به یاد سورمق

آقای امیدوار خاطرات خیلی خوبی یاداوری کردن اضافه میکنم به خاطرات که زمان ما بیسکویت به دانش آموزان میدادن مثل بسکویت تینا جعبه هاش مثل جعبه صابونهای گلنار فعلی بود.به بعضی بچه ها تکلیف خط درشت میدادن در خانه ننوشته بودن میومدن باقلم درشت ومرکب مینوشتن وخاک میر یخن روی نوشته ها تا زود خوش شود هر روز سر صف پشت دستها را میددن وای بدبخت شاگردی که دستش کثیف بود چوب اناری نثارش میکردن. حسن دانا @beyadsurmaq

ای همۀ آسمان شده خیره به هر نگاه تو چشم رضا ستاره شد، مانده کنارِ ماه تو لشگرِ حوریان ببین، برگِ خزانِ مقدمت آمده تا که بال خود، فرش کند به راه تو.. 🔹ولادت حضرت معصومه(ع) روز دختر به تمامی دختران  الخصوص به دختران سرزمین آبا واجدادیم سورمق زیبا مبارک وتبریک باد🎉 ازطرف ستاره گودرزی @beyadsurmaq

💞به راستی چه روزهای خوب وفراموش نشدنی بود که‌ گذروندیم ... 🌈یاد همه معلمینمون بخیر البته اکثرشون فوت کرده اند . روح همگیشون شاد و قرین رحمت و آمرزش خداوندی و در قید حیاتی هاشون هم سایشون مستدام و با آرزوی سلامتی اونها در کنار خانواده و عزیزانشون ... 💥🌈🏖️💥💥💥💥واما شما همشهری عزیز ..همکلاسی گرامی ..فارغ التحصیل محترم مدرسه نظامی ..موردو یا مواردی دیگر به خاطرتون می رسه که به این فهرست اضافه کنید ؟.. ممنون میشم اگر لطف کنید وکامنت بگذارید .... باتشکر 🙏 🙏👆🌴🌿🌺.. به یاد همه دانش آموختگان تمام ادوار مدرسه نظامی ودر ادامه آن جلاا آل احمد .بویژه عزیزانی که دار فانی را وداع گفته اند. 🙏دانش آمور دهه ۱۳۴۰ مدرسه نظامی سورمق . 🙏 فیض اله امیدوار 🙏 .💞🌷🌹🌻🌿 @beyadsurmaq

