معیننامک
دربردارندهی معیننوشتهها و معینپسندهها ارتباط با من: @paydarmoeen
Больше517
Подписчики
Нет данных24 часа
-17 дней
+2330 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
Repost from N/a
گروه ویرایش کانون نگارش ایران
تأسیس شد!
در این گروه، انواع خدمات ویرایشی ازجمله مشاوره درزمینۀ سنجش و بهینشِ کیفیت صوری و زبانی متون و نیز ویرایش انواع متون اعم از خلاق و غیرخلاق و علمی و داستانی ارائه میگردد.
برای سفارش ویرایش میتوانید به این آیدی پیام بدهید:
@kniranofficial
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
هفت نکته دربارهٔ خلاقیت زبانی
۱. اگر بخواهیم همیشه خلاق باشیم و همواره خلاق بمانیم، نمیتوانیم به چند تکنیک خاص بسنده کنیم، بلکه میباید در درجۀ اول تعریف خلاقیت و در درجۀ دوم سازوکار ذهن را بهطور کلی دریابیم. البته توجه ویژه به خلاقیت در زبان بهعنوان مهمترین ابزار ابراز رفتارهای شناختی انسان هم در این میان بایسته است.
۲. واژهشناسی در ظاهر به واژهسازی و خلاقیت زبانی مربوط نیست، اما در واقع موتور مولد واژهسازی و بروز خلاقیت زبانی است؛ چراکه برای ساختن واژه باید نخست ادوات آن را شناخت و این شناخت ادوات از تأمل در اجزای واژههای موجود و قواعد حاکم بر ترکیب آن اجزا به دست میآید.
۳. اگر پیش از هر کاری مبنا داشته باشیم، بهمراتب بهتر میتوانیم آن کار را انجام دهیم و پس از انجامش کیفیت کارمان را بسنجیم. واژهسازی هم از این اصل مستثنا نیست. بسیاری اوقات، علت واژهسازی ناشیانۀ واژهساز کمبود دانش واژگانی او نیست، بلکه علتش دانش اندک او از مبانی مفهومی و سازوکارهای ذهنی در واژهسازی است.
۴. شناخت جایگاه و کاربرد وندها و بررسی و طبقهبندی آنها بهصورت موضوعی راز واژهسازی حرفهای و خلاقیت همیشگی است.
۵. اگر هم نگوییم عمدۀ متونِ این روزهای دانشگاهها و نشرهای امروز ایران ترجمه است، دستکم بخش مهمی از این متون حاصل ترجمه یا تحت تأثیر ترجمه است. این موضوع به خودی خود نه بد است و نه خوب؛ اما از دید واژهسازی اهمیت دارد، چراکه واژهساز باید با اقتضائات آن زبان مبدأ و ترجمه از آن زبان آشنا باشد.
۶. خلاقیت در سطح نحوی هرچند در حد محدود اما بهطور مؤثری نمود دارد. شاید بتوان گفت اسکلت متن جملاتاند و این اسکلت با نحو زبان به هم پیوند میخورند و با هم معنا میسازند؛ از این رو استفادۀ هنرمندانه و بهینه از این امکان زبانی میتواند وجه تمایز و مزیت رقابتی نویسنده در مقایسه با همکاران یا رقیبان باشد.
۷. سازوکار زبان بسیار پیچیدهتر از آن است که به چند ضابطۀ دستوری، اعم از صرفی و نحوی، محدود و ختم گردد. پشتوانههای فرهنگی و اقتضائات اجتماعی وقتی در کنار سازوکارهای شناختی و ادراکی قرار میگیرند، میتوانند میدان وسیعی برای بروز خلاقیت و اثرگذاری پدید آورند.
