ادبیات در گرو سیاست

از کاه گاهی آتشی پردود می سازند گاهی به زخمی کوه را نابود می سازند تازنده ای کافر به هر دینی شوی آخر از مرده ات لای کفن معبود می سازند از جنگ سالم می رسی سمت وطن اما هرجاصلاح است ازتو هم مفقود می سازند دست از تبر خالی شدن حکم برائت نیست وقتی برایت آتش نمرود می سازند اهل جهنم بین ما تعدادشان کم نیست زیرا بهشتش را گناه آلود می سازند رد می شوی از من نبینی گریه هایم را پل را برای رد شدن از رود می سازند #مینا_سراوانی

هرچند من ندیده‌ام این کورِ بی‌خیال این گنگِ شب که گیج و عبوس است ــ خود را به روشنِ سحر نزدیک‌تر کند، لیکن شنیده‌ام که شبِ تیره -هرچه هست‌- آخر ز تنگه‌های سحرگه گذر کند. زین‌روی در ببسته به خود رفته‌ام فرو در انتظارِ صبح. فریاد اگرچه بسته مرا راه بر گلو دارم تلاش تا نکشم از جگر خروش. اسپندوار اگرچه بر آتش نشسته‌ام بنشسته‌ام خموش. وز اشک گرچه حلقه به دو دیده بسته‌ام پیچم به خویشتن که نریزد به دامنم. 📕 هوای تازه ✍🏽 #احمد_شاملو

ازدواج سرنوشتے است ڪه جامعه سنتے به زن عرضه می‌ڪند. زن مجرد خواه محروم‌مانده از پیوند، خواه طغیان‌ڪرده بر آن، و یا حتے بی‌اعتنا به این نهاد، بر اساس ازدواج تعریف می‌شود… ...ازدواج به دو دلیل به زن تحمیل شده است: 1- زن باید ڪودڪانے به جامعه بدهد. ۲- زن وظیفه دارد نیازهاے جنسے مرد را برآورد و مراقبت از خانه او را به عهده گیرد. براے هر دو طرف ازدواج در آن واحد، هم لازم است و هم سودمند، اما در موقعیت‌هاے این دو طرف، موازنه وجود ندارد. براے دختران جوان، ازدواج یگانه وسیله‌اے است ڪه بتوانند جزو اجتماع شوند و اگر «روے دست بمانند» از نظر اجتماع تحقیر شده‌اند. دختر جوان مطلقا منفعل است؛ پسرها ازدواج می‌ڪنند،زن می‌گیرند. پسرها در ازدواج، انبساط و تاڪید وجود خود را می‌جویند نه حق وجود داشتن را. ازدواج براے آنها نوعی شیوه زندگے است نه سرنوشت.» وقتے بالاخره شروع به تحقیق ڪردم تا ببینم زن بارآمدنم به واقع چه تاثیر متفاوتی در سرنوشت من داشته‌است، به یڪ‌باره همه چیز برایم روشن شد. این دنیا،دنیایے مردانه بود. ڪودڪے من با اسطوره‌هایے گذشته بود ڪه مردان ساخته بودند و واڪنش من در برابر آنها اصلا شبیه آن نبود ڪه اگر پسر می‌بودم می‌داشتم. این انقلاب شخصے من در یک جمله خلاصه می‌شود: "من ڪه می‌خواستم درباره خودم حرف بزنم، به این نتیجه رسیدم ڪه براے این ڪار نخست باید وضع زنان را به طور ڪلے توصیف ڪنم." جنس دوم خلق شد، من چهل ساله بودم.» در مذهبے ڪه جسم،نفرین شده است زن به عنوان هولناک ترین وسوسه اهریمن جلوه می‌ڪند. اگر روزے فرا برسد ڪه زن، نه از سر ضعف،ڪه با قدرت عشق بورزد دوست داشتن براے او نیز همچون مرد، سرچشمه ے زندگے خواهد بود و نه خطرے مرگ بار...! شخصیت زن محصولے اجتماعے است و نه زیستی،ارزشهاے خرد، اخلاق، ذوق و رفتار زن را باید بر حسب موقعیت و تاریخ او توضیح داد چرا ڪه این خصوصیات ذاتے و فطرے نیستند. درهاے ڪارخانه‌ ها،اداره‌ ها و دانشڪده‌ ها را به روے زنان باز می‌ڪنند،ولے همچنان بر این عقیده‌ اند ڪه ازدواج براے زنان محترمانه‌ ترین ڪسب و ڪار است. #سیمون_دوبووار جنس دوم

هرکس به وسعت زیبایی‌اش عاشق می‌شود. به عمق معرفتش، به پاکی نفس‌هاش، بلندای پروازش .. تو زیباترینی ماهِ من! تو تنهاترینی ... #عباس_معروفی

هرکس به وسعت زیبایی‌اش عاشق می‌شود. به عمق معرفتش، به پاکی نفس‌هاش، بلندای پروازش .. تو زیباترینی ماهِ من! تو تنهاترینی ... #عباس_معروفی

هرکس به وسعت زیبایی‌اش عاشق می‌شود. به عمق معرفتش، به پاکی نفس‌هاش، بلندای پروازش .. تو زیباترینی ماهِ من! تو تنهاترینی ... #عباس_معروفی

🎼 تصنیفِ زیبای "مِی نوش" با صدای استاد محمدرضا شجریان شاعر: حکیم خیام نیشابوری آهنگ ساز و تنظیم کننده: استاد فریدون شهبازیان دکلمه: استاد احمد شاملو در مایه ی بیات اصفهان از آلبوم‌ِ "رباعیاتِ خیام"

عشق رفتار خوبی با یک دوست نیست آن را برایت آرزو نمیکنم،، نمی‌خواهم چشم‌هایت را گمشده ببینم در روزی بارانی گمشده در جیب بی انتهای آنها که هیچ چیز را به یاد نمی‌آورند ....!!! #ریچارد__براتیگان

#موزیک_ویدئو_این_هفته ترانه مشهور LOVE STORY با اجرای اندی ویلیامز داستان عشق (به انگلیسی: Love Story) فیلمی آمریکایی در سبک درام رمانتیک به کارگردانی آرتور هیلرمحصول سال ۱۹۷۰ است. نویسنده این فیلم اریک سیگالاست که همچنین رمانی پرفروش به همین نام را نیز نوشته بود. این فیلم ماجرای عشق پرشور دو جوان به نام‌های جنیفر و الیور را روایت می‌کند.