگی می‌کنید و این بدترین انفعال رو در بلندمدت متحمل شما می‌کنه. رای ندادن قبل از هرچیز، برای احیای سوژگی هستش، مترقی بودن آگاهی جمعی اون جاست که جمع با فعلیت عمل خودش تو واقعیت بشه و این مستلزم اینه که جمع با عین جمع بودن و بنا بر جمع بودن این رو انجام بده. آگاهی جمعی با همراه شدن با جریانات دیگه فعلیت و موجودیت خودش رو در اون محو و منحل می‌کنه و ازخودبیگانه می‌شه، یعنی آگاهی جمعی به همون گفتمان تبدیل می‌شه در صورتی که این قصد رو نداریم و می‌خوایم سوژگی مجزای جمع رو نشون بدیم تنها در صورتی آگاهی جمعی مترقیه که به جای وصله شدن به گفتمانا برای احقاق حقوقش، عینا برای خودش و سوژگی خودش نسبت به امر واقع و حاضر موضع اتخاذ کنه.‌ اگر این‌کارو نکنه، فعلیت خودش رو تو اونا محو می‌کنه و با حمایت خودش دست به بازتولید گفتمان اونا بزنه، کم کم موضوعیتش و حقوقش هم تحت همون‌ گفتمان محو می‌شه، جمهوری اسلامی در این جلد به طور کامل به جامعه مدنی نفوذ می‌کنه تا بتونه بیش از پیش خودش رو بازتولید کنه

یا یه زبان ساده، این ارباب عمامه به سر شما، اگر یکم فرصت استراحت به شما داد و تکه نونی رو برای این جمعیت کونی پرت کرد، دلیل نمی‌شه که مقدمات آزادی و پس زدن یوغ بردگی رو براتون فراهم کرده باشه، بلکه داره دوباره ظرفیتتون رو برای کارای سخت تر بالا می‌بره، حتی اگر یک درصد دولت پزشکیان جای تنفسی باشه که نیست، اقدام به بازتولید جمهوری اسلامی کرده تا بتونه بیش از پیش سیاست های خودش رو نرم تر و به تدریج اجرا کنه، اونی که اونجا می‌بازه شمایید نه کس دیگه، و این در مسیر براندازی نیست، خلافشه

خیلی طولانیه ولی اوکی.

خب گویا چنل رفقا پرایوته. ولی در جریان باشید که نهضت ادامه داره.