معین پایدار، ۱۷ شهریور ۱۴۰۲
👍 7❤ 3🥴 2🔥 1
**خوشسواد نیست!**
اولین باری که نامش را شنیدم، سال سوم کارشناسی زبانشناسی بودم و اولین باری که خودش را دیدم، در همایش معنیشناسی شناختی بودم. شنیده بودم که طناز و غماز است؛ اما تا به چشم خودم ندیدم، متوجه شدت ماجرا نشدم. دبیر بخشی از همایش بود و موقع فراخواندنِ همکارانش آنچنان قربانصدقهٔ یکیکشان میرفت که اگر کسی نمیدانست و نمیشناخت، گمان میکرد از فرزند جگرگوشهاش تعریف و تمجید میکند.
من هیچ وقت مستقیماً شاگردش نبودهام؛ ولی شاگرد شاگردانش بودهام و در وصفش بسیار شنیدهام. شاگردی میگفت بهوقت تدریس، آنچنان در نقشش فرو میرود که سرتاپا به بازیگر بدل میشود و دیگری در تصدیق میگفت برای نمایاندن اهمیت مصوتها از خودش صدای نمکی درمیآورد. میگفتند در کلاس یکسره مطایبه میکند تا جایی که گمان میکنی تدریس نکرده؛ اما وقتی آخر ترم امتحان میدهی و سؤالات را میبینی، تازه متوجه میشوی که آن مطایباتْ سراسر درس بوده.
یکی از شاگردانش که گویا به خانهاش هم رفتوآمد داشته، میگفت بسیار آریستوکرات است و در تأیید مدعایش به طراحی و وسایل خانهاش و نیز پرنسیپ و پرستیژ خاص خودش اشاره میکرد. گویا واقعاً از تبار صفویان بوده و شاهصفت.
به آلمانی تسلط داشت و فرانسوی را دستکم آنقدری میدانست که نامها و واژههای فرانسوی را درست بگوید و بنویسد. این بخش دوم را استادی که از سوربن مدرک گرفته بود تصدیق میکرد. انگلیسی هم که آش کشک خاله است و تکلیفش معلوم!
میان دانشجویان به رواننویسی و سادهپردازی شهره بود. بهترین گواهش متن مشهورترین کتابش، درآمدی بر معنیشناسی است. از میان استادانش انگار بیش از همه به علیمحمد حقشناس دلبسته بود، چنان که «جانِ خستهاش را نفس بود» و چهبسا هماو رهنمونش از زبانشناسی به ادبیات شده بود.
اما عجیبترین نظر را یکی از شاگردانش دربارهاش گفت، آنگاه که در قیاس او با یکی دیگر از استادان گفت: «خوشسواد نیست» و من همچنان در هالهٔ ابهام این پرسش غوطهورم: مگر سواد چیست و سواد خوش چهطور است که کورش صفوی از آن عاریست؟!
معین پایدار، ۲۳ مرداد ۱۴۰۲
نقهای یک فروند چپدستِ راستپا
امروز، ۱۳ آگوست، روزِ جهانیِ چپدستها است. با خودم اندیشیدم چه بنویسم که هم حقِ چپدستیام را بهجا آورده باشم، هم آنچه مینویسم با منِ مثلاً زبانشناسِ بهاصطلاحْ واژهگزین سازگار باشد.
این شد که این فکرِ بفهمینفهمی بکر، سر باز کرد و بر آن شدم وجیزهای بنویسم. معمول است که وقتی زبانگر به پدیدهای برمیخورد، نخستْ وجهِ زبانیِ آن را میجوید. من هم چنین کردم و با رویکردی خاص، نمودهای زبانیِ این قضیه را بهاجمال بررسیدم.
چندان اهلِ نالیدن و غمبادگرفتن نیستم؛ ولی به نظرم آمد این چپپرهیزی و شاید چپگریزی و شاید هم حتی چپستیزی خلاف پنداشتم، آنچنان نوپا و بیریشه هم نیست؛ اژدهای هفتسری است برای خودش؛ گوَنوار در بسترِ ذهن ریشه دوانده و عشَقهوش گِردِ اندیشه ساقه پیچانده.
