cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

Mohammad Aleph

Dixi et animam Levavi On twitter: https://x.com/mohammadaleph2?t=1MT4Iza74AySZ_7GHc0ZEA&s=09

Больше
Рекламные посты
4 873
Подписчики
+1024 часа
+427 дней
+26430 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

یک داستان کمونیستی: دو دوست کمونیست با هم حرف می‌زدند. اولی گفت: ببینم تو اگه دو تا خونه داشتی، یکی رو به من می‌دادی؟ دومی: حتما، تو رفیق کمونیست منی. اولی: دوتا ماشین داشتی چی؟ دومی: حتما. اولی: دو تا مرغ داشتی چی؟ دومی: نه! اولی: چرا؟ دومی: چون همین حالا دوتا مرغ دارم. @mohammadaleph
Показать все...
«سوسیالیسم!» حتی آلمان‌ها هم نتونستن کاری کنن که به درد بخوره. @mohammadaleph #meme
Показать все...
از میان‌ خاطرات سولژنیتسین: «در گولاگ‌های شوروی قانونی وجود دارد که بر اساس آن، هرکسی که به بدترین شکل زجر کشیده و سخت‌ترین شرایط را شجاعانه تحمل کرده است، صادق‌ترین و استوارترین‌ها هرگز رنگ جهان بیرون را نخواهند دید؛ زیرا که آن‌ها چیزهایی برای گفتن دارند که ذهن آدمی توانایی پذیرش آن را ندارد.» @mohammadaleph
Показать все...
دهه ۹۰ میلادی، هنگامی که حکومت وحشت کمونیست‌ها سرانجام در شوروی به پایان رسید، مرد جوانی با سوتلانا الکسیویچِ نویسنده مصاحبه کرده و داستانش از مواجهه با یکی از شکنجه‌گران استالین را برای او تعریف کرد. شکنجه‌گر داستان،‌ پدربزرگ نامزد او بود. پیرمردی که یک روز در مستی دهانش را باز می‌کند و داستان شکنجه‌هایش را برای او تعریف می‌کند. از این می‌گوید که چگونه دستانش از فرط شلیک مداوم از فاصله نزدیک به سر زندانی‌ها خسته می‌شده است. از اینکه چگونه در دمای ۴۰ درجه زیر 0 آب روی زندانی‌های می‌ریخته است و مجسمه‌های یخی تا بهار سال آینده همانجا روی زمین می‌مانده‌اند. اینکه چگونه آن‌قدر بوی خون می‌داده است که حتی سگش هم به او نزدیک نمی‌شده است. او همیشه می‌گفته است: «من کاره‌ای نبودم، من فقط دستورات را اطاعت می‌کردم.» حتی استالین هم چیزی را گردن نمی‌گرفت، او هم همیشه می‌گفت: «من دستور نمی‌دهم، حزب کمونیست به این کار نیاز دارد.» حالا به جای «حزب کمونیست» هر گذاره‌ای را که می‌خواهید قرار دهید. شیاطین همینجا هستند، در میان ما زندگی می‌کنند و قیافه‌هایشان دقیقا مانند انسان‌های عادی است. شاید شما چندین بار به طور اتفاقی در خیابان از کنار کسانی رد شده باشید که به دخترکی در پشت کامیون یخچال‌دار تجاوز کرده‌اند، در دهانش جوراب گذاشته‌اند و جنازه‌اش را در خیابانی خلوت رها کرده‌اند. آن‌ها با بچه‌هایشان بازی می‌کنند، شب‌ها راحت سرشان را روی بالش می‌گذارند و می‌خوابند، در خیابان قدم می‌زنند و از کارهایشان پشیمان نمی‌شوند. حتی دوباره و با قدرت آماده‌اند تا همان کارها را تکرار کنند. آن‌چه که می‌شنوید، می‌خوانید و می‌بینید؛ نوک کوه یخی است که گه‌گاهی سر و کله‌اش در میان اخبار پیدا می‌شود. زمانی که دشمن شماره یک، یک حکومت، مردمانش باشند؛ هر جنایتی که فکر کنید اتفاق می‌افتد. @mohammadaleph
Показать все...
محبوبیت جو بایدن چیزی در حدود ۳۷ درصد است در حالی که در همین بازه زمانی، مقبولیت دونالد ترامپ در دوره ریاست‌جمهوری‌اش چیزی حدود ۴۶ درصد بوده است. بالاترین مقبولیت اجتماعی در بین رییس جمهورهای آمریکا در ۷۰ سال گذشته منعلق به آیزنهاور با حدود ۷۰ درصد مقبولیت بوده است. @mohammadaleph
Показать все...
در مدت زمان کمی که تا زمان انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده باقی مانده، نتیجه نظرسنجی جدید گالوپ نشان می‌دهد که جو بایدن کمترین محبوبیت و مقبولیت را در بین روسای جمهور آمریکا در طول ۷۰ سال گذشته دارد و میزان مقبولیت او به کمتر از ۴۰ درصد رسیده است. @mohammadaleph
Показать все...
Biden is the least popular president in 70 years — below even Nixon and Carter, scathing poll finds

“With about six months remaining before Election Day, Biden stands in a weaker position than any prior incumbent,” the Gallup pollsters concluded.

