cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

ایران تورکلرینین تاریخی

لوطفا بو کانالی یولداشلارلا پایلاشین👇👇🌹🌹🌹🌹

Больше
Рекламные посты
226
Подписчики
Нет данных24 часа
Нет данных7 дней
+330 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

و تنها فقط این مانده مانند" اویغورها " ایرانی ها نه، ترک ها هم نه، بلکه یک فرد خارجی، یک رهگذر یافت شود و دلش به حال این ملت و مردم کتمان شده حقوق زبانی اش. هویت اش ، تاریخ اش و یا دلش به حال زندانیان سیاسی، مدنی، زندانیان محیط زیست، معترضان حقوق مساوی اجتماعی و فرزندان تحت ستم استعمار شده نوین فرهنگی و زبانی اش. تبعیضات و تضییقات عدم حقوق مساوی اش اقتصاد اش، مسائل اجتماعی، بیکاری های ساختگی کمر شکن اش در آذربایجان، دریاچه در حال خشک شدنش کشاورزی در حال نابودی اش، و هزاران درد بی درمانش دلشان به رحم آید و بحالشان گریه کند. جالب بودور کی ایندی کسک دوروب داشین حالینا آغلیر. بیز و بیزیم آذربایجانین و تورک ملتینین دردیمیز بو مقاله ده دیله گلمه سی، دئگیلمه سی، مطرح اولماسی هاردادیر؟ آیا بیزی فارس شونیزم فهله توتوب دور یا بیزه مزد وریرلر اونلارا ایشلیللر. یا بیزی آلدادیرلار و یا بیز هله یوخودان اویانمامشیق و حقیمزی تانیمیریق و حقوقوموزو بیلمیرم؟ هانکی سی دیلار بویورون. بیزده بیلک.
Показать все...
احساساتی ✍ رحیم قمیشی می‌گویند برای شرکت نکردن در انتخابات، نباید تحت تاثیر احساسات قرار گرفت! راست می‌گویند من زیادی احساساتی‌ام. باید خودم را تخلیه کنم، از حس‌های منفی. تا بتوانم درک کنم انتخابات چه خوب است! نمی‌دانم چرا من یادم نمی‌رود کمیته مرگ رفته‌اند نزد آقای منتظری، اصرار، که فقط چند صد نفر بیشتر نمانده، بگذارید همان‌ها را هم اعدام کنیم، تا تمام شوند! آن‌طرف جوان‌هایی منتظر پایان جلسه‌، دختر و پسر، تا طناب دار به‌گردن‌شان انداخته شده، راهی خاک سرد شوند. همه آنها را باید از یاد ببرم. من باید یادم برود عزت‌الله سحابی از این زندان به آن زندان برده شد، وقتی مُرد دخترش را از زندان آوردند برای تشییعش، همانجا او را چنان زدند که همان شب نزد پدرش خوابید. من باید یادم برود هدی صابر در زندان به مرگ مظلومانه هاله سحابی اعتراض کرد و او هم رفت کنار آن دو، پس از سال‌ها دیروز که خواستند مراسم ساده‌ای برایشان بگیرند مجوز ندادند. آخر چرا من یادم نمی‌رود! آن دانشجوها را که بردند کهریزک را، لابد فقط می‌خواستند ادب‌شان کنند، معلوم نشد چطور تعدادی‌شان افتادند و مُردند. آن وقتی که قرار نبود بمیرند، بعدش هم آن قاضی که دستور شکنجه‌شان را داده بود ارتقا گرفت و ارتقا گرفت، قبول که نباید ارتقا می‌گرفت، اما شد. اصلا هدفی نبود، یک اتفاق بود. باید یادم برود با چه شوری بارها تا صندوق رأی رفتم، یک بار برای خاتمی، یک بار برای میرحسین، یک بار برای روحانی، هر بار گفتم با انتخاب این یکی، دیگر کار تمام است. دیگر حال ایران خوب می‌شود. باید یادم برود که هیچوقت نشد! هر بار هم افراد بیشتری رفتند زندان. گفتند حاکم ناراحت