لفظِ «چپ» که میآید، هرچه مفهومِ بد و ناپسند است، پشتبندش سرازیر میشود. نمونههایش چنان عیان و فراواناند که حتی نگاهی سرسری درستیِ این ادعا را گواهی میدهد. میگویید نه؟ اینها نمونهاش:
۱. طوری چپچپ نگاهم میکنی، انگار گناهِ کبیره کردهام.
۲. کامیونت چپ کرده و همۀ بارش ضایع شده.
۳. به حرفهایش اعتنا نکن؛ چپکی میگوید.
۴. هر کاریاش میکنیم سازِ مخالف میزند؛ انگار امروز از دندۀ چپش بلند شده.
۵. هان؟ چهات شده؟ از وقتی از من پول قرض گرفتهای، تا میبینمت خودت را به کوچۀ علیچپ میزنی.
۶. سرِ ارثومیراث با هم چپ افتادهاند.
۷. خواب دیده شوهرش در راه هلاک شده. یکی نیست بهاش بگوید خوابِ زن چپ است.
۸. ریشهایت را چپهتراش نکن، مگر میخواهی لولو بشوی؟
۹. یکی هم نیست به این چپچُسِ الدنگ بگوید تو را که دوتا را چهارتا میبینی، به سرشماری چه.
بسیار خوب، هیچ آدمِ باانصافی نمیتواند بگوید اینها مفهومهایی خوب و پسندیدهاند. آن جاهایی هم که ناپسندیاش هویدا نیست، گونهای خلافِ روالِ معمول بودن درش نهفته است.
تازه کجایش را دیدهاید؟! این یک طرفِ قضیه بود. داستان وقتی آبوتابدارتر میشود که آن طرف قضیه را هم نشانتان بدهم. این تبعیض به همین جا ختم نمیشود و هرچه مفهومِ خوب و پسندیده است، پشتِ «راست» انباشته میشود.
اگر باز هم میخواهید نه بگویید، این بار هم چشم باز کنید و ببینید تا چشمانتان گرد شوند:
۱. انگار راستراستکی باید از این شهر برویم!
۲. راست و پوستکنده بگو ببینم چه گندی بالا آوردهای؟
۳. آب در دلت تکان نخورد؛ همۀ کارها را خودم راسوریس میکنم.
۴. اگر راستوحسینی میگفتیم چه نیتی داریم، خیلی بهتر میبود.
در همۀ این نمونهها مفهوم صداقت و حقیقت جلوهگر است.
اینها همه بهکنار. دامنۀ چپستیزی گستردهتر از اینهاست. در فارسیِ افغانستانی، «چپدادن» بهمعنای «فریبدادن» است. «چپ» در ترکی هم «دروغ» معنا میدهد.
باز هم اگر همچنان دوبهشکّید، این دیپار از کلیله و دمنه تیرِ خلاص است بر انگاشتِ شکآلودهتان:
هر گشادهابرو که چشم راستِ او از چپ خُردتر باشد با اختلاج دایم...ذات ناپاک او مجمع فساد و مکر و منبع فجور و غدر باشد.
حال، هرچه این واژه و مفهومهای پیوسته با آن بدشگون و ناهمایون انگاشته میشود، واژۀ متضادش، یعنی «راست»، مطلوب و مطبوع پنداشته میشود. این نهتنها در فارسی و زبانهای ایرانی، بلکه انگار در خانوادهٔ زبانهای هندواروپایی رواست.
بهگواهیِ محمد حسندوست، در انگلیسی و لاتینی و آلمانی کهن و ایرلندی کهن، معادلِ راست بهمعنای «راست و درست» آمده است. میبینید؟ راست و درست، همهجا هم در کنار هم.