از میان خاطرات سولژنیتسین: «در حال حاضر، در کشورهای کمونیستی فقط تعداد کمی وجود دارند که به صورت عمومی -اعتراضشان را- بیان می‌کنند، درحالی که میلیون‌ها نفر از ماهیت نفرت‌انگیز حکومت منزجر هستند. هرکس که می‌تواند با پاهایش رای بدهد، از این ویرانی و خشونت غیرعقلانی فرار می‌کند.» @mohammadaleph
Показать все...
Repost from Toos Tahmasebi
مارکسیست‌ها همواره ادعا می‌کردند که جنگ‌ها در عصر جدید، نتیجه شیوه تولید سرمایه‌داری و رقابت‌ها و انحصارات ناشی از آن است. مفهوم امپریالیسم هم از همینجا زاده می‌شود. از دیدگاه آنان سرمایه‌داری برای حفظ نرخ سود و انتقال بحران‌های ناگزیرش، نیاز دائمی به جنگ دارد اما زمانی که طبقه کارگر به رهبری سازمان پیشتازش یعنی حزب کمونیست، حاکمیت را در کشورهای مختلف به دست گیرد، دیگر جنگی وجود نخواهد داشت و تضادهای قومی و ملی هم بی معنا خواهد بود. اما در دهه هفتاد میلادی که احزاب کمونیست در سه کشور هندوچین قدرت را بدست گرفتند، ابتدا کمونیست‌های حاکم در کامبوج دست به نسل کشی ویتنامی‌های مقیم آن کشور زدند، سپس ارتش ویتنام کمونیست با یک حمله سراسری در سال هفتاد و نه ررژیم کمونیست کامبوج را سرنگون کرد. سپس چند ماه بعد چین کمونیست برای تنبیه ویتنام دست به یک لشکرکشی ویرانگر به خاک ویتنام زد که ده‌ها هزار کشته برجای گذاشت. در یک سکانس تاریخی دیگر زمانی که یوزف بروز تیتو رهبر کمونیست یوگوسلاوی از دستورات استالین سرپیچی کرد، ارتش شوروی برای حمله به یوگوسلاوی آماده شد و استالین صراحتا اعلام کرد که انگشت کوچکم را تکان می‌دهم و آن وقت دیگر تیتویی وجود نخواهد داشت! استالین تنها پس از آنکه دریافت آمریکا کمک نظامی و اقتصادی به یوگوسلاوی را آغاز کرده، از تهاجم نظامی منصرف شد. بازهم در نیمه دوم دهه هفتاد میلادی اتیوپی و سومالی که هر دو توسط نظامیان کمونیست اداره می‌شدند، بر سر ایالت اوگادن وارد جنگ شدند، تلاش‌های شوروی برای میانجیگری موثر واقع نشد و در نهایت تصمیم گرفت که جانب اتیوپی را بگیرد و نیروهای هوابرد و مستشارانش را به کمک آن کشور بفرستد. در افغانستان زمانی که کمونیست‌ها به قدرت رسیدند، به دو جناح موسوم خلق و پرچم تقسیم می‌شدند. در جناح خلق پشتون‌ها غالب بودند و در جناح پرچم تاجیک‌ها. تره‌کی و امین پشتون خیلی سریع پرچمی‌هایی نظیر کارمل و ارتشی‌های هوادار آنها را اخراج و تبعید کردند و تعدادی را نیز اعدام. سپس میان خود امین و تره‌کی نزاع پدید آمد. امین غالب شد و دستور داد تره‌کی را با بالش خفه کنند. پس از آن ارتش شوروی با نیروهای نظامی‌اش غالب شد و با تصرف کاخ امین او را به همراه تمام خانواده و همکارانش تیرباران کرد و ببرک کارمل تاجیک را به قدرت رساند. دوازده سال بعد در روزهای آخر حکومت کمونیستی، تضادهای قومی تیر خلاص را شلیک کرد، کارمل علیه نجیب پشتون توطئه کرد. شهنواز تنای پشتون علیه حکومت کودتا کرد و سپس به پاکستان گریخت و در نهایت رشید دوستم ازبک با گارد قدرتمندش در شمال دست از حمایت حکومت برداشت و موجبات سرنگونی آن را فراهم کرد. در یک سکانس دیگر از تاریخ قرن بیستم، در اواخر دهه شصت میلادی شوروی‌ها به طور محرمانه با واشنگتن تماس گرفتند تا موافقت آمریکا را برای حمله اتمی به چین، پیش از آنکه پکن به یک قدرت اتمی تبدیل شود، جلب کنند. نیکسون ک کیسینجر قاطعانه در مقابل شوروی ایستادند و این تجاوز صورت نگرفت. در سوی دیگر ماجرا مارکسیست‌ها هرگز نتوانستند، هشتاد سال صلح و رفاه در اروپای پس از جنگ دوم جهانی را توضیح دهند. آنها در برابر این واقعیت که هرگز دو کشور دارای نظام سیاسی لیبرال دمکراسی با یکدیگر نجنگیده‌اند، هیچ حرفی برای گفتن ندارند. واقعیت آن است که صفر تا صد تزهای مارکسیستی درباره جنگ و نظام جهانی مطلقا یاوه است. در نتیجه توسعه سرمایه‌داری، تجارت آزاد و دمکراسی، پس از جنگ دوم جهانی ما مرفه‌ترین و صلح‌آمیزترین دوران تاریخ بشر را در میان کشورهای توسعه یافته تجربه کردیم. ریشه‌ها و زمینه‌های جنگ را باید در جاهایی کاملا متفاوت با آنچه مارکسیست‌ها می‌گویند جستجو کرد. احتمالا در مطلبی مستقل به این موضوع می‌پردازم.
Показать все...