است، چیزی نیست! همه را باید فراموش کنم. برای شرکت در انتخابات نباید احساساتی شوم. من باید یادم برود در کردستان چقدر جوان کولبرند، باید یادم برود هر روز چند تایشان می‌میرند، یادم برود در سیستان و بلوچستان چه گذشت، و چه می‌گذرد. در خوزستان، در جای جای کشورم. باید از یاد ببرم جوان‌های خونین در کف خیابان‌ها را، تنها به جرم اعتراضی ساده. باید فراموش کنم دختران را که سال‌ها بر سرشان زدند، فراموش کنم مهسا را، نیکا را، آن جوان‌های ناز را. اصلا فراموش کنم گشت ارشاد را. چماق‌ها را باتوم‌ها را، شوکرها و گلوله‌ها را. باید از احساساتی بودن دست بردارم. انتخابات نزدیک است... من مریض‌هایی را که پول دارو ندارند را باید از یاد ببرم، باید فراموش کنم چرا خیلی‌ها خودکشی کرده‌اند، پدرانی که گفتند اختلال دارند و تنها پول نداشتند. من باید فراموش کنم ندا را، فراموش کنم ستار را، فراموش کنم دختران نابینا شده را، باید یادم برود پدر پویا، پدر کرمی، خواهران‌شان را، خانم سپهری را، مصطفی را، سعید را، همه آنها که زندگی‌شان شده زندان. باید فراموش کنم آنهمه شهید، نرفتند که این شود... باید آماده شوم برای انتخابات! باید یادم برود چطور بچه‌ها به خاک می‌افتادند و کسی نمی پرسید چرا! من باید فراموش کنم جنگی که می‌شد چند ماهه تمام شود، شد دو سال، آن که می‌شد دو ساله پایان یابد، شد هشت سال و ده سال. من باید بچه‌های جانباز را از یاد ببرم، همان بچه‌هایی که چهل سال است فقط سقف بی‌رنگ اتاقشان را می‌بینند. مادرانی که سال‌هاست منتظر تکه استخوانی هستند. همه را فراموش کنم. که می‌شد چنین نشود... نمی‌دانم چرا اینهمه احساساتی‌ام. باید احساساتم را کنار بگذارم و آماده شوم برای انتخابات... باید یادم برود چقدر دروغ شنیدم. یادم برود چقدر جوان‌ها رفتند به غریبی یادم برود چقدر دختران ناامید شدند چقدر فقر گسترده شد چقدر دزدی شد باید یادم برود وضع مردم غزه بهتر از ما بود یادم برود دلارها چطور خورده شدند چطور فرزندان مقامات کیفور شدند یادم برود روزی آبرومند زندگی می‌کردم من نباید احساساتی شوم انتخابات نزدیک است احساساتی شدن بد است حس انسانی داشتن بد است اصلأ فکر کردن بد است یاد کردن از گذشته بی‌خود است باید بگویم روز دیگری است باز خر شوم، باز احمق شوم باز بروم زیر بار پولدار شدن عده‌ای بروم برای رأی دادن با همه وجود مبادا اسلام به خطر بیفتد مبادا انقلاب از دست برود مبادا شهدا ناراحت شوند... احساسات را بگذارم کنار بروم برای رأی دادن کاش هیچکس احساساتی نبود همه ماشین بودیم ربات بودیم دیگر صندوق‌ها مشکل کمبود رأی نداشتند احساساتی بودن چه بد است برای اطاعت دستور؛ - باید انتخابات با شکوه باشد... دوست عزیز جناب ... همه این گفته ها و نوشته ها درست. جزعی از معضل و شور بختی جامعه ماست و اتفاق افتاده و یا می افتد اما در کنار اینها تنها نیمی از این ملت هشتاد میلیونی ایران ویرانشهری، ترک ها و مردم آذربایجان هستند که استثناعا و به نظر همانها نه مشگلی دارند نه ستمی برایشان می شود و شده است.
Показать все...