این چپبدپنداری و راستخوبانگاری، از کجا ریشه میگیرد؟! چرا پیشینیان و همچنان امروزیان و احتمالاً پسینیان چپ را نابههنجار میدانسته و همچنان میدانند و احتمالاً خواهند دانست؟
راستدستها، چرا اینقدر چپکی فکر میکنید؟! چرا با چپدستها چپ افتادهاید و چپچپ نگاهمان میکنید؟! این هم گلایۀ ما از شما. حالا از ما گفتن بود و از شما خود را به کوچۀ علی چپ زدن!
معین پایدار، ۲۲ مرداد ۱۴۰۲
Repost from N/a
توجه توجه
کانون نگارش ایران (کنا) در اصفهان برگزار میکند:
کلاس حضوری صفر تا صدِ تولید محتوا
با تأکید و تمرکز بر اسلوب نگارش و پژوهش
طول دوره: ۲۰ جلسۀ ۳ساعته
زمان: پنجشنبهها، ۱۶:۰۰ تا ۱۹:۰۰
مکان: باغ غدیر اصفهان، ورودی سردر اصلی
مدرس: معین پایدار
دانشآموختۀ زبانشـناسی
ویراستار و واژهگزین
کارشناس و تولیدکنندۀ محتوا
زمان شروع جلسات آموزشی:
۰۲ شهریور ۱۴۰۲
اولین جلسۀ توجیهی و آزمایشی این کلاس، پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۲ برگزار میشود.
پس از مطالعۀ کامل و دقیق فایل پیدیاف پیوستشده، میتوانید برای «ثبتنام» و دریافت هر گونه اطلاعات تکمیلی، با خانم نجمه نیلیپور در تماس باشید:
تلفن: 09133293012
تلگرام: @mahak1263
تأکید میشود که فایل پیدیاف پیوستشده را بهطور کامل و دقیق مطالعه فرمایید!
#از_زبانشناسی_به_نویسندگی
اطلاعات_کلاس_صفر_تا_صد_تولید_محتوا.pdf0.94 KB
Repost from N/a
توجه توجه
کانون نگارش ایران (کنا) در اصفهان برگزار میکند:
کلاس حضوری صفر تا صدِ تولید محتوا
با تأکید و تمرکز بر اسلوب نگارش و پژوهش
طول دوره: ۲۰ جلسۀ ۳ساعته
زمان: پنجشنبهها، ۱۶:۰۰ تا ۱۹:۰۰
مکان: باغ غدیر اصفهان، ورودی سردر اصلی
مدرس: معین پایدار
دانشآموختۀ زبانشـناسی
ویراستار و واژهگزین
کارشناس و تولیدکنندۀ محتوا
زمان شروع جلسات آموزشی:
۰۲ شهریور ۱۴۰۲
اولین جلسۀ توجیهی و آزمایشی این کلاس، پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۲ برگزار میشود.
پس از مطالعۀ کامل و دقیق فایل پیدیاف پیوستشده، میتوانید «برای ثبتنام» و دریافت هر گونه اطلاعات تکمیلی، با خانم نجمه نیلیپور در تماس باشید:
تلفن: 09133293012
تلگرام: @mahak1263
تأکید میشود که فایل پیدیاف پیوستشده را بهطور کامل و دقیق مطالعه فرمایید!
#از_زبانشناسی_به_نویسندگی
اطلاعات_کلاس_صفر_تا_صد_تولید_محتوا.pdf0.94 KB
اولین وبینار را امشب ساعت ۲۱:۰۰ برگزار میکنیم.
اگر مایلید که در این وبینارها شرکت کنید اما هنوز ثبتنام نکردهاید، به آیدی زیر پیام بدهید تا از شرایط ثبتنام آگاه شوید.
