cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

❤️آوای آرامش❤️

✅️ آیدی ادمین: @Moradii8

Больше
Рекламные сообщения
1 684Подписчики
-524 часа
+127 дней
+3730 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

عزت نفس داشته باش و هیچوقت با خودت بدصحبت نکن : نگو من دوست داشتنی و جذب نیستم بگو من هر روز تلاش میکنم تا به ایده آلم نزدیک بشم نگو من هیچ کاریو نمیتونم درست انجام بدم بگو لازمه در بعضی کارها مهارت بیشتری داشته باشم نگو: من هر کاری میکنم در اون موفق نمیشم. بگو:به اندازه توانایی هام از خودم انتظار دارم و تمام تلاشم رو میکنم تا به هدفم برسم. نگو: من خیلی تنبل ام بگو:هر روز تلاش می‌کنم مسئولیت پذیرتر از قبل بشم ولی گاهی وقتها هم به استراحت نیاز دارم. 🆔@avaye_aramesh2
Показать все...
اگه از من بپرسن قشنگ‌ترین واژه‌ای که یاد گرفتی چیه؟ می‌گم پذیرش. پذیرفتن شرایط با تمام سختی‌هاش، پذیرفتن آدما با تمام نقص‌هاشون، پذیرفتن اینکه مشکلات هست ولی باید ادامه داد، پذیرفتن اینکه گاهی اشتباه می‌کنم، پذیرفتن اینکه من کامل نیستم، پذیرفتن تموم فقدان‌ها، پذیرش تمام از دست دادن‌ها، شکست خوردن‌ها، رها شدن‌ها... داشتن پذیرش یعنی پایان دادن تمام دعواها و اختلاف‌ها، پایان حال بد و جنگ اعصاب و شروع آرامش... بپذیرید بچه‌ها؛ همه چیز رو بپذیرید و رها کنید. اگر کسی دوستون نداره، اگر کسی باهاتون ارتباطش رو کم می‌کنه، اگر کسی ازتون متنفره، اگر کسی ازتون دور می‌شه، اگر زندگی اون‌طور که می‌خواستین پیش نمی‌ره.. هیچی جز پذیرش و گذشتن نشون نمی‌ده چقدر بالغ هستین.. 🆔@avaye_aramesh2
Показать все...
داشت ماشینشو میفروخت توی توضیحات اینقد از ماشینش تعریف کرد که پشیمون شد و نفروخت! خواستم بگم قبل از اینکه کسیو کنار بذاریم به خوبیاشم فکر کنیم؛ شاید پشیمون شدیم... 🆔@avaye_aramesh2
Показать все...
دکتر حسابی میگه: لذت بردن را یادمان ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ ! از گرما می نالیم. از سرما فرار می کنیم. در جمع، از شلوغی کلافه می شویم و در خلوت، از تنهایی بغض می کنیم. ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺑﮕﺬﺭﻧﺪ 🆔@avaye_aramesh2
Показать все...
شیخی بار گندم خویش به آسیاب برد آسیابان که بیوه زنی بود گفت: 2 روز دیگر آردها آماده است شیخ با لحنی آمرانه گفت: گندم مرا زودتر آرد کن وگرنه دعا میکنم خرت (که سنگ آسیاب را می‌چرخاند) تبدیل به سنگ شود! زن (آْسیابان) در جواب گفت: اگر نفسی به این گیرایی داری، دعا کن گندمت آرد شود، خر را ول کن! ای کاش ما بجای اینکه برای همه آرزوی مرگ بکنیم، برای خوشبختی خویش دعایی بکنیم... 🆔@avaye_aramesh2
Показать все...
👍 3
پلیکان نباشیم ! می گویند پلیکانی در زمستان سرد و برفی برای جوجه هایش غذا گیر نمی آورد . ناچار با منقارش از گوشت تنش می کَند و توی دهان جوجه هایش می گذاشت. آنقدر این کار را کرد تا ضعیف شد و مُرد . یکی از جوجه ها گفت : آخیش ! راحت شدیم از بس غذای تکراری خوردیم ! وقتی فداکاری می کنیم ، انتظار داریم در مقابلش ناسپاسی نبینیم اما بیشتر اوقات می بینیم . مرز میان ناسپاسی و خودخواهی باریک است . هر دو جزو صفت های بد به شمار می روند اما هر آدمی حق دارد زندگی کند . حق دارد خودخواه باشد... عموماً آدم های خیلی فداکار در تنهایی شان گله می کنند از ناسپاسی اما ترجیح می دهند فداکار شناخته شوند تا آدمی که به فکر خودش است ! گاهی به فکر خودتان باشید. از زندگی تان لذت ببرید. اینطور در گذر زمان کمتر پشیمان می شوید. یادتان باشد کسی برای فداکاری به آدم مدال نمی دهد ! 🆔@avaye_aramesh2
Показать все...
👍 3
