cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

محمّد حسين كريمي پور

.. اين هم حرفي است. گاهي حرف حساب!

Больше
Рекламные посты
12 083
Подписчики
-224 часа
-217 дней
-10030 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

این یک دادنامه به زبان ساده است علیه حکمرانی اقتصادی ج ا !
Показать все...
باید روز قبل از بازدید بمن بگویید که باقر را توجیه کنم که راه بدهد. سپرده ام بدون اطلاع من کسی را راه ندهد.
Показать все...
سلام قیمت در قم را پارسال ۹۵ میلیارد گذاشته بودیم. الان املاک بزرگ را بسته به شرایطشان نسبت به پارسال ۱۰ تا ۳۰ درصد گرانتر می گویند. من فکر می کنم طمع نکنیم که راحت تر بشود فروخت. گمان می کنم ۱۰۵ میلیارد بگوییم جذاب تر است. اطلاعات زمین اوشان را هم‌همین چند روزه تقدیم‌می کنم.
Показать все...
آسانترین مسیر دسترسی به ملک قم اگر منطقه را می شناسید ، زمین هم از طریق شاه سید علی ع و هم از طرف شهرک فرهنگیان دسترسی آسفالت محلی دارد. مسیر اتوبان کمی طولانیتر ولی برای غریبه ها سر راست تر است. بعد از رسیدن به عوارضی تهران-قم ، مستقیم جلو بروید و وارد اتوبان کاشان شوید. تقریبا دو‌کیلومتر جلوتر از عوارضی اتوبان قم-کاشان یک روگذر بطرف شمال می رود. از طریق خروجیِ پل رو گذر وارد اتوبان گرمسار شوید. پانصد متر که داخل اتوبان گرمسار شدید، یک خط فشار قوی از روی اتوبان می گذرد. همانجا دست راست کنار اتوبان یک تابلوی آبی هست که رویش نوشته “حرم تا حرم”. چند متر بعد از همان تابلو وارد خاکی دست راست شوید و بطرف شرق بروید. سیصد متر جلوتر به ملک محصور به سیم خاردار می رسید. دروازه ۵۰ متر جلوتر، همان اول ملک است. خوبست نیمساعت قبل از رسیدن به باغبان زنگ بزنید که کنار اتوبان گرمسار ( سر خاکی) منتظر شما بایستد و راهنمایی کند. حاج باقر باغبان 0912 409 2701
Показать все...
اطلاعات ملک قم جمعا ۴۰ هکتار شامل ۵ قطعه زمین مفروزِ بهم چسبیده ( سه سند ده هکتاری- یک سند ۷/۹ هکتاری- یک سند ۲/۱ هکتاری همگی مشروب از یک چاه عمیق واقع در داخل اراضی) ، هر یک از ۵ زمین دارای سند تکبرگ جداگانه است - در حاشیه شهر قم- تقاطع اتوبان کاشان و اتوبان گرمسار- فاصله رانندگی ۷ دقیقه از شاه سیدعلی- ۷ دقیقه از شهرک فرهنگیان- ۱۵ دقیقه از حرم مطهر. حد شرقی ملک‌ به شهرک صنعتی درودگران ثامن الائمه ع چسبیده. حد شمالی حریم، کمربندی آسفالت ۴ بانده شهرک و‌ دو حد دیگر ملک به معبر عمومی مندرج در سند است. لذا ملک عملا بلا معارض است. بر موازی جاده آسفالته تقریبا ۴ برابر ضلع عمود بر جاده است. نزدیکی به شهر، ابعاد مناسب، تعدد اسناد، محصور بودن، وجود آب و برق حجیم و اختصاصی بودن ترانس و چاه ، نزدیکی به مرکز گاز و آتش نشانی، شبکه آبیاری، مجاورت با آسفالت ۴ بانده و تسطیح لیزری اراضی، این زمین را برای هر نوع طرح و‌ تغییر کاربری ، حاضر و آماده کرده. چاه عمیق برقدار ۲۵ لیتر ثانیه دارای پروانه مجاز و نو سازی کامل- حفر چاه در سال ۹۵ تجدید و‌ جداره و‌ تجهیزاتش جدید نصب شده - شبکه آبیاری مدرن با لوله پلی پروپیلن تقویت شده بقطر ۲۰۰ میلیمتر ساخت سال ۹۵ که به کل قطعات آبرسانی می کند- برق ۳ فاز ۱۵۰ آمپر و ترانس اختصاصی ۲۰۰ کاوآ با تعرفه ارزان کشاورزی و یک ترانس متوسط ۵۰ کآوا- ترانس اصلی در سال ۹۹ در کارخانه ایرانترانسفو‌ اورهال اساسی شده- ۵ هکتار باغ پسته ۲۵ ساله اکبری و‌کله قوچی - ۳۰ هکتار زمین زراعی تسطیح لیزری با سابقه کشت ۱۰ تا ۲۵ ساله- محصور با حصار سیم خاردار و همچنین حصار سبز کاج و‌اکالیپتوس- ترمینال یکصد تنی فر آوری پسته با جواز صنایع تبدیلی -۳۸۰۰ متر مربع قلعه و‌ ۶۰۰ متر مربع ساختمان ( انبار /سالن دامداری ۵۰۰ رأسی/سوییت ۹۰ متری مجهز مالک /نگهبانی/کارگری) و ۷۱۰ متر مربع بارگاه موزاییک بهداشتی و تاسیسات کامل - پست گاز و مرکز آتش نشانی منطقه در مجاورت ملک است. زمین برای کسی ارزش افزوده زیاد دارد که علاقه و توان تغییر کاربری تمام یا حداقل یکی دو تا از قطعات از کاربری کشاورزی به مسکونی، رفاهی، توریستی، هتل، ورزشی، آموزشی، پرورشی، تحقیقاتی، خوابگاهی، صنعتی و مانند آن را داشته باشد.