@paydarmoeen
ذکاءالملکِ فارسیدوست
دیپاری که در ادامه میخوانید ،گزیدهای است از درآمد رسالۀ پیام من به فرهنگستان که محمدعلی فروغی، مشهور به ذکاءالملک، بنیادگذار و رئیس فرهنگستان ایران، در آذر ۱۳۱۵ نوشته است:
من به زبان فارسی دلبستگی تمام دارم؛ زیرا گذشته از اینکه زبان خودم است و ادای مراد خویش را به این زبان میکنم و از لطائف آثار آن خوشیهای گوناگون فراوان دیدهام، نظر دارم به اینکه زبان آیینۀ فرهنگ (culture) قوم است و فرهنگ مایۀ ارجمندی و یکی از عاملهای نیرومند ملیت است.
هر قومی که فرهنگی شایستۀ اعتنا و توجه داشته باشد، زنده و باقی است و اگر نداشته باشد، نه سزاوار زندگانی و بقاست و نه میتواند باقی بماند. قوم یونان باستان با آنکه قرنهاست که وجود ندارد، در دلهای اهلِنظر همواره زنده است و ملت جدید یونان هستیاش تنها طفیل همین امر است.
پس من چون دوستدار ایرانم و به ملیت ایرانی دلبستگی دارم و ملیت ایرانی را مبنی بر فرهنگ ایرانی میدانم و نمایش فرهنگ ایرانی به زبان فارسی است، نمیتوانم دل را به زبان فارسی بسته نداشته باشم.
منبع: محمدعلی فروغی، مقالات فروغی، بهکوشش محسن باقرزاده، ج۱، چ۳، تهران: توس، ۱۳۸۷، ص۱۰۱.
و اما بهمناسبت ۱۰ مرداد، زادروز محمدعلی فروغی، در ادامه کتابهایی را فهرست کردهام که دربارۀ اوست:
۱. کارنامۀ سیاسیفرهنگی محمدعلی فروغی
نوشتۀ سیدبهرام موسوی
انتشارات عرفان
۲. ذکاءالملک فروغی و شهریور ۱۳۲۰
نوشتۀ باقر عاقلی
انتشارات علمی
۳. زندگی و زمانۀ محمدعلی فروغی
نوشتۀ احمد واردی
ترجمۀ عبدالحسین آذرنگ
انتشارات نامک
معین پایدار، ۱۱ مرداد ۱۴۰۲
سیاست یا تربیت؟
محمدعلی فروغی، ملقب به ذکاءالملک، در یادداشتهای روزانهاش پارهای را به سیدجمالالدین اسدآبادی اختصاص داده است. در آن تکه، از دو بار دیدارش در کودکی با سیدجمالالدین میگوید و اینکه پدرش، محمدحسین فروغی، با وی دیدارهای عیان و نهان داشته و دربارۀ او بسیار صحبت میکرده است.
فروغی سیدجمالالدین را بافراست و فردی مؤثر بر احوال اطرافیان و اثرگذار بر اوضاع مسلمانان دانسته و از او به بزرگی یاد کرده؛ اما بر مشی اصلاحی وی نقد داشته است. در ادامه، بخشی از آن نقد را با هم میخوانیم:
ای کاش کمتر به سیاست و بیشتر به تربیت مسلمین میپرداخت؛ زیرا میبینیم امروز هم بعد از شصتهفتاد سال که اوضاع دنیا تغییر فاحش نموده و چشم و گوش مسلمانان بسی بازتر شده، هنوز قابل نیستند که سیاست صحیح داشته باشند و در مقابل اروپاییان بتوانند قد علم کنند.
فکر اتحاد اسلامی که بعضی از خیرخواهان دیگر عالَم اسلام هم پختهاند، مخصوصاً خیال خامی بود؛ چه اولاً در تمام دورۀ تاریخ هیچ وقت ندیدهایم که دین مایۀ اتحاد اقوام و ملل مختلف شود. آیا اروپاییان که همه مسیحی هستند متحدند؟
اختلافات دینی و مذهبی غالباً بهانه برای اغراض شخصی و دنیوی است و اگر اختلافات قومی و اغراض دنیوی نبود، یقیناً این اندازه اختلافات دینی و مذهبی میان مردم پیش نمیآمد. با وجود اغراض فردی و قومی، اختلاف دینی هم که نباشد، اختلافات دیگر تولید میشود.