احساساتی ✍ رحیم قمیشی می‌گویند برای شرکت نکردن در انتخابات، نباید تحت تاثیر احساسات قرار گرفت! راست می‌گویند من زیادی احساساتی‌ام. باید خودم را تخلیه کنم، از حس‌های منفی. تا بتوانم درک کنم انتخابات چه خوب است! نمی‌دانم چرا من یادم نمی‌رود کمیته مرگ رفته‌اند نزد آقای منتظری، اصرار، که فقط چند صد نفر بیشتر نمانده، بگذارید همان‌ها را هم اعدام کنیم، تا تمام شوند! آن‌طرف جوان‌هایی منتظر پایان جلسه‌، دختر و پسر، تا طناب دار به‌گردن‌شان انداخته شده، راهی خاک سرد شوند. همه آنها را باید از یاد ببرم. من باید یادم برود عزت‌الله سحابی از این زندان به آن زندان برده شد، وقتی مُرد دخترش را از زندان آوردند برای تشییعش، همانجا او را چنان زدند که همان شب نزد پدرش خوابید. من باید یادم برود هدی صابر در زندان به مرگ مظلومانه هاله سحابی اعتراض کرد و او هم رفت کنار آن دو، پس از سال‌ها دیروز که خواستند مراسم ساده‌ای برایشان بگیرند مجوز ندادند. آخر چرا من یادم نمی‌رود! آن دانشجوها را که بردند کهریزک را، لابد فقط می‌خواستند ادب‌شان کنند، معلوم نشد چطور تعدادی‌شان افتادند و مُردند. آن وقتی که قرار نبود بمیرند، بعدش هم آن قاضی که دستور شکنجه‌شان را داده بود ارتقا گرفت و ارتقا گرفت، قبول که نباید ارتقا می‌گرفت، اما شد. اصلا هدفی نبود، یک اتفاق بود. باید یادم برود با چه شوری بارها تا صندوق رأی رفتم، یک بار برای خاتمی، یک بار برای میرحسین، یک بار برای روحانی، هر بار گفتم با انتخاب این یکی، دیگر کار تمام است. دیگر حال ایران خوب می‌شود. باید یادم برود که هیچوقت نشد! هر بار هم افراد بیشتری رفتند زندان. گفتند حاکم ناراحت است، چیزی نیست! همه را باید فراموش کنم. برای شرکت در انتخابات نباید احساساتی شوم. من باید یادم برود در کردستان چقدر جوان کولبرند، باید یادم برود هر روز چند تایشان می‌میرند، یادم برود در سیستان و بلوچستان چه گذشت، و چه می‌گذرد. در خوزستان، در جای جای کشورم. باید از یاد ببرم جوان‌های خونین در کف خیابان‌ها را، تنها به جرم اعتراضی ساده. باید فراموش کنم دختران را که سال‌ها بر سرشان زدند، فراموش کنم مهسا را، نیکا را، آن جوان‌های ناز را. اصلا فراموش کنم گشت ارشاد را. چماق‌ها را باتوم‌ها را، شوکرها و گلوله‌ها را. باید از احساساتی بودن دست بردارم. انتخابات نزدیک است... من مریض‌هایی را که پول دارو ندارند را باید از یاد ببرم، باید فراموش کنم چرا خیلی‌ها خودکشی کرده‌اند، پدرانی که گفتند اختلال دارند و تنها پول نداشتند. من باید فراموش کنم ندا را، فراموش کنم ستار را، فراموش کنم دختران نابینا شده را، باید یادم برود پدر پویا، پدر کرمی، خواهران‌شان را، خانم سپهری را، مصطفی را، سعید را، همه آنها که زندگی‌شان شده زندان. باید فراموش کنم آنهمه شهید، نرفتند که این شود... باید آماده شوم برای انتخابات! باید یادم برود چطور بچه‌ها به خاک می‌افتادند و کسی نمی پرسید چرا! من باید فراموش کنم جنگی که
Показать все...
دوست عزیز جناب ... همه این گفته ها و نوشته ها درست. جزعی از معضل و شور بختی جامعه ماست و اتفاق افتاده و یا می افتد اما در کنار اینها تنها نیمی از این ملت هشتاد میلیونی ایران ویرانشهری، ترک ها و مردم آذربایجان هستند که استثناعا و به نظر همانها نه مشگلی دارند نه ستمی برایشان می شود و شده است. و تنها فقط این مانده مانند" اویغورها " ایرانی ها نه، ترک ها هم نه، بلکه یک فرد خارجی، یک رهگذر یافت شود و دلش به حال این ملت و مردم کتمان شده حقوق زبانی اش. هویت اش ، تاریخ اش و یا دلش به حال زندانیان سیاسی، مدنی، زندانیان محیط زیست، معترضان حقوق مساوی اجتماعی و فرزندان تحت ستم استعمار شده نوین فرهنگی و زبانی اش. تبعیضات و تضییقات عدم حقوق مساوی اش اقتصاد اش، مسائل اجتماعی، بیکاری های ساختگی کمر شکن اش در آذربایجان، دریاچه در حال خشک شدنش کشاورزی در حال نابودی اش، و هزاران درد بی درمانش دلشان به رحم آید و بحالشان گریه کند. جالب بودور کی ایندی کسک دوروب داشین حالینا آغلیر. بیز و بیزیم آذربایجانین و تورک ملتینین دردیمیز بو مقاله ده دیله گلمه سی، دئگیلمه سی، مطرح اولماسی هاردادیر؟ آیا بیزی فارس شونیزم فهله توتوب دور یا بیزه مزد وریرلر اونلارا ایشلیللر. یا بیزی آلدادیرلار و یا بیز هله یوخودان اویانمامشیق و حقیمزی تانیمیریق و حقوقوموزو بیلمیرم؟ هانکی سی دیلار بویورون. بیزده بیلک.