Показать все...
اطلاعات پایه زمین قم :
Показать все...
سیلیِ ۸۸ ! محمد حسین کریمی پور ۱۴ سالست نظام هر ضربه ای می خورد، اوّل می گوید وای از ۸۸ ! حتی در اعتراضات سال مهسا، نظام گویا خطر را هنوز در جریان اصلاحات و معترضان ۸۸ می جوید. در روزگاری که موسوی مدتهاست از اصلاح عبور کرده، طالب رفراندوم بین المللی برای تعیین نوع نظامست. در زمانه ای که حتی خاتمیِ همیشه امیدوار هم، امیدی نمی بیند. در ایامی که جوانان نه گوششان به خاتمی بدهکارست نه نگاهشان به موسوی نگران! در روزگاری که دیگر سالهاست هیچ آدم موجهی امیدی به اصلاح این قُبُل منقل ندارد! پس چرا دردِ سیلی ۸۸ ، التیام نمی یابد؟ بگمانم توجه به چند نتیجه جنبش ۸۸، به یافتن پاسخ کمک می کند: ۱- افولِ مشروعیت دینی حکومت ولایت فقیه انتخاب جریانِ اصلیِ حوزهٔ شیعی در مسالهٔ حکومت نبوده و نیست. قبلا درین باب نوشته ام. اما به هر حال با غلبهٔ آ خمینی بر حکومت ایران، گفتمان ولایت فقیه نزد تودهٔ شیعی، سطحی از مشروعیت یافت. در نهضت سبز موجی از ایرانیان بر علیه ولی فقیه به خیابان ریختند که غالبا مذهبی بودند. وقتی سرکوب خشن در سراسر کشور شروع شد، شعارها از مطالبهٔ حق رای فراتر رفت و تدریجا مسلمانان سبز به موضع ایرانیان غیر مذهبی در مطالبهٔ پایان حکومت دینی، نزدیک شدند. کم کم رهبران جنبش بالاخص موسوی هم بهمین راه رفتند. ج ا تتمه اعتبارِ دینیِ نسبی خود را در میان بخش بزرگی از مسلمانان ایرانی از دست داد. مسلمانانی که ولایت فقیه را نه متناسب با منافع ایران می دیدند نه همخوان با تعالیم اسلام. حالا حکومت سکولار دموکراتیک، تنها مطالبهٔ بی دین ها نبود! ۲- عریان شدن ذات حکمرانی ج ا هیچگاه حکومت اخلاق مندی نبود. اما در ۸۸ در سطح کل کشور تقریبا همهٔ جامعهٔ شهری از نزدیک شاهد و متاثر از سطح نازل و خشنی از اخلاق حکمرانی شد. سازماندهی هزاران اوباش جهت سرکوب تظاهرات و عملکرد قضاتی مثل مرتضوی و ایجاد کهریزک ها، آبرویی برای نظام نگذاشت. کمتر فامیل ایرانی، تجربهٔ دست اولی از خشونت حکومت دینی بر تن و بدن عزیزانش نداشت. حتی زنان به کرات در خیابان کتک خوردند. ارتباط عاطفی بخش بزرگی از ملت با سپاه و بسیج که در زمان جنگ شکل گرفته بود، گسست. پس از ۸۸، نظام لخت و عور و نازیبا در وسط معرکه ایستاده بود. ۳- تسری بی اعتمادی در قاعدهٔ نظام از ۸۸ به بعد آنهاکه به دلایل مذهبی با ج ا همراه بودند مدام در معرض فرسایش اند. این دسته از حزب الهی ها، سرمایه اصلی نظامند. آنها با مسلمانان متدین و روحانیونی روبرویند که گاهی در گوشی و‌ زمانی علنی از مضرات حکومت دینی و‌ هتک حرمت مذهب می گویند. حکومت که قبلا با محمود سالاری کم اعتبار شده بود حالا با قدرت گیری نظامیان هر روز از محیط زیستی ها تا آبان تا مهسا تا اوقاف افتضاح جدیدی بار می آورد و‌ حجت را تمام می کرد. ریزش در جامعه مذهبی ادامه داشت و دارد. ۴- ریزش اعتبار بین المللی جهان فرض می کرد اکثریت مردم ایران، حامی نظامند. وقایع ۸۸ و راهپیمایی سکوت، اعتبار هسته اصلی قدرت را در دنیا شکست. تا جایی که وقتی نظام