Mahdi Kazemi | مهدی کاظمی زمهریر
مدرس و پژوهشگر اندیشه سیاسی؛ هیات علمی سابق دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه مفید؛ جایی برای گفتگو درباره: فلسفه سیاسی و روش شناسی؛ سنت روشنفکری و مدرنیته ایرانی. لینک آکادمی 👇 https://kazemizamharir.ir/academy اینستاگرام👇 @drkazemizamharir کانال تلگرام👇
Больше453
Подписчики
Нет данных24 часа
+17 дней
-330 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
Показать все...
Mahdi Kazemi | مهدی کاظمی زمهریر
مدرس و پژوهشگر اندیشه سیاسی؛ هیات علمی سابق دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه مفید؛ جایی برای گفتگو درباره: فلسفه سیاسی و روش شناسی؛ سنت روشنفکری و مدرنیته ایرانی. لینک آکادمی 👇
https://kazemizamharir.ir/academyاینستاگرام👇 @drkazemizamharir کانال تلگرام👇
دوستی، یاداشت یکی از اساتید جامعه شناسی را فرستاده که جمع بندی وی از مساله اخراج اساتید، توجه دادن عموم به مسئله نان شب و سختیهای زندگی روزمره اساتید اخراجی بود. به نظرم، در داستان اخراج اساتید، اگر فقط مسئله، نان شب باشد اساسا افراد خود را در موقعیتی قرار نمی دادند که اخراج شوند. مساله کانونی زدودن شبح حکومت طالبانی-میلیتاریستی از کشور است و خوب بود ایشان این پرسش را کانونی می کرد. وگرنه در نهایت کسی که استاد دانشگاه شده، قاعدتا از درجه ای از مهارت و قابلیت ذهنی برخوردار است که مشکل نان شب خود را حل کند.
@kazemizamharir
👍 6
حتما این یاداشت را بخوانید. ما نمی توانیم وضع جاری را ترکیبی از ایدئولوژی اندیشی، ناپاکی و نادانی بدانیم و در عین حال به زندگی روزمره و عادی خود ادامه دهیم یا امید نابجا به حل معضلات توسط عوامل وضع موجود داشته باشیم.
چند روز است که خبر تعلیق و اخراج اساتید علوم انسانی و علوم اجتماعی در فضای مجازی منتشر می شود.
به نظرم، دو نکته علت تداوم ستیزش
حکومت با دانشگاه است: تضاد هویتی طبقه حاکم با علم و دانشگاه؛ و مقاومت ضعیف و بعضا زبونانه دانشگاه در مقابل دشمنی و ستیزش حکومت با علم و دانشگاه. تا زمانی که سیاست سازش و التماس به مقاومت و ایستادگی آشکار تبدیل نگردد، روند نابودسازی نهادهای مدرن در ایران تداوم خواهد یافت. تجربه ای که در افق، عملکرد طالبان از فروپاشی حکومت جمهوری در افغانستان است.
@kazemizamharir
روایتهای ما از گذشته: به بهانه سالگرد 28 مرداد
به مناسبت 28 مرداد، فضایی از منازعه بر سر کارنامه مصدق شکل گرفتهاست. دعوایی که بیش از هر چیز نشان از تلاش ما برای ارزیابی مجدد تاریخ گذشته دارد. در خارج از ایران نیز این نزاع بجد فعال است و به نظرم، امریست سودمند. اما، دستاوردهای این منازعهها، زمانی در دسترس خواهد بود که از مخاطرات شخصیتپرستی بدور باشد؛ گاهی احساس میشود، آنچه این مجادلات را قوت و توان میبخشد نه علاقه ما به شناخت عمیقتر تاریخی از خود بلکه تنها واکنشی احساسی و عاطفی به گذشته است. واکنشی که بیش از هر چیز تحت تاثیر میل ما به شخصیتپرستی قرار دارد. لیست این شخصیتها چنان طولانی است که هر گروهی از خزانه تاریخی نامی بر میکشد و در سایه آن به خود نیرو میبخشد: رضاشاه، مصدق، محمدرضا پهلوی، خمینی و گروهی در جستجوی بختیار و بنی صدر ، و الی آخر ... .
به نظر نگارنده، سودمندی گفتگوها نیازمند توجه به سه نکته است. اولا، مجادلات گرفتار شخصیتپرستی است. شخصیتپرستی مانع درک عقلانی از رخدادهای تاریخی است. بنابراین، باید از اشخاص گذر کرد؛ بر موقعیتهای تاریخی و امکانهای عمل سیاسی متمرکز شد، و کردار شخصیتهای سیاسی را در پرتو درکی از موقعیت تاریخی تحلیل کرد.