Показать все...
نوشته ای به قلم حسین ملک خدایی، فرماندار سابق بهبهان پخش شده که به شکلی ساده وضعیت رژیم را نشان میدهد که جالب و خواندنی است:  هیچ جامعه‌شناسی نمی‌تواند این جامعه پر از تضاد هچل هفت را تحلیل کند! در مخمصه‌ای گرفتار شده‌ایم که در ظاهرا دیدگاه مذهبی  و ضد نظام سرمایه داری حاکم است و از صبح تا شب علیه نظام سرمایه داری فحاشی می شود اما در داخل بند ناف این دیدگاه  وصل به جمع آوری ثروت و حرص و ولع برای زمین خواری و سلطان سکه و طلا و سلطان شکر و لاستیک و سلطان ارز و ... است! ازطرفی بشدت از نظر ایدئولوژی خداپرست هستند ولی از نظر تعاملات سیاست خارجی، هم‌پیمان روسیه وکوبا و.کره شمالی  وچین کمونیست میباشند.  سنی مذهب‌ها حق ندارند رئیس جمهور شوند و حتی نمیتوانند در تهران مسجد داشته باشند و در مناطق سنى نشين مسجد جديد بسازند، درصورتیکه سرمایه کشور هزینه نجات غزه و فلسطین سنی مذهب میشود! علیه داعش در سوریه می جنگند، اما به طالبان چراغ سبز نشان میدهند، و ميزبان سران آنان هستند. شعار آزادی برای همه مردم جهان میدهند ولی منتقدان خودمان را در بند میکنند!  برای امام حسین عزادار ی میکنند ولی عمل آنها یزیدی است... از شیوه و منش علی می گویند ولی در کاخ زندگی میکنند وبرای کوخ نشینان هم ناله میکنند. برای آزادی مردم فلسطین پیشنهاد انتخابات آزاد میدهند ولی در داخل همه کاندیداها رابه نفع یک کاندیدا ردصلاحیت میکنند،از انتخابات حداکثر ی دم میزنند..بعد انتخابات حداقلی راه می اندازند! هیچ جامعه شناسی نمی تواند این جامعه هچل هفت را تحلیل کند. تا بحال هیچ تئوری برای شناخت چنین جامعه‌ای بوجود نیامده است.جمهوری ما، نه اسلامی است، نه سرمایه داری،نه کمونیست است و نه سوسیالیستی ، نه شیعه است، نه سنی، نه راست است، نه چپ. ما نه تنها خودمان را گیج کرده بلکه تمام تئوریسین های دنیا را هم متحیر کرده‌ایم، نمی دانند ما را چه  بنامند تمام تبلیغات رسانه‌ی ملی ما، انعکاس مصیبت های جامعه آمریکا وعربستا ن و اسراییل است.انگار رسانه ملی ما یکی از کانال‌ های تلویزیون آمریکا ودشمنان ماست.درحالیکه تمام رسانه‌های خارجی مشکلات جامعه ما را منعکس می‌کنند.  جامعه شناسی ارتباطات متحیر مانده این چه رسانه‌ای است؟ به این می گویند جامعه شناسی هچل هفت… تحلیل: اگر باور داشته باشیم که این رژیم پروژه مشترک قدرتهای استعماری برای رسیدن به اهداف استراتژیکیشان میباشد. ( همانند: یونان، ارمنستان ، اسرائیل و احزاب تروریست کردی) در آن صورت به پاسخ بسیاری از سوالات خود می رسیم.
Показать все...