تصمیم‌گرفت با دنیا تعامل کند، مجبور شد دست بدامن دولتی شود که وامدار جنبش سبز بود. دنیا روحانی و ظریف را رفرمیست می دید که با آنها در آن سطح تعامل کرد. ۵- ترس از رفراندوم بین المللی نظام بهتر از من و شما می داند نهضت اصلاحات تمام شده است. اما باور دارد تودهٔ عظیمی که برای حرکت بسوی یک زندگی بهتر بدان دل بستند و ناامید شدند، نمرده اند. مردمانی که ربع قرن از صندوق نیمه جان ناامید نشدند، هنوز راه حل بدون خشونت را ترجیح می دهند. اما دیگر گول شعبده انتخابات استصوابی را نمی خورند. نظام می بیند این مردم از رفتار اپوزیسیون در ماههای اخیر ناامیدند اما می دانند ادامه دیکتاتوری موجود هم دارد کارِ ایران را تمام می کند. ملت می داند باید فورا کاری بکند تا کشور نپاشد! اما چکار؟ بگمانم نظام از گزینهٔ رفراندوم تحت نظر نهادهای مستقل بین المللی خوف دارد. می ترسد روزی مطالبهٔ عمومی این باشد و اپوزیسیون معتبری در داخل ایران برای تامین آن شکل گیرد. شاید فکر می کند ممکنست حتی امثال موسوی روزی تسهیلگر این امر شوند. البته با این ملت چل تکه و این حکومت متصلب، این گزینه از دید شخص من دور ازدسترس می نماید. بهرحالی حق بدهید آقایان سیلی ۸۸ را فراموش نکنند. بعد از آن بارشان، بار نشد که نشد. @M_H_Karimipour
Показать все...
سیلیِ ۸۸ ! محمد حسین کریمی پور ۱۴ سالست نظام هر ضربه ای می خورد، اوّل می گوید وای از ۸۸ ! امان از فتنه! حتی در اعتراضات سال مهسا، نظام گویا خطر اصلی را هنوز در جریان اصلاحات و معترضان ۸۸ جستجو می کند. در روزگاری که موسوی مدتهاست از اصلاح نظام عبور کرده، طالب رفراندوم بین المللی برای تعیین نوع نظامست. در زمانه ای که حتی خاتمیِ همیشه امیدوار هم، کورسوی امیدی نمی بیند. در ایامی که جوانان نه گوششان به خاتمی بدهکارست نه نگاهشان به موسوی نگران! در روزگاری که دیگر سالهاست هیچ آدم موجهی امیدی به اصلاح این قُبُل منقل ندارد! پس چرا دردِ سیلی ۸۸ ، التیام نمی یابد؟ بگمانم چند نکته به یافتن پاسخ کمک می کند: ۱- افولِ مشروعیت دینی حکومت ولایت فقیه انتخاب جریانِ اصلیِ حوزهٔ شیعی در مسالهٔ حکومت نبوده و نیست. قبلا درین باب نوشته ام. اما به هر حال با غلبهٔ آ خمینی بر حکومت ایران، گفتمان ولایت فقیه نزد تودهٔ شیعی، کم یا زیاد سطحی از مشروعیت یافت. در نهضت سبز موجی از ایرانیان بر علیه ولی فقیه به خیابان ریختند که غالبا مذهبی بودند. وقتی سرکوب خشن و حیرت آور در سراسر کشور شروع شد، شعارها از مطالبهٔ حق رای فراتر رفت و تدریجا مسلمانان سبز به موضع ایرانیان غیر مذهبی در مطالبهٔ پایان حکومت دینی، نزدیک شدند. کم کم رهبران جنبش بالاخص موسوی هم بهمین راه رفتند. ج ا اعتبارِ دینیِ نسبی خود را در میان بخش بزرگی از مسلمانان ایرانی از دست داده بود. مسلمانانی که ولایت فقیه را نه متناسب با منافع ایران می دیدند نه همخوان با تعالیم اسلام. حالا حکومت سکولار دموکراتیک تنها مطالبهٔ بی دین ها نبود! ۲- عریان شدن ذات حکمرانی ج ا هیچگاه حکومت مهربان و اخلاق مندی نبود. اما در ۸۸ در سطح کل کشور