💕🌹💐🌷🌺.💕 به بهانه بزرگداشت یکصدمبن سال تأسیس مدرسه نظامی سورمق 🌴یادتونه... یادتونه.. مدرسه نظامی محل فعلی «کتابخانه مرحوم سعید قربانی...خداونداین مرحوم و مرحوم پدر بزرگوارشون را بیامرزد » اجازه بدین خاطرات اون روزها رو ( دهه ۴۰) بیادتون بیارم : فکر کنم براتون جالب باشه 🌻 مدیر مدرسه مرحوم آسید علی آقا عظیمی و ناظم مدرسه هم مرحوم آسید غضنفر عظیمی ..(خداوند رحمت کند هردو بزرگوار رو ) درب کلاس را باز میکردند و به ما دانش اموزان که داخل کلاس مرتب نشسته و منتظر ورود معلم بودیم ، می گفتن بی سر و صدا وسايلتونو جمع کنيد آروم و بدون هیچ سر و صدائی با صف بريد تو حياط امروز معلم نداريد.. و موج شادی بچه ها...از این خبر خوش بویژه که اگر آن روز درس سختی هم داشتیم یادش بخیر ...😌 ✅یادتونه تو نیمکت ها باید سه نفری می نشستیم بعد موقع امتحان باید نفر وسطی می رفت پائین میز وارونه رو زمین دو زانو می نشست و‌کاغذ امتحانش را میگذاشت رو نیمکت و جواب سئوالات را مینوشت 😐 ✅یادتونه نوک مداد قرمزای دو  سوسمار را  زبون می زدیم تا خوشرنگ تر بنویسه یا رنگ کنه 😌 ✅یادتونه موقع  ورود معلم به کلاس درس مبصر برپا می داد و معلم می گفت بشینید و بی سر و صدا دفتر های مشقهاتون را بگذارید رو میز ✅یادتونه اون‌موقع ها خودکار نبود وسیله نوشتنمون قلم مرکبی و سرقلم های ریز و دوات و قلم درشت بود خدا رحمت کند مرحوم عمو صمد فدایی در قلعه کهنه ای و مرحوم آقای صالحی در قلعه بالایی ..می رفتیم سرقلم و مرکب ازشون می گرفتیم و با یه تیکه پنبه که می انداختیم داخل دوات (ظرف محتوی مرکب را دوات davat می گفتیم ) و مرکب جامد خریداری شده را همراه آب داخل این دوات به نسبت لازمه جهت نوشتن مشقامون آماده می کردیم 😀 ✅یادتونه گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون یا کتاب فارسی و.یا .علوم اجتماعی و..و...را نقاشی می کشیدیم بعد تند تند ورق می زدیم تا باهاش شکلک متحرک یا به قول امروزی ها انیمیشن درست کنیم 😌 ✅یادتونه زنگ تفریح که تموم می شدوزنگ کلاس که میخورد .. دانش آموزی که به عنوان مسئول آبخوری انتخاب شده بود دیگه نمی گذاشت  آب بخوریم😣 ✅یادتونه تو راه مدرسه اگه یه قوطی و یا یه تکه سنگ  پیدا می کردیم تا خود مدرسه شوت   می کردیم.موقع تعطیلی مدرسه چون در دو صف (قلعه نووئی و قلعه کهنه ای ) باید می رفتیم خونه این فرصت رو نداشتیم 😌 ✅یادتونه وقتی معلم می گفت برو گچ بیار انگار مشعل المپیک  و یا پرچم کاروان ورزشی را در دور افتخار بدستمون داده بودند با چه غرور و افتخاری می رفتیم دفتر مدرسه ودرو باز میکردیم و به مدیر مدرسه می گفتیم آقا اجازس اومدبم گچ ببریم   😁 🍁بادتونه . 🌻تو ساعات درس ریاضی وقتی می رفتیم پای تخته اگر مسئله را نمی دونسیم هی مرتب اعداد را تمیر و یا پاک می کردیم که مثلا خوشگلتر بنویسیم .. و بدینوسیله وقت گذرونی می کردیم . تا شاید خدا کمکمون کنه وفرجی بشه و کسی پیدا بشه و زنگ مدرسه رو بزنه. 🌴یادتونه 🌻هورای بچه ها به هنگام نواخته شدن زنگ آخر چه شادمانه و از صمیم قلب و با تمام وجود ادا میشد 🌵یادتونه 🌻بخاری های نفتی چکه ای رو در مواقعی که درس سختی داشتیم زیاد میکردیم تا گر (gor) بگیره و فرجی بشه بابت رهایی از درس پس دادن ‌و وقت گذروندن ☔یادتونه 🌻نوشتن اسامی بچه هایی که به هنگام تأخیر معلم اذیت می کردند  توسط مبصر کلاس و هی مرتب × زدن جلوی اسامی تا انجا که گاهی یک نفر حداقل ۸ تا ۱۰ تا ضربدر جلو اسمش می خورد. ☔یادتونه یادش بخیر در کنار درس و آموزش چوب زدن به کف دست توسط معلم ها در حقیقت یک وسیله تربیتی بود واستاندارد اونم با دوتا بود ویا چهارتا ویا شش تا که بستگی به درجه خلاف انجام شده داشت ..وقتی چوب میخوردیم چند بار دستمون رابه شدت تکون میدادیم میگذاشتین زیر چُلمون cholemon (زیر بغل به زبان محلی ) یادتونه ...بادش بخیر 🌹یادتونه در شروع سال جدید وقتی یک تقویم سال نو بدستمون میرسید فوری تعطیلاتش را میشمردیم وچقدر بابت تعطیلاتی که به جمعه برخورد کرده بود اخم میکردیم وافسوس میخوردیم ... یادتونه ...یادش بخیر 🌈یاد تونه بعد از رنگ آخر مدرسه چه صبح وچه عصر باید با صف میرفتیم خونه وهر روز یکی دونفر از بچه ها می شدندمسئول صف که مرتب و بدون ایجاد مزاحمت واسه درو همسایه ها ..عازم خونه بشیم واین یکی دونفر مسئول صف هم دقیقا مثل اینکه سرتیم عملیات آکروباتیک یک اسکادران هوایی را بعهده دارند مواظب بودند که حتی شونه دانش آموزی از صف بیرون نزنه ...و الا اسمتو یاداشت میکردند و فردا تحویل دفتر میدادند.. یادتونه ...یادش بخیر 🌷ا💞💕 👍💥🦋ای کاش هیچ وقت بزرگ نمی شدیم و تو همون حال و هوای بچگی و با اون همه شادیهای کودکانه و بسیار بسیار ساده باقی ودلخوش می موندیم.