Repost from Türk Millətləri1
Фото недоступноПоказать в Telegram
☪ تصویر قدیمی از شهرستان ساوج بلاغ ،آزربایجان غربی که در زمان  رضا پالانی به علت دشمنی پهلوی ها با  تورک وزبان تورکی به اسم مهاباد تحریف شد. ☪ Pəhləvilərin türklərlə və türk dili ilə düşmənçiliyindən Rza Palani zamanında Məhəbbət adına təhrif edilmiş Qərbi Azərbaycan Sauc Balaq şəhərinin köhnə şəkli. #DİLSİZLİYİN_SONU_VƏTƏNSİZLİKDİR ☪ Türk Tarixi Axaqi ☪ t.me/TurkMillatlari1
Показать все...
Repost from N/a
Фото недоступноПоказать в Telegram
❌سایت استانداری اقلیم کردستان عراق علنا به خاک آذربایجان را کرد نامید . این سایت رسمی استاندار آذربایجان غربی را ورمی کرد نامید این چندمین باری است که اقلیم غیر رسمی کردستان عراق آشکارا به خاک آذربایجان دست درازی میکند و جالب اینجاست نه استاندار غیر بومی و نه هیچ مسئولی در مقابل این موضوع ورود نمیکند و سکوت را ترجیح میدهند ما مردم آذربایجان ضمن محکوم کردن این حرکت از تمامی دوستان میخواهیم تا با انتشار این پست خواستار ورود مسئولین و استاندار غیر بومی آذربایجان غربی هستیم #Məhdi @uromtractor
Показать все...
Repost from دوشونمک
📕 فرهنگ نامهای تورکی ( جلد ۲) ✍ فرهاد جوادی 🔺@dushunmek🔺
Показать все...
فرهنگ نامهای ترکی 2 -فرهاد جوادی.pdf7.37 MB
✍: #بیزیم_بیجار ◇ آذربایجان جنوبی؛ استان همدان و نبود هیچ رسانه‌ای به زبان تورکی ▪︎ استان همدان یکی از استان‌های کشور ایران با جمعیت اکثراً تورک آذربایجانی همچنان محروم از داشتن یک رسانه به زبان مادری است. ▪︎ به گزارش "صفحه اطلاع رسانی عباس لسانی"، طبق آخرین سرشماری جمعیت این استان از مرز یک‌میلیون و هفت‌صد هزار نفر عبور کرده است. تورک‌های آذربایجانی در این استان در قسمت شمال؛ غرب و شرق و در شهرهای همدان، کبودرآهنگ (کورنگ)، باهار، فامنین (پامبیخلی)، اسدآباد (اوشاردوزو)، رزین و درگزین سکونت دارند که اکثریت کامل در این استان را تشکیل می‌دهند. همچنین بنا بر گزارش‌ها و آمار رسمی مراکز دولتی در پانصد و شصت و دو روستای استان همدان تورکان آذربایجانی سکونت دارند. با اعمال سیاست‌های حکومت مرکزی در راستای استحاله‌ی فرهنگی ملل غیر فارس؛ این استان باگذشت بیش از چهل سال از انقلاب ۵۷ صاحب هیچ رسانه‌ای به زبان تورکی آذربایجانی جهت ارتباط با مخاطبان میلیونی خود نیست. ▪︎ البته شوونیسم فارس در صد سال گذشته برای نابودی ملل غیر فارس خصوصاً ملت تورک از هیچ عمل راسیستی فروگذار نبوده است. چنانچه هم‌زمان با هجمه برای استحاله فرهنگی و تخلیه و تغییر ترکیب جمعیتی در تمامی سرزمین‌های تورک‌نشین ازجمله استان همدان در راستای تورکی زدایی از این سرزمین‌ها، اقدام به تغییر، جعل و دست‌کاری جای‌نام‌ها در این مناطق نموده و استان همدان نیز از تیغ تیز فاشیسم فارس در امان نبوده است. چنانچه بیشتر جای‌نام‌های تورکی شهرها و روستاهای استان همدان در زمان حاکمیت پهلوی‌ها و جمهوری اسلامی از تورکی به فارسی تغییر یافته است. ▪︎ لازم به ذکر است که تورکان همدان به لهجه‌ی تورکی همدانی صحبت می‌کنند. لهجه همدانی از زیرشاخه‌های تورکی آذربایجانی محسوب می‌شود که ازلحاظ زبان‌شناختی با لهجه خمسه‌ای و سونقوری قرابت دارد. ▪︎ با روی کار آمدن دیکتاتوری رضاخان در سال ۱۳۰۴ تورکان آذربایجانی و سایر ملل غیر فارس در معرض شدیدترین حالت آسیملاسیون فرهنگی قرار گرفتند. بسیاری از مناطق ازجمله شهرها و روستاها تغییر نام یافت. آثار تاریخی زیادی تخریب گردید. هیچ‌گونه مجوزی برای انتشار مطالبی به زبان تورکی داده نمی‌شد. به شدیدترین حالت ممکن با ناشران و مبلغان فرهنگ و زبان تورکی آذربایجانی مخالفت و برخورد می‌شد که همان سیاست با ابزارهایی برنده‌تر بعد از انقلاب ۵۷ تداوم یافت است.و تعداد قابل توجهی ازاستان ها و شهرستانهای تورک نشین کشور از داشتن رسانه رسمی به زبان مادری خود محروم هستند. ▪︎ استان همدان یکی از مناطق مهم و تاریخی آذربایجان در طول تاریخ؛ خصوصاً در دوره  حکومت سلجوقی، صفوی و حتی قاجار بوده است. ▪︎ بنابر دقیقترین مطالعات صورت گرفته  برروی تاریخ ترکهای جهان و ایران و همدان؛ ترکهای همدان یکی از اصیلترین و شناسنامه دارترین ترکهای ایران و آذربایجان هستند. ▪︎ طبق مطالعات صورت گرفته؛ اکثریت ترکهای همدان متعلق به یکی از طوایف 24 گانه اغوزها هستند که در همدان ساکن گشته اند، افشار، خدابنده لو، بیات، برچلو، بیگدلی، شاملو، قره گوزلو، خلج، تکلو، شاهسون، بهارلو، استاجلو، ایوه، قایی، الپاوت، قره خانلو, ترکمن، یاریم تاقلو، قشقایی، قره باغی ها از مهمترین این طوایف هستند. ☆منبع بازنشر : کانال #عباس_لسانی https://t.me/Bizimbijar 🌸
Показать все...
🖋بیزیم_بیجار 🔊

#گروس_بایاتیلاری _ باخدیم قلم قاشینا / یازدیم قبیر داشینا - سندن سورا کول اولسون / بو دونیانین باشینا

✍️: خلیل مختاری نیا ✔️ از #چهل_منارِ صفویان تا " تخت جمشید" پهلویان ✍️ ژان باپتیست تاورنیه Jean Baptiste Tavernier سیاح، جغرافیدان، حکّاک و نقشه نگار فرانسوی (1605م) عصر صفویه که چندین دفعه به مملکت آنروز صفویه مسافرت کرده و در طول سیاحت خود اطلاعات مفیدی در ابعاد مختلفه ی مملکت تحت حکمرانی صفویه ارائه می دهد. حمید ارباب شیرانی مترجم سفرنامه مذکور می باشد که به نظر می رسد از زوایه پان ایرانیسیتی و پنجره ایرانشهری، آن را ترجمه نموده است. ✍️ طبق گفته خود تاورنیه، وی چندین دفعه از روستاها و شهرها و جغرافیای اصفهان و شیراز و دیگر مناطق جنوبی مملکت صفویه دیدن کرده است حتی در برخی از موارد به میکروتوپونیمها نیز با دقت کامل و با شرح جزئیات اشاره نموده است . تاورنیه در مسیر های خود در اصفهان و شیراز به توپونیمهای و ائتنوتوپونیمهایی تحت عنوان " آس_و_پاس" ، خروانق، اصفهانق / [ اس بی هانق ]، کُتَل، مقصود بیگ و... با همان تلفظ بومی آنزمان اشاره کرده است؛ وی با اهتمام جدی به کوهها، قله ها، رودها، تپه ها، چشمه ها، خرابه ها، آثار تاریخی و باستانی مسیر سفر خود اشاره کرده است الّا به اثری تاریخی به نام #تخت_جمشید ✍️ به نظر راقم این سطور بعید است از سیاح تیزبین و جغرافیدان جزء نگر و نقشه نگاری حکاک به نام تاورنیه که خرابه ها و حوضچه های مساجد را با جزئیات دقیق توصیف کند ولی به " تخت جمشید و پاسارگاد " ادعایی پان ایرانیست ها اشاره ای نکرده باشد مگر اینکه واقعا این اثر تاریخی وجود خارجی نداشته باشد یا اینکه مترجمی مثل اردشیر ارباب_شیرانی نام اثر تاریخی به کار رفته توسط تاورنیه یعنی #چهل_چنار را به تخت جمشید