C h e e r y ʘ‿ʘ

😂😂

یه جوری شاشیدن به نت که انگار ما پشت قضیه بودیم

دوست خواهرم چند ساله داره کار می‌کنه. خونه و ماشین داره. یه پسر اومده خواستگاری‌ش بهش گفته خوبه دیگه خونه و ماشین داری، درآمدت هم خوبه. منم دو تا خواهر مجرد دارم با هم کار می‌کنیم جهاز اونا رو هم جور می‌کنیم. :))))))))))))

کاش هم‌وطنامون یه ذره فرهنگ شهرنشینی داشتن و از هر درخت توتی که توی خیابون می‌دیدن آویزون نمی‌شدن. متاسفانه این سومین درختیه که رفتم بالاش ولی دریغ از یه دونه توتِ باقی‌مونده

من بسیار آدم «پیام نداد حتما نمیخواد در ارتباط باشیم، پس منم مزاحمش نمیشم»ای هستم.

پول واسه من هم تراپیسته هم کِرِم آبرسان

اون لحظه ای که حس کردی مامان بابات روشن فکر و کول شدن،و میشه درمورد هرچیزی باهاشون صحبت کرد دقیقا همون لحظه‌ایه که باید مکالمه رو تموم کنی.

‏احساس می‌کنم هربار از زندگی تو ایران گله می‌کنیم خدا فرشته هاشو می‌فرسته بگن «از تجربه ناخوشایندی که داشتید متاسفیم، این موضوع حتما پیگیری میشه» بعد با همدیگه بهمون می‌خندن.

عاشق وقتاییم که پسرا میان چغولی میکنن پیشت و غرمیزنن. مامان فدات بشه نشونم بده کی اذیتت کرده دودولشو ببرم برات