تقریبا همهٔ جامعهٔ شهری از نزدیک شاهد و متاثر از سطح نازل و خشنی از اخلاق حکمرانی شد. سازماندهی هزاران اوباش جهت سرکوب تظاهرات، نوعی خودکشی اخلاقی بود که با عملکرد قضاتی مثل مرتضوی و ایجاد کهریزک ها، آبرویی برای نظام نگذاشت. کمتر فامیل ایرانی تجربهٔ دست اولی از خشونت حکومت دینی بر تن و بدن عزیزانش نداشت. زنان به کرات در خیابان کتک خوردند و جامعه ایرانی این را ابدا تاب نمی آورد. ارتباط عاطفی بخش بزرگی از ملت با سپاه و بسیج که در زمان جنگ شکل گرفته بود، سست شد. پس از ۸۸، نظام لخت و عور در وسط معرکه ایستاده بود. با اندامی ناساز و نا زیبا ، سر تا پا غرق خون! ۳- تسری بی اعتمادی در قاعدهٔ نظام از ۸۸ به بعد آنها که فراتر از منفعت مالی به دلایل مذهبی با ج ا همراهند در معرض فرسایش قرار گرفتند. این دسته از حزب الهی ها، سرمایه اصلی نظامند. آنها در مساجد، هیات ها و منازل با مسلمانان متدین و روحانیونی روبرو بودند که گاهی در گوشی و‌ زمانی علنی از مضرات حکومت دینی و‌ هتک حرمت مذهب می گفتند. متفکرانی چون محقق داماد و فیرحی را نمی شد دین ناشناس یا بی دین جلوه داد. حکومت که قبلا با محمود سالاری کم اعتبار شده بود حالا با قدرت گیری نظامیان هر روز از محیط زیستی ها تا آبان تا مهسا تا اوقاف افتضاح جدیدی بار می آورد و‌ حجت را تمام می کرد. ریزش در جامعه مذهبی در حجم بالایی ادامه داشت و دارد. ۴- ریزش اعتبار بین المللی جهان فرض می کرد بخش بزرگی از مردم ایران، پشت هستهٔ اصلی قدرت ج ا ایستاده اند. وقایع ۸۸ و راهپیمایی عظیم سکوت، اعتبار هسته اصلی قدرت در چشم سیاستمداران و مردم دنیا را شکست. تا جایی که وقتی نظام تصمیم‌گرفت با دنیا تعامل کند، مجبور شد دست بدامن دولتی شود که تماما وامدار جنبش سبز بود. دنیا روحانی و ظریف را برخواسته از طیف رفرمیست می دید که با آنها در آن سطح تعامل کرد. ۵- ترس از رفراندوم بین المللی نظام بهتر از من و شما می داند نهضت اصلاحات تمام شده است. اما باور دارد تودهٔ عظیمی که برای حرکت بسوی یک زندگی بهتر بدان دل بستند و ناامید شدند، نمرده اند. مردمانی که ربع قرن با همه بد اخلاقی های نظام ساختند و از صندوق نیمه جان ناامید نشدند، هنوز راه حل بدون خشونت را ترجیح می دهند. اما دیگر گول شعبده انتخابات استصوابی را نمی خورند. نظام می بیند این مردم از رفتار اپوزیسیون در ماههای اخیر ناامیدند اما می دانند ادامه دیکتاتوری موجود هم دارد کارِ ایران را تمام می کند. ملت می داند باید فورا کاری بکند تا کشور نپاشد! اما چکار؟ بگمانم نظام از گزینهٔ رفراندوم تحت نظر نهادهای مستقل بین المللی خوف دارد و می ترسد از آمدنِ روزی که مطالبهٔ عمومی این باشد و اپوزیسیون معتبرتر، عاقلتر و سالمتری در داخل ایران برای تامین آن شکل گیرد. شاید فکر می کند ممکنست حتی امثال موسوی روزی تسهیلگر این امر شوند. راستش پیش خودتان بماند من بر خلاف اندیشمندانی چون فاضلی و رنانی به آینده خوش بین نیستم. گمان نمی کنم که تنازع ملت چلّ تکهٔ به جان آمده و نظام نادانِ متکبر، بجای خوبی ختم شود.
Показать все...