ترجمه کند. محال است درصورت وجود اثری به نام تخت جمشید در آنزمان ، تاورنیه به آن شاره نکرده باشد بااینکه ایشان می گوید من چندین دفعه از شیراز و اطراف شیراز دیدن کرده ام. ✍️ارباب شیرانی بعنوان مترجم سفرنامه تاورنیه در پاورقی ترجمه خود صفحه 325 منظور تاورنیه از نام #چهل_چنار را به تخت جمشید ترجمه می نماید و می نویسد: مقصود تاورنیه "تخت جمشید هست"!!! خیلی جالبه!! مگر تاورنیه سفرنامه خود را به شعر سروده است که آن را با صناعات ادبی تزئین نماید تا مخاطبان اشعارش خود به تفسیر و تأویل و تعبیر بپردازند و با معماگشایی از شعر به لذت ادبی برسند و کیف کنند از اینکه منظور شاعر را دریافته اندا؟؟؟!! اگر واقعا آنزمان اثری به نام تخت جمشید و پاسارگادی وجود داشته چرا تاورنیه به آن اشاره نکرده است؟ سیاحی که حتی به نام روستاهای کوچک مسیر سیاحتش و مشخصات آنها نیز اشاره کرده است ؟؟ چرا سیاحان عصر افشاریه و قاجاریه به آن اشاره نکرده اند؟؟ چرا فقط باید در عصر پهلویان و حاکمیت مزدوران انگلیس باید نام " کوروش و تخت جمشید و پاسارگاد و منشور کورش و جعلیاتی از این قبیل " با شدت و حدت تمام تولید و تبلیغ شوند؟؟؟!!! ✍️ در پایان، شرح گزارش" حرکت تاورنیه از اصفهان به هرمز و شرح راه تا شیراز " از سفرنامه تاورنیه را خدمت اعضاء و مخاطبان محترم کانال #بیزیم_بیجار تقدیم می کنم:🔻 🔺 :" گرچه چندبار از اصفهان به هرمز رفته و از هرمز به اصفهان بازگشته ام. وقتی که همه کارهایم پایان یافت و فصل برای رفتن به هندوستان مناسب بود راه پیمودم و در کاروانسرایی به نام " مقصود بیگ" منزل کردم. روز ششم از ماه مارس سه ساعت پس از نیمه شب عزیمت کردم و از دشتی گذشتم که اطرافش را کوه فرا گرفته بود می گویند قلعه ای بوده است که از آن هیچ اثری نمانده است. کسانی که برای دیدن " چهل منار" کنجکاوی دارند باید از جانب چشمه ی آبگرم حرکت کنند.. در میانه دو کوه مقداری طاقچه حتی تا کنار جاده وجود دارد که رو به ستونهاست و ظاهرا جایی است که ایرانیان قدیم بتهای خود در آن می گذاشتند و از آنجا به چهل منار می روندکه من چندین بار به آنجا رفته ام و از جمله یکبار با آقای آنژل هلندی بوده ام که شرکت هلند او را برای آموزش نقاشی به شاه عباس دوم شان آنزمان [ مملکت صفویه ] فرستاده بود. آنژل بیش از یک هفته برای نقشه برداری از همه این خرابه ها در آنجا ماند که این مکان را چون اثری زیبا و باارزش نشان دهند اما وقتی که آنژل هلندی کار خود را به پایان رساند اقرار کرد که وقتش را بیهوده تلف کرده و به زحمتش نمی ارزیده که از آنجا [ چهل منار ] نقاشی کند تا مردم را وادار کند تا نیم ساعتی راه خود را کج کنند چراکه جز تعدادی نقش حجاری بی تناسب با اتاق های مربع و تاریک نیست. همه این آثار مجموعه کسانی را که چون من از معابد اصلی هندوستان دیدن کرده اند به آسانی متقاعد می کند که چهل منار قبلا معید خدایان دروغین بوده است."( سفرنامه تاورنیه، ترجمه ارباب شیرانی، 1383: 333 الی 322) 🔻منبع: 🔺سفرنامه تاورنیه، ترجمه حمید ارباب شیرانی، تهران، انتشارات نیلوفر،1383 https://t.me/Bizimbijar
Показать все...
🖋بیزیم_بیجار 🔊

#گروس_بایاتیلاری _ باخدیم قلم قاشینا / یازدیم قبیر داشینا - سندن سورا کول اولسون / بو دونیانین باشینا