ثانیا، تحلیل کردار رهبران سیاسی، باید ما را به شناخت الگوهای شایع رهبری سیاسی در میدان سیاست ایران رهنمون کند. در واقع، آنچه زنده است، اشخاص نیستند، بلکه بحرانهای اجتماعی_سیاسی، و الگوهای رهبری هستند که با جان و روان ما در پیوندند. آگاهی از این الگوها، و شناسایی سودمندی و مخاطراتشان، گام مهمی در خودآگاهی سیاسی جامعه ایران از خود است.
در نهایت، در روندهای تاریخی، شخصیتهای سیاسی همچون نوک قله کوهیخی هستند که پیکر و ریشههای آن در ذهنیت جمعی ما لانه دارد. نقد و ارزیابی کردارهای نخبگان سیاسی میبایست ما را به فم عمیقتر ظرفیتها و محدودیتهای شناختی جامعه ایران از خود رهنمون کند. آنچه هست و در هر روز پدیداری میآفریند نه شخصیتهای سیاسی تاریخی، بلکه جامعهای است که در درونش اشکال مختلفی از ناعقلانیت نهفته است.
مهدی کاظمی زمهریر، 28/05/1402
@kazemizamharir
روایتهای ما از گذشته: به بهانه سالگرد 28 مرداد
به مناسبت 28 مرداد، فضایی از منازعه بر سر کارنامه مصدق شکل گرفتهاست. دعوایی که بیش از هر چیز نشان از تلاش ما برای ارزیابی مجدد تاریخ گذشته دارد. در خارج از ایران نیز این نزاع بجد فعال است و به نظرم، امریست سودمند. اما، دستاوردهای این منازعهها، زمانی در دسترس خواهد بود که از مخاطرات شخصیتپرستی بدور باشد؛ گاهی احساس میشود، آنچه این مجادلات را قوت و توان میبخشد نه علاقه ما به شناخت عمیقتر تاریخی از خود بلکه تنها واکنشی احساسی و عاطفی به گذشته است. واکنشی که بیش از هر چیز تحت تاثیر میل ما به شخصیتپرستی قرار دارد. لیست این شخصیتها چنان طولانی است که هر گروهی از خزانه تاریخی نامی بر میکشد و در سایه آن به خود نیرو میبخشد: رضاشاه، مصدق، محمدرضا پهلوی، خمینی و گروهی در جستجوی بختیار و بنی صدر ، و الی آخر ... .
به نظر نگارنده، سودمندی گفتگوها نیازمند توجه به سه نکته است. اولا، مجادلات گرفتار شخصیتپرستی است. شخصیتپرستی مانع درک عقلانی از رخدادهای تاریخی است. بنابراین، باید از اشخاص گذر کرد؛ بر موقعیتهای تاریخی و امکانهای عمل سیاسی متمرکز شد، و کردار شخصیتهای سیاسی را در پرتو درکی از موقعیت تاریخی تحلیل کرد.
ثانیا، تحلیل کردار رهبران سیاسی، باید ما را به شناخت الگوهای شایع رهبری سیاسی در میدان سیاست ایران رهنمون کند. در واقع، آنچه زنده است، اشخاص نیستند، بلکه بحرانهای اجتماعی_سیاسی، و الگوهای رهبری هستند که با جان و روان ما در پیوندند. آگاهی از این الگوها، و شناسایی سودمندی و مخاطراتشان، گام مهمی در خودآگاهی سیاسی جامعه ایران از خود است.
در نهایت، در روندهای تاریخی، شخصیتهای سیاسی همچون نوک قله کوهیخی هستند که پیکر و ریشههای آن در ذهنیت جمعی ما لانه دارد. نقد و ارزیابی کردارهای نخبگان سیاسی میبایست ما را به فم عمیقتر ظرفیتها و محدودیتهای شناختی جامعه ایران از خود رهنمون کند. آنچه هست و در هر روز پدیداری میآفریند نه شخصیتهای سیاسی تاریخی، بلکه جامعهای است که در درونش اشکال مختلفی از ناعقلانیت نهفته است.
مهدی کاظمی زمهریر، 28/05/1402
@kazemizamharir
Выберите другой тариф
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.