ﻋﺘﯿﻘﻪﻓﺮﻭﺷﯽ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺭﻋﯿﺘﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ. ﺩﯾﺪ ﻛﺎﺳﻪﺍﯼ ﻧﻔﯿﺲ ﻭ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺩﺭﮔﻮﺷﻪﺍﯼ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﮔﺮﺑﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺁﺏ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ. ﺩﯾﺪ ﺍﮔﺮ ﻗﯿﻤﺖ ﻛﺎﺳﻪ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺳﺪ ﺭﻋﯿﺖ ﻣﻠﺘﻔﺖ ﻣﻄﻠﺐ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﻗﯿﻤﺖ ﮔﺮﺍﻧﯽ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻣﯽﻧﻬﺪ. ﻟﺬﺍ ﮔﻔﺖ : ﻋﻤﻮﺟﺎﻥ ﭼﻪ ﮔﺮﺑﻪ ﻗﺸﻨﮕﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﺁﯾﺎ ﺣﺎﺿﺮﯼ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻔﺮﻭﺷﯽ؟ ﺭﻋﯿﺖ ﮔﻔﺖ: ﭼﻨﺪ ﻣﯽﺧﺮﯼ؟ ﮔﻔﺖ : ﯾﻚ ﺩﺭﻫﻢ . ﺭﻋﯿﺖ ﮔﺮﺑﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻋﺘﯿﻘﻪ ﻓﺮﻭﺵﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺧﯿﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﯽ . ﻋﺘﯿﻘﻪ ﻓﺮﻭﺵ ﭘﯿﺶ ﺍﺯﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ ﮔﻔﺖ : ﻋﻤﻮﺟﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﺑﻪ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺗﺸﻨﻪﺍﺵ ﺷﻮﺩ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﻛﺎﺳﻪ ﺁﺏ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻔﺮﻭﺷﯽ . ﺭﻋﯿﺖ ﮔﻔﺖ : ﻗﺮﺑﺎﻥ ، ﻣﻦ با این كاسه ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ پنجاه ﮔﺮﺑﻪ ﻓﺮﻭﺧﺘﻪﺍﻡ، ﻛﺎﺳﻪ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻧﯿﺴﺖ ، عتیقه است. ﻫﺮﮔﺰ ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺣﻤﻘﻨد. .🆔@avaye_aramesh2
Показать все...
👍 2
یاد بگیریم ... از محبت دیشب پدر نگوییم در حضور کسی که پدرش در آغوش خاک آرمیده است. یاد بگیریم ... از آغوش گرم مادر نگوییم در حضور کسی که مادرش را فقط در خواب می‌تواند ببیند. یاد بگیریم ... اگر به وصال عشقمان رسیدیم، میان انبوه جمعیت کمی دستانش را آهسته‌تر بفشاریم، شاید امروز صبح کسی در فراق عشقش چشم گشوده باشد. یاد بگیریم ... اگر روزی از خنده فرزندمان به وجد آمدیم، شکرش را در تنهایی‌ِمان به جا آوریم نه وصف خنده اش را درجمع ... شاید کسی در حسرتش روزها را می‌گذراند. یاد بگیریم ... آهسته تر بخندیم، شاید کسی غمی پنهان دارد که فقط خدا می‌داند 🆔@avaye_aramesh2
Показать все...
👍 4
حضرت نوح در میانه بیابان کشتی ساخت. مردم او را به خاطر این کار شگفت انگیز ریشخند می کردند. اما آنها از سرّ ساختار عالم معنا بی خبر بودند. در عالم ظاهر البته باید کشتی را در کناره دریا ساخت، این کشتی است که باید دریا را بیابد. اما در سپهر معنا، وقتی کشتی ساخته می شود، دریا به سراغ کشتی می آید. مولانا به ما می آموزد که خداوند مانند سقّای کوزه به دوش، هرکجا تشنه ای ببیند به سراغش می رود. در اینجا اگر طالب آبی، کافی است که تشنه شوی. تا روحت عطشناک شود آن سقّای الهی با مشک پرآبش سر می رسد. آب کم جو تشنگی آور بدست تا بجوشد آب از بالا و پست بنابراین، در طریق معنا شیوه آب یافتن، چاه کندن نیست، تشنه شدن است. شیوه معشوق یافتن، این سو و آن سو به دنبال فرد مناسب گشتن نیست، عاشق شدن است. و بر همین قیاس، شیوه یافتن ولیّ الهی، سیر آفاق و آزمون های ولیّ شناسی نیست، شعله ور کردن آتش طلب، و سوز صادقانه درون است، سوزی که در گرمای آن خامی وجود سالک به بلوغ و پختگی بدّل می شود. وقتی که میوه وجود سالک بر شاخسار روح او پخته شد، یعنی وقتی که "وقت" او در رسید، نسیمی از جانب خداوند به سوی شاخسار وجودش فرستاده می شود تا آن میوه را از شاخسار بچیند. بنابراین، گویی در عالم معنا قاعده این است: وقتی رسیدی در می رسد. وقتی که در گرمای شوق طلب پخته شدی، مطلوب را پیش روی خود حاضر خواهی یافت. به همین دلیل است که مولانا سالکان طریق را هشدار می دهد که در عالم معنا مطلوب واقعی را در دور دست نجویند. گنج در خانه است: آنچه حق است اقرب از حبل الورید. تو فکنده تیر فکرت را بعید ای کمان و تیرها برساخته صید نزدیک و تو دور انداخته هر که دور اندازتر او دورتر وز چنین گنج است او مهجورتر مولانا 🆔@avaye_aramesh2
Показать все...
👍 1