آیا مایۀ اصلی اختلاف شیعه و سنی عقیدۀ قلبی است؟ اتحاد مسلمین اگر صورتپذیر باشد، وقتی میشود که از روی علم و عقل تشخیص دهند که مصلحتشان در اتحاد است و مادام که مسلمینْ جاهل و از دنیا و از یکدیگر بیخبرند، این مقصود حاصل نمیشود.
اصل خرابی کار ملل از سوء ادارۀ امور داخلی و فساد اَعمالشان است؛ پس این فکر مفید نبود، سهل است، ضرر هم داشت؛ زیرا هم صورت نمیگرفت، هم اروپاییان را که هوشیار و مراقب کار بودند، متوجه میساخت که باید جلوگیری کرد و اهتمام ایشان را در ذلیلکردن مسلمین قوت میداد. از این گذشته، برای دفع شرّ انگلیس به روس تکیهکردن، از مار به عقرب پناهبردن بود.
منبع: مجلۀ بخارا ، شمارۀ ۱۲۱، آذر و دی ۱۳۹۶، صفحات ۱۲۹ تا ۱۳۳.
معین پایدار، ۱۰ مرداد ۱۴۰۲
ریشه و تاریخ واژۀ «البرز»
سالها پس از آنکه حجازیان مسلمان به ایران زرتشتیان تاختند و در جنگهای قادسیه و جلولا و نهاوند شاهنشاهی ساسانیان را برانداختند، به رشتهکوه البرز رسیدند اما نتوانستند دامنههای سرسبز و بارانگیر البرز را بگیرند. اعراب اگرچه نتوانستند استیلای سیاسی و نظامی خود را بر آن منطقه بگسترند، اما توانستند سنتهای زبانی و فرهنگی خود را تا فرسنگها دورتر ببرند.
یکی از ترفندهای اعراب مسلمان برای سیطره بر فرهنگ و زبان، تعریب یا همان عربیسازی بود. واژۀ البرز نمونهای از همان تعریبهاست و چنان که از ظاهرش هم پیداست، بسیار عربی شده است. بهگواهی ابوالأسود دوئلی، این واژه از دو جزء «ال» و «بُرز» تشکیل شده است. ال همان حرف تعریف عربی است و برز صورت معرّب «پُرز» است.
البرز در العین خلیل بن احمد فراهیدی نیز به همین صورت تجزیه شده است. سیبویه هم در کتاب مشهورش الکتاب چنین میگوید: «البرز همان برز باشد که الف و لام معرفه بر آن عارض گشته و برز همان پرز است که اعراب بر لغات عجم عارض کنند.» پس واضح و مبرهن است که نام اصیل این رشتهکوه پرز بوده است.
مطلبی که خواندید کذب محض بود. نه هیچ یک از شخصیتهای نامبرده دربارۀ واژۀ البرز سخن گفتهاند، نه واژۀ البرز معرّب شده است، نه ریشۀ آن پرز بوده است. این مطلب را خودم تماماً با تخیل خودم نوشتهام؛ اما آن را با نامهای واقعی بزک کردهام تا بتواند ژستی علمی و مستند به خود بگیرد و از احتمال تشکیک خواننده به صحتش بکاهد.
هدفم از تصنیف این یادداشت شبهعلمی آن بود که به مخاطبان نشان بدهم نامبردن از این و آن یا ارجاعدادن به آثار ناموران، نمیتواند و نمیباید معیار درخور اعتمادی برای تشخیص سره از ناسره و درست از نادرست باشد. پس لطفاً بیش از پیش بههوش باشید و سکان شناخت و ادراک و شور و شعور خود را به شیادان عالمنما نسپارید!
معین پایدار، ۰۹ مرداد ۱۴۰۲
Выберите другой тариф
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.