پیشاپیش روز دختر مبارک🤗 ♥️ خداوند لبخند زد 💚دختر آفریده شد 💚 لبخند دلنشین خدا ♥️روزت مبارک ‌

هنگام رستاخیز شاهنشهی باشی همانند فریدون فرمان تو جاری شود در دشت و هامون گردی چو رستم در زمانه بی هماورد آوازه ات بخشد صفا بر چرخ گردون مانند کورش گر شوی حاکم بر عالم آرش شوی تیرت رسد آن سوی جیحون سیم و زر اندوزی تمام عمر خود را گر ثروتت افزون بود از گنج قارون مانند نمرود ار نمایی تکیه بر تخت جمعی ز کردار بدت باشند محزون فرعون واران گر زنی دم از خدایی طغیان کنی در محضر دانای بی چون بهر خلافت گر شوی جلاد گیتی گر خون بریزی بهر خود مانند هارون بهر مقام دنیوی پیوسته کوشی شیطان صفت مکارباشی همچو مامون گر نخبه و ممتاز و بی مانند گردی گر علم تو پیشی بگیرد از فلاطون باید رها سازی تو این دار فنا را دستان خالی می روی از دهر بیرون اعمال خود را محسنا شایسته می ساز ور نه شوی هنگام رستاخیز مجنون                  صمددانشور @beyadsurmaq

پنجشنبه و ياد درگذشتگان 🌸 🌸هیچ هدیه‌ای ✨شادی بخش‌تر از طلب آمرزش برای اموات نیست...🌸 🌸خدایا🙏 ✨همه اموات‌ و ✨گذشتگانمان را ✨ببخش و بیامرز و ✨قرین رحمت خویش قرار بده... 🌸آمیــن 🙏 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ ‌‌‌ 🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ،مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِين اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيم صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِم غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ 🌹بِسْمِ اللهِ الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ،اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ،وَ لَمْ يَكُن له کفوا احد فرستنده:آقای احمدعلی خسروی @beyadsurmaq

پیام تلخ 🎞به کجا چنین شتابان ؛ تصویری غم‌ انگیز از سقوط ارزش پول ملی ایران ( ریال ) ✅یک گردشگر روس۳۰۰دلار آمریکا را به ریال ایران در تهران تبدیل کرده ، و به علت حجم زیاد اسکناس ده هزارتومانی مجبوراست،آن را با کیسه پلاستیکی حمل کند! 🆔 @news_alborz فرستنده:آقای کاوس شیروانی @beyadsurmaq

پیام روز 🔻مشاهده خرس قهوه‌ای و ۲ توله‌اش در اقلید 🔸فارس یک خرس قهوه‌ای به همراه دو توله‌اش در کوه‌های روستای چشمه رعنا از توابع بخش مرکزی شهرستان اقلید مشاهده شد. فرستنده:آقای سهیل سبزی @beyadsurmaq

پیام دانش اگه شما غذا در یخچال خونتون دارید،لباس هم به تن دارین و یک سقف هم بالا سرتون هست و جایی برای خوابیدن دارین پس شمااز ۷۵درصدازکل مردم جهان ثروتمند تری. اگه شما الان پول در کیفتان هست و کمی هم پول خرد دارید تا هرکجا بخواهیدبروید پس شما جزو۱۸ درصد مردمپولدار دنیا هستین. اگه شما زنده هستین با سلامتی بیشتر از مریضی پس شما نسبت به میلیونها آدمی که طی این هفته خواهند مرد لطف بیشتری از خداوند نصیبتان شده. اگه شمامی توانیداین پیام رابراحتی بخوانیدو بفهمید شما از ۳میلیاردانسانی که درجهان هستندونمی توانند ببینند وبخوانندیا از مشکل عقب ماندگی ذهنی رنج می برند خوشبخت تر هستید. زندگی همش شکایت وغرزدن وحسرت خوردن نیست.زندگی یعنی هزاران دلیل برای شکرگزاری به درگاه خداوند مهربان و لطیف بودنه! اگه قلبی داری وقدردان این واقعیت هاهستی دائم بگو خدایا شکرت🙏 فرستنده:خانم مهوش حسنلو @beyadsurmaq